سفیر سابق کانادا در ایران:
حمله به ایران؛ پرهزینه و بیفایده
اثیرات چنین رویدادی در مناطق با تراکم جمعیتی بالا بیشباهت با تاثیرات حملات شیمیایی در طول جنگ جهانی اول و حملات شیمیایی صدام در طول جنگ ایران و عراق نخواهد بود. تلفات در اصفهان میتواند به هزار تن در محل بمباران و بین پنج تا هفتاد هزار تن در محدودهی شهر برسد. احتمال وقوع این فاجعهی انسانی چالشی اخلاقی را پیش پای رهبران ایران، آمریکا و اسراییل قرار خواهد داد.
فرارو- سرویس بین الملل؛ جان ماندی، سفیر سابق کانادا در ایران، در یادداشتی برای روزنامهی گلوباندمیل کانادا مینویسد:
با مشخص شدن نتیجه انتخابات در آمریکا و پیش رو بودن انتخابات در ایران و اسراییل هر سه کشور به زودی رهبران جدیدی خواهند داشت که باید به دنبال راهکارهای تازهای برای مسئلهی هستهای ایران باشند.
اگر این رهبران در رسیدن به یک راهکار جدید ناکام بمانند، بعید نیست که به علت به وجود آمدن احساس ناتوانی دیپلماسی در حل مسئله راه برای یک مقابلهی نظامی در نیمهی دوم سال 2013 یا اوایل 2014 باز شود.
اما جنگ با ایران چه شکلی خواهد بود؟ برای پاسخ به این سوال نمیتوان چنین جنگی را با حملات پیشگیرانهی اسراییل به عراق در سال 1981 و سوریه در سال 2007 مقایسه کرد.
در هر دوی این حملات، حمله به یک سایت هستهای سرد، غیرعملیاتی، صورت پذیرفت. برنامهی هستهای ایران شامل سایتهای بسیاری است که بخش عمدهای از آنها اصطلاحا گرم، عملیاتی، محسوب میشوند. در این سایتها سوخت هستهای وجود دارد که در صورت حمله ممکن است در مناطق غیرنظامی پخش شود.
یک حمله علیه ایران باید حداقل چهار محل کلیدی را هدف قرار دهد. هر چند که برای نابودی کل برنامهی هستهای ایران به انضمام دفاع هوایی این کشور و نیروی دریایی و پایگاههای موشکی این کشور باید تا چهارصد محل را مورد حمله قرار داد.
چنین حملهای دیگر نه یک حملهی پیشگیرانه به ایران که جنگی هوایی علیه این کشور به حساب میآید، و در صورتی که ایران راه مقابله به مثل را در پیش بگیرد و دست به حمله متقابل بزند نمیتوان پایانی را برای آن متصور بود.
جالب است که با وجود جنگهای ناموفق در خاورمیانه که هزینههای تریلیون دلاری برای آمریکا و اروپا در پی داشته، هنوز هم کسانی در آنجا دم جنگ سوم میزنند. حامیان جنگ علیه ایران به نظر میرسد ناکارآمدی دیپلماسی و تحریمها را بهانهی جنگ با ایران قرار دادهاند.
اما این بهانه کافی نیست.
پس از دو جنگ در منطقه که هیچکدام به اهداف استراتژیکی که برایشان تعیین شده بود نرسیدند، موافقان حمله به ایران باید اثبات کنند که چرا نتیجهی جنگ با ایران با دو جنگ قبلی متفاوت خواهد بود.
اولا باید نشان دهند که چرا چنین جنگی منجر به دستیابی اهداف استراتژیک، و نه فقط اهداف تاکتیکی، خواهد شد و ثانیا باید قابل مدیریت بودن تبعات چنین جنگی را اثبات کنند.
در مورد هر دوی این موارد علل فراوانی برای تشکیک وجود دارد.
باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا، در مورد اهداف استراتژیک خود صریح و شفاف بوده است. هدف او جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای است و نه به تعویق انداختن آن.
جالب اینجاست که حتی جدیترین حامیان حملهی نظامی نیز به این موضوع که توقف برنامهی هستهای ایران به وسیلهی حملهی نظامی ممکن نیست معترفند. جنگ تنها باعث کندی آن خواهد شد.
این موضوع مهمترین نکتهی گزارشی است که در ماه سپتامبر توسط گروه موسوم به پروژهی ایران منتشر شد. تعدادی از چهرههای سیاسی، دیپلماتیک و نظامی آمریکا محتوی این گزارش را تایید نمودند.
در این گزارش پیشبینی شده که حملهی نظامی به ایران که به تنهایی از سوی اسراییل صورت گیرد یک تا دو سال و اگر با همکاری آمریکا صورت گیرد حداکثر سه تا چهارسال پیشرفت برنامهی هستهای ایران را به تعویق خواهد انداخت. پس از آن نیاز به اقدامات نظامی گستردهتر خواهد بود.
هزینهی چنین جنگی به شدت بالا خواهد بود. مقالات زیادی راجع به فواید و خسارات حملهی به ایران منتشر شده ولی تنها تعداد کمی از آنها به هزینههای انسانی که چنین حملهای به ایران تحمیل خواهد کرد سخن گفتهاند.
خسرو سمنانی، محقق در دانشگاه یوتا، در مقالهای که اخیرا منتشر شده تاثیرات یک حملهی نظامی علیه چهار سایت اصلی هستهای ایران را بررسی کرده است.
یکی از این سایتهای کلیدی تاسیسات فرآوری اورانیوم اصفهان است که خوراک موراد نیاز نطنز و فردو را فراهم میکند. در این سایت هگزافلوراید اورانیوم تولید میشود و فاصلهی آن با مرکز شهر اصفهان تنها شانزده کیلومتر است. اصفهان مشهورترین شهر جهان اسلام از نظر فرهنگ و معماری بوده و جمعیتی در حدود یک میلیون و هشتصدهزار نفر در آن زندگی میکنند.
در صورت وجود باد موافق ابر سمی ناشی از حمله در کمتر از یک ساعت به حاشیهی شهر اصفهان خواهد رسید. برپایهی این گزارش یک حملهی نظامی به تاسیسات اصفهان، دهها و حتی صدها هزار نفر را در معرض مضرات شیمیایی ترکیبات به شدت واکنشپذیر فلورین قرار خواهد داد.
تاثیرات چنین رویدادی در مناطق با تراکم جمعیتی بالا بیشباهت با تاثیرات حملات شیمیایی در طول جنگ جهانی اول و حملات شیمیایی صدام در طول جنگ ایران و عراق نخواهد بود. تلفات در اصفهان میتواند به هزار تن در محل بمباران و بین پنج تا هفتاد هزار تن در محدودهی شهر برسد. احتمال وقوع این فاجعهی انسانی چالشی اخلاقی را پیش پای ایران، آمریکا و اسراییل قرار خواهد داد.
موفقیت تاکتیکی چنین حملهای نه تنها منجر به توقف برنامهی هستهای ایران نخواهد شد بلکه اثرات فاجعهبار انسانی در پی خواهد داشت که در آن صورت رهبران آمریکا و متحدانش باید پاسخگویشان باشند.