ترنج موبایل
کد خبر: ۱۲۳۰۰۲

در باب اهانت‌های مجموعه‌های نمایشی صدا وسیما

تبلیغات
تبلیغات

محسن موسیوند - طبق روال چند سال اخیر در ایام ماه مبارک رمضان، امسال هم چرخه پخش سریال‌های مربوط و بی‌ربط در شب‌های این ماه از کانال‌های مختلف سیما ادامه یافت. عموم این سریال‌ها دارای ویژگی‌هایی است که بعضاً متاسفانه با نگاهی سطحی و اهانت‌آمیز به مخاطب و یا قشری خاص از اجتماع صورت می‌گیرد.

البته واضح است که آستانه تحمل و نقدپذیری افراد باید بالا باشد و زمینه‌سازی برای نقد منصفانه و از این راه، حل بسیاری از ناهنجاری‌ها فراهم شود، اما آن‌چه که نگارنده را بر آن داشت تا در این زمینه مطلبی را ارائه دهد، اهانت به شعور مخاطب و البته توهین آشکار به طبقه روستانشینان است.

این مساله در مجموعه «خداحافظ بچه» اتفاق افتاد. در این مجموعه نکات حائز اهمیتی به چشم می‌خورد که گویی در لوای کمیت‌گرایی مفرط مسئولین رسانه ملی عادی می‌نماید و قبح آن رنگ باخته است.

رسانه‌ای که این روزها در تقابل با بسیاری از رسانه‌های اصطلاحا ماهواره‌ای ـ که امروزه با سیاست‌های اتخاذ شده خود خیل مخاطبان ایرانی را پای ثابت برنامه‌ها و فیلم‌های خود می‌بیند ـ می‌خواهد با ساخت سریال‌ها و برنامه‌های فراوان و البته عموما دم‌دستی و با نگاهی سطحی و نامناسب، گوی سبقت را از حریف برباید، اما کیفیت در این میان حلقه مفقوده است !

در این سریال به غیر از مباحث فقهی و شرعی آن ـ که نه در تخصص نگارنده است و نه مساله اصلی متن حاضر ـ که آن هم با نوعی شتابزدگی و نگاه سطحی صورت گرفته است و درواقع رابطه‌ای از سر اجبار برای معنوی¬سازی فیلم ـ که مطابق با ایام ماه مبارک رمضان باشد ـ انجام شده است.

گویی فیلمساز می‌خواهد به سختی فیلم را به سمت معنویت سوق دهد، اما مشکل و معضل اساسی در نگاه تخصصی فیلم و در بحث اجتماعی آن رخ می‌نماید.

در این زمینه دو مشکل اساسی به چشم می‌خورد: توهین به شعور مخاطب و توهین آشکار به روستانشینان؛

در جای‌جای سکانس‌ها و موقعیت‌های مختلف، به سطح آگاهی و شعور مخاطب توهین می‌شود ـ این البته مساله‌ای است که بیماری مسری بسیاری از مجموعه‌های نمایشی سیماست ـ این اهانت‌ها در موارد زیر آشکار می‌شود:

توضیح بی کم و کاست همه اتفاقات و ماجراهای فیلم از زبان شخصیت‌ها؛ هیچگونه توضیح و تفسیر و خوانشی برای مخاطب باقی نمی‌ماند.

نوع رفتار کودکانه نقش‌های اصلی زن و مرد یعنی لیلا و مرتضی (مهراوه شریفی‌نیا و شهرام حقیقت‌دوست)؛ این ویژگی البته می‌تواند در جامعه نمود عینی و خارجی داشته باشد، اما مساله اینجاست که صدا و سیما همواره داعیه فرهنگ‌سازی دارد ، این مساله در ارتباط با شخصیت مرتضی حادتر به نظر می‌آید، چه اینکه او سابقه‌دار است و تلاقی این ویژگی‌ها در شخصیت او به عدم باورپذیری این نقش می‌انجامد.

اگر از موضوع نه چندان نو و تکراری فیلم هم بگذریم، معضل مهم دیگر در این فیلم اهانت به سطح درک و اگاهی روستانشینان است. در اینجا کلیت یک روستا ـ و نه بخشی از آن که ما را به نقد تلویحی فیلم قانع سازد ـ به عنوان قشری از جامعه با سطح درک و فهم بدوی و سطحی معرفی می‌شود.

آنجا که لیلا و مرتضی به همراه خانواده‌هایشان از «شهر» وارد «روستا» می‌شوند، روستائیان با ساز و دهل و پایکوبی به استقبال می‌روند، گویی مانند ازمنه قدیم که کسی یا چیزی به هر علت تقدسی می‌یافت و نسبتا پرستش هم می‌شد، حالا همه اهالی روستا جمع شده‌اند که از نزدیک «بچه» را ببینند ـ و اگر نگوییم «زیارت کنند» ـ بچه‌ای که تنها خاصیتش برای آنها این است که «ندیده ننه نصرت» است.

روستاییان افرادی تصویر شده‌اند بسیار عامی و کم‌سواد و با سطح درک پایین. به‌خصوص آنجا که برای در آغوش گرفتن بچه مزایده‌ای هم صورت می‌گیرد و هریک بخشی عمده از دارایی@های خود را به پیشنهاد نفر قبلی اضافه می‌کند؛ گویی یوسف است در بازار مصر ...

بی‌شک صدا و سیما علیرغم داشتن ممیزی‌های خاص خود که با هدف مطابقت فیلم‌ها و برنامه‌ها با فرهنگ و شرع حاکم بر جامعه صورت می‌گیرد، نیاز است که در زمینه نگاه تخصصی فیلمسازی و عدم اهانت به شعور مخاطب و یا توهین به قشری خاص از جامعه ـ و البته منظور نقد صرف و متقن نیست ـ تصمیمات ارزنده و راهکارهای اثربخشی را اتخاذ نماید.

این مساله در تقابل با رسانه‌های ماهواره‌ای که فرهنگ‌سازی‌های خاص خود را برای پیشبرد اهداف ویژه ـ مانند عادی‌سازی و شکستن قبح زشتی‌های عرف در جامعه ـ برنامه‌ریزی می‌کنند، برجستگی بیشتری هم می‌یابد.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات

نظرات بینندگان

(۷۷ نظر)
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات