آيا فقط احمدینژاد مقصر است؟
روزهاي پاياني دولت احمدينژاد به گونهاي ميگذرد كه گويي هر لحظه بايد منتظر اتفاق تازهاي بود. هر چند رئيس دولت از همان زمان كه پايش به پاستور باز شد از فهرستهايي سخن گفت كه در جيب دارد و ميخواهد منتشر كند. فهرستهايي از فساد مالي كه احمدينژاد به قول خودش آمده بود با آنها مبارزه كند. حال بماند كه اختلاس سه هزار ميليارد توماني هم در اين دولت مطرح شد و رئيس دولت تا جايي كه توانست با رايزني و ريشسفيديِ لاريجاني از استيضاح حسيني، وزير اقتصاد دولتش در مجلس هشتم به سلامت عبور كرد.
اما هر چه از عمر دولت گذشت ريشسفيدانِ اصولگرايي هم آبشان با رئيس دولت دهم در يك جوي نرفت و كار به يكشنبه سياه مجلس و جلسه استيضاح شيخالاسلامي وزير كار كشيد كه احمدينژاد آمد و يكراست فيلمي پخش كرد كه بگويد سند رو كردنهايش چندان هم بياساس نيست. ماجراي نوار احمدينژاد هنوز به تلخترين روز مجلس براي نمايندگان تعبير ميشود.
با اين حال سال جديد شروع شد و احمدينژاد دور پاياني سفرهاي استانياش را ميگذراند. اين بار ديگر احمدينژاد مرد محبوب اصولگرايان نيست، هر كس از هر جايي كه ميرسد بر مرد شايسته اصولگرايان در سالهاي گذشته تير انتقادي روانه ميكند. بازار انتقاد از دولت آنچنان گرم شده كه گويا رئيس دولت هم داغ ميكند و در سفرهاي استاني اخير لب به تهديد ميگشايد كه اگر گوشه پرونده برخي از افراد را بالا بزنم ملت، ديگر رغبتي به شما ندارند. علاوه بر آن اخباري غير رسمي هم منتشر شده بود كه احمدينژاد نواري مربوط به انتخابات سال 88 دارد كه در صورت برخي تهديدها و ردصلاحيتها آن را منتشر ميكند. اما فارغ از اين تهديدها و انتقادها شايد طرح يك مسئله ضرورت داشته باشد، اينكه اصولگراياني كه امروز شمشير را براي رئيس دولت از رو بستهاند، آيا محق بر اين هستند كه همه ناكارآمديها، چالشها و بحرانهاي اقتصادي و سياسي را بر عملكرد احمدينژاد فرافكني كنند؟
آيا در تمام دوران دولت نهم و دهم كمر به حمايت بيچون و چرا از احمدينژاد نبسته بودند؟ شايد اگر نخواهيم به دولت نهم بازگرديم دست كم با مراجعه به اظهار نظرهاي اصولگرايان پيش از انتخابات سال 88، با افرادي مثل باهنر، نايب رئيس مجلس يا اعضاي ارشد موتلفه روبهرو ميشويم كه در دفاع از احمدينژاد در برابر ديگر نامزدها سخناني را به سمت افكار عمومي ارسال ميكردند. اينكه امروز بيشتر اصولگرايان پيكان نقد را بر رئيس دولت نشانه ميگيرند، آيا ناشي از تغيير رويه احمدينژاد است؟ يا نگرش آنها و مناسبات قدرت اين تغيير رويكرد نسبت به رئيس دولت را توجيه ميكند؟ چرا كه سازوكارهاي اجرايي احمدينژاد همان است كه از ابتدا در پيش گرفته بود اما اغلب اصولگرايان، گوش بر هشدارهاي نخبگان سياسي بسته بودند. بدون شك
مسئوليت وضع موجود -اگر چه بخشي از آن بر دوش احمدينژاد سنگيني ميكند- با تمام جريانهايي است كه از روندهايي دفاع ميكردند كه كشور را به شرايط فعلي سوق داد. با اين حال تهديدهاي احمدينژاد و سفرهاي استاني اخيرش چالشهايي را به وجود آورده است كه در گفتوگو با محمدرضا خباز عضو هيأت تطبیق مصوبات دولت و نماينده سابق مجلس در مورد آنها بحث كرديم.
سفرهاي استاني يكي از شاخصههاي دولت احمدينژاد بود، اين سفرها را چطور ارزيابي ميكنيد؟
سفرهاي استاني در هشت سال گذشته كه شروع شد، كار خوبي بود. نفس اين سفرها در ابتدا امري مطلوب بود. اما هر چه از عمر دولت ميگذشت از مسير منحرف شد. دور دوم سفرهاي استاني در حالي برگزار شد كه همان بودجهاي را كه در لايحه بودجه كشور براي استانها تصويب شده بود، به رخ مردم ميكشيد. آنچه كه در قانون تصويب شده بود، چه نيازي داشت كه رئيس دولت آن را به رخ مردم بكشد، در حالي كه بايد اين بودجهها از ابتداي سال ابلاغ نميشد نه آنكه گاهي بعد از 8 ماه و در قالب يك سفر استاني ابلاغ شود.
برخي از افراد از هزينههاي اين سفرها انتقاد ميكنند، نظر شما چيست؟ آيا اين سفرها هزينهاي بر دولت تحميل كرد؟
سفرهاي استاني هزينههايي را به استانها تحميل ميكرد، در سفر دوم يا سوم هيأت دولت به استان خراسان، 90 ميليارد تومان از جيب مردم خراسان هزينه سفر آقايان شد. كمكم سفرها آلوده شد چون از آن هدف اوليه كه بازديد از مناطق مختلف و ملاقات حضوري با مردم براي رفع مشكلات بود، منحرف شد و در جريان ديگري افتاد. در دوران مجلس هفتم، من معاون بهزيستي بودم و ابتداي كار دولت، با آنها به يكي از سفرهاي استاني به همراه وزير رفاه رفتم. در مراسم صبحانه اين وزير بيش از 50 نفر بر سر ميز بودند. حالا به اين مسئله، هزينه رفت و آمد، بليت و اقامت اين افراد را اضافه كنيد. از دل اين سفر نيز هيچ سودي به مردم آن شهرستان نرسيد جز آنكه نان سفره همان گرسنگان حذف شد.
البته دور جديد اين سفرها تا حدي متفاوت از دورههاي پيشين است، نوع استقبال مردم و همچنين اظهارات رئيس دولت مانند دورههاي پيشين سفرهاي استاني نيست، تا جايي كه برخي تهديدها نيز در آن مطرح ميشود، اين تغيير رويه ناشي از چه جرياني است؟
مدتي در سفرهاي استاني وقفه ايجاد شد و ما گمان كرديم كه اين بار از دوش ملت برداشته ميشود، اما به تازگي در اين سفرها و بعد از سفر به خوزستان ديديم كه گل بود و به سبزه نيز آراسته شد، گويي كه قرار است تسويه حسابهاي سياسي انجام شود؛ رسانه ملي در اختيار آنهاست و البته بايد در نظر داشته باشيم مردم به خاطر علاقه به نظام به استقبال مسئولان مي آيند اما اين ديدارها با مقاصد سياسي انجام ميشود. در شأن رياست جمهوري يك كشور نيست كه اينگونه سخن بگويد، اين ادبيات تحقيركننده ملت ايران است، اين ملت بيش از 2500 سال سابقه تمدن دارد، زماني ما جزو دو ابرقدرت دنيا بوديم بنابراين رياست جمهوري اين كشور از نظر ادب، ارتباطات و رفتار بايد زبانزد باشد.
رئيس دولت زماني كه در ميان مردم حاضر ميشود، به جاي آنكه مشكلات اقتصادي را مطرح كند، به جاي آنكه از مردم عذرخواهي كند كه هزينههاي مردم بعد از عيد حداقل 30 درصد افزايش داشته است به جاي دلجويي از مردم، اين ديدارها را به تسويه حساب سياسي تبديل ميكند كه به نظر من اين مسئله امري سخيف است. من انتظار دارم كه اگر سفرهاي استاني اينگونه باشد اگر دردي از مردم كاسته نميشود، دهها درد از نظر اقتصادي و روحي براي مردم به وجود ميآورد.
آيا پروندههايي كه رئيسدولت از آن ياد ميكند حقيقت دارد، در واقع آيا امكان دارد اتفاقي مانند روز استيضاح وزير كار در مجلس تكرار شود؟
رهبري در مورد اتفاقات روز استيضاح وزير كار گفت كه تا چيزي در دادگاه ثابت نشود، اگر مطرح شود، اولا غلط است، ثانيا خلاف شرع و ثالثا خلاف قانون است. من اگر آن روز در مجلس بودم آنجا را ترك ميكردم. اما در مورد تهديدها بايد بگويم به نظر من احمدينژاد هيچ سندي براي رو كردن ندارد، ايشان ساختههاي ذهني خودشان را با مدارك بيارزش و غيرمستدل مطرح ميكنند.
منبع: روزنامه قانون