ترنج موبایل
کد خبر: ۱۰۷۴۹۱

فارین پالسی گزارش می دهد

سرنوشت مبهم ناتو پس از خروج از افغانستان

سرنوشت مبهم ناتو پس از خروج از افغانستان
تبلیغات
تبلیغات

فرارو-

بزرگترین ماموریت ناتو به پایان ننگین خود نزدیک می شود. این سازمان هنوز هم مدعی است سال 2014، سالی است که مسائل مربوط به افغانستان به طور رسمی پایان می یابد. با این حال، حتی پیش از اتفاقات خونین اخیر، اعضای کلیدی این سازمان از خروج زودتر از موعد از افغانستان خبر می دادند. جرقه درگیری های اخیر، حادثه قرآن سوزی بود و کشته شدن شهروندان افغان توسط یک سرباز آمریکایی این خشونت ها را تا بدان جا به اوج رساند که اعتماد میان ناتو و همتایان افغان این سازمان به شدت کاهش یافته و بر احتمال خروج سریعتر از این کشور افزوده است.

به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از فارین پالسی، بدیهی ترین سوالی که به کرات مطرح می شود، سرنوشت افغانستان - و منطقه- پس از خروج نیروهای ناتو است. اما عقب نشینی آتی این نیروها از کابل باعث طرح مسئله ای دیگر می شود: سرنوشت ناتو پس از پایان بزرگترین ماموریتش چه خواهد بود؟ تنها چندی پس از جنگ سرد بود که متحدین غربی بدون توجه به پیش بینی ها در مورد مرگ ناتو، به شکل دیوانه واری دست به فعالیت هایی برای زنده نگه داشتن این سازمان زدند: عضوگیری های جدید و گسترده آغاز شد؛ از زمان بروز درگیری های بالکان تخصص های جدید این اتحادیه به عنوان نیروی تثبیت و تحکیم منطقه ای توسعه یافت؛ این سازمان برای نخستین بار در پی حمله 11 سپتامبر تعهدات ماده پنج اساس نامه اعضای خود را فعال کرد و چند سال بعد ماموریت افغانستان را به اجرا گذاشت.

بر اساس ماده پنج اساس نامه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، حمله به یک یا چند کشور عضو در اروپا یا آمریکای شمالی، حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی می شود.

با این حال فعالیت ناتو به جز برخی پیشرفت های جدید، به زودی به پائین ترین سطح از اوایل دهه نود میلادی فروکش خواهد کرد.

گسترش اعضای این اتحادیه تقریباً تکمیل شده است. عملیات لیبی به انجام رسید. ماموریت تثبیت شرایط بوسنی که در سال 1995 آغاز شده بود، طی سال 2004 به اتحادیه اروپا واگذار شد. ناتو هنوز هم ماموریتی در کوزوو دارد اما نیروهایی که حال در این منطقه مستقر کرده بسیار کمتر از شش هزار نیروی سال های نخست است و مطمئناً تعداد باقی مانده نیز رو به کاهش هستند. ناتو در حالی وارد ساختمان فرماندهی جدید و هزینه بر خود در بروکسل خواهد شد که تمام تلاش خود را معطوف به متناسب و مرتبط جلوه دادن این اتحادیه کرده است.

سناریوهای متفاوت بسیاری برای این اتحادیه وجود دارد:

بازی انتظار: اتفاقات دو دهه اخیر نشان می دهد این اتحادیه برای آغاز یک چالش نظامی جدید، خیلی منتظر نخواهد ماند. با وجود آنکه ناتو از عدم تمایل به مداخله در مسائل سوریه خبر می دهد، تداوم بی ثباتی بهار عربی می تواند در نهایت منجر به شکل گیری یک عملیات تثبیت دیگر شود. بخش هایی از بالکان هنوز با تنش روبرو هستند و شاید نیازمند توجهی تازه باشند. یک ماموریت آفریقایی نیز غیرممکن نخواهد بود. از این نقطه نظر، کشورهای عضو ناتو باید تمام چرخ های همکاری نظامی خود را روغن کاری کنند و آماده باشند. ناتو با وجود تمام شکاف ها و تنش های خود، هنوز هم تعداد بسیاری از پیشرفته ترین نظامیان جهان را گردهم آورده و یک ساختار فرماندهی از پیش تعیین شده را به آنها ارائه می دهد. در جهان بی ثبات امروز، خیلی طول نمی کشد که نیاز به این خودروی نظامی احساس شود.

چرخش به شرق: برخی اعضای جدیدتر ناتو از شرق و اروپای مرکزی ممکن است خواستار نگاه نزدیکتر این اتحادیه برای مقابله با مشکلات داخلی باشند. روسیه در حال تجدید تسلیحات خود است و برخی این امر را در راستای اقدامات تلافی جویانه می دانند. این کشور هر چند مدت یک بار سر و صداهایی در مورد استقرار موشک در مناطق تحت محاصره کالینینگراد به راه می اندازد. آتش اختلافات با گرجستان می تواند بار دیگر به راحتی شعله ور شود. شاید در این جو پرتنش، ناتو بار دیگر به ماموریت اصلی خود روی آورد: حفظ امنیت اروپا در برابر روسیه.

تهدیدات امنیتی جدید: اعضای ناتو با نسل جدیدی از تهدیدات امنیتی روبرو هستند، از حملات سایبری تا شبکه های تروریستی. یکی از راه های ممکن برای این اتحادیه، توسعه تخصص در این زمینه ها و قبول مسئولیتی بیش از تامین نیروهای تثبیت است. لازمه این امر یک جهت گیری مجدد و اساسی است؛ ناتو جایگاه مناسبی برای پرداختن به این گونه تهدیدات مبهم را ندارد. مخاطبان این اتحادیه در سطح ملی، وزرای دفاع هستند، نه سازمان های اطلاعاتی یا وزرای کشور. اما نیاز برای همکاری بیشتر در این زمینه ها به چشم می خورد.

جهانی شدن: در سال 2005 بود که ایو دالدر، سفیر فعلی آمریکا در ناتو مقاله ای را با همکاری جیمز گلدگیر به رشته تحریر در آورد با این مضمون که آینده ناتو خارج از منطقه سنتی عملیات های این اتحادیه است. ضمن اینکه ناتو به نقطه ای رسیده که نیازمند گسترش اعضای خود از مناطق آتلانتیک شمالی است. در این مقاله آمده است: «اقدام بعدی ناتو باید فراهم آوردن شرایط عضویت برای تمام کشورهای دموکراتیک جهان باشد که خواستار عضویت هستند و توانایی اجرای مسئولیت های جدید این اتحادیه را دارند.» عملیات هزینه بر و بحث برانگیز افغانستان، تمایل اعضای ناتو برای اعمال چنین تغییرات اساسی را افزایش داده است.

محو شدن تدریجی: شاید تمام این تحقیق برای یافتن راهی که بیانگر مرتبط و متناسب بودن ناتو بوده، به بیراهه رفته باشد. موسسات و اتحادیه ها باید پاسخگوی برخی نیازها باشند؛ آنها برای دل خودشان کار نمی کنند. مفسرانی که دارای تمایلات واقع گرایانه هستند خیلی پیش تر از این معتقد بودند که ناتو پس از جنگ سرد مسئولیت های نیمه کاره ای خواهد داشت. فعالیت های ناتو طی پانزده سال اخیر خلاف این عقیده را ثابت کرده اما واقعیت مهم دیگر نیز وجود دارد: اینکه هیچ نیاز استراتژیک قانع کننده ای برای ادامه کار ناتو وجود ندارد. بدون این نیاز و با توجه به فروکش کردن بسیاری از عملیات های کشوری، این اتحادیه روند محو شدن در پس زمینه را آغاز خواهد کرد.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات