ترنج

در مورد

اعدام

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۵۴۲ مطلب

  • آن‌ها یک روز قبل از حادثه سراغ مرد موبایل‌فروش رفتند و با توجه به شیوع کرونا و تعطیلی مغازه‌ها متهم اصلی پرونده از مرد موبایل‌فروش درخواست کرده بود تا روز بعد به مغازه بیاید تا او موبایل درخواستی‌اش را بخرد و مرد موبایل‌فروش هم قبول کرده بود...

  • سهیل با یادآوری آن شب لحظه‌ای سکوت می‌کند. با صدایی آرام می‌گوید که هنوز هم یادآوری‌اش او را عذاب می‌دهد. آن شبی که برای اولین بار، در آن اتاق تاریک ماند. پدر و مادرش را برای آخرین بار دید و در نهایت صدای وحشتناک باز شدن قفل در، مرگ را برایش به تصویر کشید. وقتی در باز شد، کلی مرد را دید با چهره‌هایی ترسناک. با پا‌هایی زنجیر شده و قدم‌هایی لرزان رفت و در آن گرگ و میش محوطه زندان، طناب دار را دید.

  • صبح امروز قاتل دو نوجوان اهل گنبدکاووس برای اجرای حکم پای چوبه دار رفت و پس از انجام تشریفات قانونی اعدام شد.

  • این دو برادر با همدستی دیگر اعضای باند و در پوشش مسافرکش، زنان و دختران را سوار بر خودرو می‌کردند و با کشاندن به حاشیه شهر، مورد تجاوز به عنف قرار می‌دادند.

  • این یازدهمین محکوم به قصاص است که امسال با گذشت خانواده مقتول و پادرمیانی شورای حل اختلاف فرصت دوباره برای زندگی و جبران اشتباهات یافته است.

  • ۵ نفر از کارکنان وزارت اقتصاد کره شمالی اعدام شدند. این پنج مرد که در مهمانی شام حزب حضور داشتند به صورت علنی درباره اقتصاد "ایستا و راکد" در کره شمالی و ضرورت اصلاح صنعتی صحبت کرده بودند.

  • فارغ از اینکه مستندات سازمان عفو بین‌الملل درباره اطلاع میرحسین موسوی از اعدام‌های سال ۶۷ از سوی تلویزیون اتریشی نقض شده باید به این مساله توجه داشت که به رغم حضور ۱۱ساله میرحسین موسوی در حصر و عدم فرصت پاسخگویی ایشان به اتهامات و ادعا‌های اپوزیسیون برانداز امکان آن وجود دارد که نظرات ایشان و خانم زهرا رهنورد دریافت شود چراکه نمی‌توان در عصر انفجار اطلاعات به راحتی از کنار بی‌اطلاعی یا مخالفت ایشان با اعدام‌ها گذشت.

  • حکم اعدام مصطفی صالحی قاتل پاسدار شهید سجاد شاه‌سنایی (از شهیدان اعتراضات دی ۹۶) بامداد چهارشنبه در زندان مرکزی اصفهان اجرا شد.

  • خواهر احمد می‌گوید: برادرم در این سال‌ها در زندان آن‌قدر رفتارش خوب بوده که همه او را دوست دارند. سه بار تا پای چوبه دار رفت، ولی اعدام نشد. هربار برای اعدام می‌رفت، خداحافظی می‌کرد. لحظات سختی بود. با اشک به مادرم می‌گفت تو جوانی‌ات را به پای من ریختی. نتوانستم در این دنیا جبران‌کنم، ولی تو غصه نخور، قسمت من طناب دار بوده است. حتی هم‌بندی‌هایش و نگهبان سلول دل‌شان برای او می‌سوزد و دوستش دارند.

  • متهم درباره شب حادثه گفت: سیامک در خانه‌اش میهمانی داشت و من این را می‌دانستم. می‌خواستم او را بترسانم و جلوی دوستانش تحقیرش کنم تا دیگر نتواند من را تهدید کند. وقتی در خانه را باز کرد، من با سلاح سراغش رفتم و گفتم جلوی دوستانت می‌گویم اگر پولم را ندهی، تو را می‌کشم و به زور پولم را می‌گیرم.