نقی معمولی در این سکانس از شنیدن خواستگاری کردن رحمت از فهمیه با دادن خرما و چایی و بله دادن آن شوکه شد که در ادامه این سکانس را خواهید دید.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۷۸۲ مطلب
نقی معمولی در این سکانس از شنیدن خواستگاری کردن رحمت از فهمیه با دادن خرما و چایی و بله دادن آن شوکه شد که در ادامه این سکانس را خواهید دید.
در قسمت بیستویکم سریال پایتخت که ۲۶ فروردین از شبکه یک سیما پخش شد، رحمت از فهیمه خواستگاری کرد و در نهایت جواب بله را گرفت.
پایتخت ۷ باز هم با ترکیب طنز و هیجان، مخاطب را غافلگیر کرد. اما این بار غافلگیریاش نه از جنس شوخیهای همیشگی که از جنس یک ماجرای عجیب زیستمحیطی بود!
«ماجرای خرس به یک پروسه چندین جلسه برمیگردد که اصرار زیاد محسن تنابنده که از روز اولِ فیلمبرداری تمام تمرکزش روی حمله خرس بود. برای او جذابیت، دقت و پویا بودن و واقعی درآمدنِ این صحنه از هرچیزی مهمتر بود. به همین خاطر چندین بار با آقای مقدم، گروه تولید و عوامل دیگرمان جلسه داشتیم و شکلهای مختلف آن را بررسی کردیم. تقریباً بهترین حمله خرس در فیلم از گور برخاسته یا (The Revenant) که دیکاپریو آن را بازی کرده به نمایش درآمده است. در تحقیقها و بررسیهایی که از این فیلم داشتیم این نکته درآمد که از…
مجموعه «لمندگان» عضو جدید ترکیب یادشده، یک سیتکام است و به خلاف دو سریال دیگر ساختاری اپیزودیک دارد. این اثر در حالی در مرکز سیمرغ ساخته شده که دو عنوان دیگر محصولات سیمافیلماند.
«نمیتوان شهری را که قصههایی دارد، رها کرد و رفت در یک بیابان ساختمان و راه ساخت و اسمش را شهر گذاشت. اصولا شهر به معنای خیابان و ساختمان نیست. این همه شهر جدید در ایران ساختهایم. آیا حتی پنج درصدشان خصلت شهر به خود گرفتهاند؟ اکثریت غالب شهرهای نوبنیاد ما خوابگاههایی بزهخیز هستند که با هر گشایشی در ساختار اجتماعی و اقتصادی کشور ممکن است تخلیه شوند و مردمانش به جایی بروند که «شهر» است.»
«در سریال پایتخت یک و دو، کاراکتر باباپنجعلی بهعنوان سالمندی با آلزایمر معرفی شد. فارغ از نیت طنزآمیز سازندگان، این تصویر ذهنی نادرست در مخاطب تقویت شد که سالمندان بهطور کلی دچار زوال عقلاند، در حالیکه این مسئله فقط بخش کوچکی از جمعیت سالمند را دربرمیگیرد.»
«در قسمت هجدهم، کارگردان با حرکات موزون رقص محلی مازنی و به تصویر کشیدن فرهنگ عامه، اوج شادی را در خانهها و خنده را بر لب و اشک شادی را بر چشمان مخاطب طنزپسند ایرانی آورد. اما در اواخر قسمت نوزدهم، تلخترین سکانس به اجرا درآمد که اینها همگی رسالت یک طنز خوب اجتماعی است. در این سکانس که چنگ به روح مخاطب میزد، در تأملی دردناک، اینبار اشکِ حیرانی بر گونه مخاطب جاری میشود که بهراستی حق با کیست؛ با بهتاشی که نقی منتِ کردهها را بر سرش گذاشته و میگذارد؟»
به قول آدرنو، زندگی بد را نمیتوان خوب زیست. واقعیت این است که گرچه نقی و بهتاش داد میزنند، اما دردی مشترک را فریاد میزنند. خشمی که از رنج نزیستنها و بدزیستنها میآید. سخن از این نیست که حق با کدام بود، سخن از حقیقتی تلخ و گزندهای است که دشواری زندگی در روزگار سخت را بازتاب میدهد.
هومن حاجی عبداللهی در گفتوگو با نجفزاده در برنامه برمودا از ماجرای پسر سوسن در سریال پایتخت گفت!