ترنج موبایل
کد خبر: ۱۵۳۴۰۱

یادداشت سردبیر

"حسن روحانی" چگونه انتخاب شد؟

"حسن روحانی" چگونه انتخاب شد؟

بازی قدرت در ایران از تعادل خارج شده بود. نیروهای تندرو و محافظه کار سود خود را حداکثر کرده و در مسیر افزودن بر این سود نیروهای میانه رو و اصلاح‌طلب را به حاشیه رانده بودند.

تبلیغات
تبلیغات
فرارو- محمد نوین؛ بازی قدرت در ایران از تعادل خارج شده بود. نیروهای تندرو و محافظه کار سود خود را حداکثر کرده و در مسیر افزودن بر این سود نیروهای میانه‌رو و اصلاح‌طلب را به حاشیه رانده بودند. یکی برنده مطلق و دیگری بازنده مطلق؛ بازی با جمع صفر در حال انجام بود.

نیروهای میانه‌رو و اصلاح‌طلب در پیمانی آگاهانه و ناآگاهانه در برابر تندروها صف‌آرایی کرده بودند و مترصد فرصتی بودند تا به متن سیاست بازگردند.

تندروها در اندیشه یکدست کردن ساختار قدرت و در نطفه خفه کردن خواست اصلاح‌طلبی برای بازگشت به عرصه، زمین انتخابات یازدهم را بهترین فرصت برای به ثمر نشاندن ظرفیت‌ها و تمام کردن کار می‌پنداشتند.

در همین جهت عرصه سیاست در چهار سال گذشته برای نیروهای اصلاح‌طلب و میانه‎رو آنقدر تنگ شد که حضور در مراکز عمومی هم برای برخی از آنان با مشت‌های گره کرده و شعارهای تند همراه بود و جریان تندرو در پاره‌ای از مواقع حتی تا پشت در خانه منتقدان هم لشگر کشید!

بر این قرار فعالان سیاسی دست از انفعال و اندیشه‌های رادیکال کشیدند و چاره کار را بازگشت به بازی انتخابات با "بازیگری قدر" دانستند. تحلیل‌گران سیاسی اصلاح‎طلب حتی حضور در بازی با بازیگری نه چندان قدر را هم مفید دانستند و شرکت و عرض اندام در انتخابات را سدی پنداشتند در برابر حرکت رو به جلوی تندروها برای تمام کردن کار و به کرسی نشاندن رای خود بی‌توجه به خرد جمعی و صندوق رای.

در این بستر، دعوت‌ها از هاشمی و خاتمی و بازی این هر دو بر سر آمدن و نیامدن آغاز شد. همه نگاه‌ها به سمت این دو چرخید و همه منتظر تصمیم این دو در هول و ولا ماندند.

هراس جناح محافظه‌کار از آمدن خاتمی و هاشمی در چشمان و گفتارشان خوانده می‌شد. خاتمی و هاشمی به کرات مورد حمله توپخانه‌ها قرار گرفتند.

میزان چالش و تضاد، پر واضح نشان داد که خاتمی گزینه خوبی برای این معرکه نیست و هاشمی گزینه بهتری است.

اما هاشمی بازی آمدن را تا آخرین دم، کش داد و خواست و عطش افکار عمومی برای آمدنش را عمق بخشید. اکنون افکار عمومی آنتی 'محمود' را 'اکبر' می‌دانست. و او نیز به این امر دامن می‌زد.

تاریخ در جهت عکس در حال تکرار بود، تو گویی که زمان خواست بازگشت داشت. اکبر هاشمی رفسنجانی بر آن بود که بر موج نفرت از محمود احمدی‌نژاد سوار شود، درست به مانند محمود احمدی‌نژاد که بر موج نفرت از هاشمی به ساحل امن ریاست رسید.

اما سال نود و دو، سال هشتاد و چهار نبود که هاشمی بی مزاحم و مانع، بتواند سوار بر این موج در پاستور فرود بیاید، چرا که بازی سیاست در ایران از تعادل خارج شده بود. و سود و نفع بازیگران در تضاد آشکاری در برابر هم قرار داشت؛ "بازی با جمع صفر!"

هاشمی سال هشتاد و هشت از زیر تیغ مردم و منتقدان بیرون جهیده بود و در هرم رهبری اصلاح‌طلبی شتابان در حال بالا رفتن بود. روزگار نود ودو زمانی بود که مقام شامخ رهبری این جریان انتظارش را می‌کشید.

هاشمی ثبت نام کرد و همه نیروهای اصلاح‌طلب و میانه‌رو گفتند، که کنار خواهند کشید. با این نگاه پر واضح بود که هاشمی در مقام رهبری نیروهای معترض و تحول‌خواه نباید تایید شود تا در ردای منجی مردم با رای بالای هفتاد درصد بر تخت ریاست تکیه زند.

چرا که سود و نفع او و جریان معترض در این بازی حداکثری می‌شد و نفع دیگر بازیگران صفر.

چاره کار برای حریف، "رد صلاحیت" بود. "رد صلاحیت" رخ داد. و هاشمی تو گویی منتظر این حرکت بود، چرا که بازی را خوانده بود. حال باید منجی وضع موجود به روشنی نشان می داد که در این بازی نماینده دارد و این نماینده می‌تواند نقطه تعادل بازی انتخابات باشد و سود همه بازیگران را حداکثر کند.

جریان محافظه‌کار هم که در پی چیره شدن بر بحران‌های سیاسی و اقتصادی موجود بود و راه حلی منطقی و مشروع را جستجو می‌کرد، به حضور پر شور مردم پای صندوق‌ دل بسته بود. از این رو در تغییر بازی خود که تن دادن به انتخاباتی تمام عیار و رای و انتخاب مردم بود (با فرض ثابت بودن بازی اصلاح طلبان که شرکت در انتخابات با نماینده هاشمی رفسنجانی بود،) سود بیشتری ندید.*

مردمان هم که در دل این بازی قرار داشتند و معیشت و ثبات و امنیت و امید خود را در خطر می‌دیدند با فرض هر نوع عمل و استراتژی از سوی بازیگران دیگر چاره‌ای جز شرکت در انتخابات نداشتند. در واقع شرکت در انتخابات یک عمل اکیدا غالب برای مردم بود و سود شرکت در انتخابات بسی بیشتر از عدم شرکت در انتخابات بود. مردم خوب فهمیده بودند که رای‌اش رای اعتراض است. و رای اعتراض در هر صورت و هر تفسیر و خوانشی، وزنی درخور خود خواهد داشت.

بدین ترتیب حسن روحانی انتخاب شد تا نقطه تعادل بازی انتخابات باشد. سیستم هم در این نقطه تعادل ایستاد تا همه برنده باشند، هم حکومت و هم منتقدان و هم مردم.

پی‌نوشت:
*تعادل نش: نقطه‌ای که در آن هیچ بازیگری (با فرض ثابت بودن بازی بقیه بازیگران) در صورت تغییر بازی خود، سودش بیشتر نشود.
تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات

نظرات بینندگان

(۱۰۷ نظر)
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات