ترنج موبایل
کد خبر: ۱۴۹۱۲۴

سرگذشت آن فلانی را نگر/قدر مردم را شناس

تبلیغات
تبلیغات
شعر زیر را آقای کامران منصوری جمشیدی از ایلام برای فرارو ارسال کرده‌اند



ای که خواهی رای ما را این زمان، این زمان هستی تو با ما مهربان
مهربان با ما ازیـن پس هم بمان، میـروی بالا ز ما چون نـردبان

نردبان را تا نباشی نا سپاس
قـدر مـردم را شنـاس

چون کشید اقبـال در آغوشـتان، یـا فـرود آمد هُما بـر دوشتـان
رخت پیروزی شدی تن پوشتـان، این سخن باشد همی در گوشتـان

تا ابد بر کس نماند این لباس
قـدر مـردم را شنـاس

چون خَرت از پُل گذشتی خوش خرام، روزگـار از رای مـردم شد بـکام
شد نصیبت عزت و پُست و مقام، عزت خود ر ا چو خواهی مستدام

کن حذر از ننگ رانت و اختلاس
قـدر مـردم را شنـاس

سرگذشت آن فـلانی را نـگـر، شد وکیل از رای مردم پیشتر
لیکن او مغرور گشت و خیره سر، عاقبت تنها بمـاند و دربـدر

تا نیـایی با فـلانی در قیاس
قـدر مـردم را شنـاس

هان نگویی وعـده های بی عمل، دلخـوش مردم نسازی با دغـل
یا مخوان در وصف خود شعر و غزل، هاله دور خود نبینی چون زُحَل

بگذر از هر ادعای بی اساس
قـدر مـردم را شنـاس

گر تو با مردم از آن روز نخست، یکدل و یکرنگ باشی و دُرست
حق مردم را مـریـزی پای پُست، رای مردم بی گمان از آن تُست

بی طمع بی سکه و بی اسکناس
قـدر مـردم را شنـاس

هر که مردم راضی اند از خدمتش، لازم آید همت ذی قیمتش
خوش نشیند این ردا بر قامتش، ملت آید خود بسوی دعوتش

با بفرما با تمنا ، التماس
قـدر مـردم را شنـاس


تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات