صفارهرندی: احمدینژاد اخیرا در جلسات مجمع حرف هم میزند
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: کسانی بودند که انقلاب را انحراف میدانستند و زیر بار آن نمیرفتند. این دسته فکر می کردند این بخل ورزی به امام عصر (عج) است که ما بیاییم و حکومت تشکیل دهیم.
- همیشه این آمادگی را داشته ام که اگر مشورت من به عنوان یک مشورت دهنده بتواند کارساز باشد، کمک کنم، افزود: البته بعضی جاها را گفته بودم که نمی خواهم دیگر وارد آن شوم. مثلاً دیگر نمی خواهم به کارهای اجرایی ورود پیدا کنم چون گمان می کنم کارویژه من چیزی به جز کارهای اجرایی است. فضای مجمع تشخیص انصافاً خوب است. آقای هاشمی تجربه طولانی در ریاست و اداره کردن جلسه دارند. مخصوصاً تجربه ایشان در اداره کردن مجلس تجربه خاطره انگیزی برای ماست و نمی توان آن را فراموش کرد. به نظر من مدیریت کردن جلسات الان برای ایشان سخت تر از گذشته است. به هرحال بنیه ایشان تحلیل رفته و باید در سن 80 سالگی چنین جلسه ای را اداره کنند. از طرف دیگر کسانی که در مجمع هستند تمایلات و گرایشات مختلفی دارند و کار اداره جلسه یک مقدار از این جهت سخت می شود.
- اکثر کسانی که آنجا نشسته اند نگاه اولشان این است که حرفی بزنند که بر مصالح نظام منطق باشد. این جا افتاده که اگر گروه بزرگتری به یک مصلحتی رسیده اند، آقای هاشمی به عنوان رئیس جلسه نمی تواند جمع بندی آن ها را رد کنند و در نهایت نظری که استواری بیشتری دارد مورد قبول واقع می شود.
- {در پاسخ به این سوال که آقای احمدی نژاد به عنوان عضوحقیقی مجمع چه تفاوتی با آقای احمدی نژاد رئیس جمهور دارد؟} تعداد آمدن هایش بیشتر شده (خنده). طی هشت سالی که ایشان عضو حقوقی مجمع بودند، شاید به همین اندازه ای که از زمان عضویت حقیقی در مجمع حضور پیدا می کنند، در جلسات شرکت داشتند. در جلسات اولیه ایشان خیلی فعال نبود و بیشتر می شنید اما اخیراً حرف هم می زند.
- دفتر سیاسی سپاه جزو اولین بخش هایی بود که در سپاه تاسیس شد و آقای حسین شریعتمداری را می توان جزو موسسین این دفتر نام برد. در فضای به شدت سیاسی اول انقلاب لازم بود که عناصر حاضر در سپاه، تحلیل درستی از شرایط سیاسی جامعه داشته باشند. محصولات دفتر سیاسی که تحلیل ها و اخبار به روز بود، به صورت بولتن در سطح سپاه و برخی از ارگان های بیرونی نیز توزیع می شد.
- بعدها و با جدی تر شدن جنگ، دفتر سیاسی ماموریت جمع آوری اطلاعات جنگ را هم به عهده گرفت و آنچه در قرارگاه ها می گذشت را برای تاریخ ثبت و ضبط می کرد.
- سابقه حرفه ای من در زمینه مطبوعات، مربوط می شد به همان دفتر سیاسی که در طول ماه چند بولتن را آماده و منتشر می کردیم. اما سال 73 که وارد کیهان شدم کار ژورنالیستی به شدت حرفه ای را تجربه کردیم.
- کیهان به اعتبار سوابق و لواحق اش روزنامه بزرگی است. به هرحال کیهان روزنامه 70 ساله این کشور است و همیشه روزنامه اثرگذاری بوده است. شاید قبل از انقلاب موثرترین روزنامه بوده و بعد از انقلاب هم به نسبت همیشه تاثیرگذاری های برجسته ای را داشته است. حیف است که الان بخواهم نسبت به روزنامه قضاوت شتاب زده ای داشته باشم اما این روزنامه هنوز هم تاثیر گذار است و شاید از حیث تاثیرگذاری، روزنامه ای شبیه به کیهان نداشته باشیم.
- همیشه ناراحت بودم که بعد از زحماتی که متحمل می شدیم، باید کار را طوری ارائه می دادیم که مردم پسند نیست. نوع صفحه بندی و نوع چاپ و... بخشی از انتقاد من به روزنامه بود. مساله دیگر این است که هیچ شرکت و سازمانی هیچ وقت نباید خودش را از یافته های به روز اطراف بی نیاز بداند. کیهان باید بیش از این ها پویایی خود را هم در جذب کادر و هم در آرایش عمومی کارش در نظر داشته باشد.
- همیشه این شبهه مطرح بوده که آیا کسانی که در یک حوزه ای تخصص دارند، می توانند به همان خوبی مسولیت اجرایی آن حوزه را به دست بگیرد؟ ما سابقه و تجربه کار رسانه ای را داشتیم و به لطف خدا موفق بودیم و کامیابی هایی داشتیم. از حیث برآورد اولیه شاید این انتخاب بی راه نبود. هیچ کس را نمی شد پیدا کرد که در همه امور فرهنگی دست داشته باشد. البته یک روزنامه نگار در تمام این حوزه ها دستی بر آتش دارد. وقتی شما روزنامه منتشر می کنید در عرصه های مختلف حرف دارید و این حوزه ها را می شناسید.
- من و آقای احمدی نژاد در دانشگاه علم و صنعت با هم بودیم و یکدیگر را می شناختیم و هر از چندگاهی یکدیگر را می دیدیم. زمانی که در روزنامه کیهان بودم هم گاهی خبرنگاران را برای مصاحبه با ایشان فرستادم که اتفاقاً مصاحبه های خوبی هم از آب درآمد و دوست دارم بروم و یک بار دیگر آن ها را بخوانم. در هر صورت ما یکدیگر را می شناختیم اما اینطور نبود که ایشان روی شناخت فردی خودش بخواهد من را انتخاب کند.
- احمدی نژاد کارگروهی را برای این موضوع تشکیل داده بود. نام 40-50 نفر در لیست انتخاب این کارگروه وجود داشت، حتی نام وزیر قبل از ما (آقای مسجد جامعی) هم در این لیست وجود داشت. این کارگروه فعالیت داشت و گزینه ها را مورد بررسی قرار می داد. در نهایت به 2-3 نفر رسیدند که به گفته دوستان، نام من همیشه در جایگاه اول یا دوم بوده است. زمانی که آقای احمدی نژاد این 2-3 اسم را برای هماهنگی با رهبر معظم انقلاب خدمت ایشان بردند، آقا هم فرمودند که فلانی خوب است.
- گاهی که می گویند انتخاب صفارهرندی تحمیلی بوده، خنده ام می گیرد.
- واقعیت این است که وقتی وزارت به من پیشنهاد شد از قبول آن امتناع داشتم. به آقای احمدی نژاد گفتم انتخاب من به دو جهت باعث حمله به شما می شود. اول اینکه من سپاهی بوده ام که به شدت به آن افتخار می کنم و حاضر به کوتاه آمدن از اعتقادم نیستم. دوم این که کیهانی ام و به آن دلبسته ام و نمی توانم از کیهان دل بکنم. از طرفی دوست ندارم از سوی کسانی که با کیهان دشمنی ندارند و یا روی سپاه حساسیت دارند به دولت شما لطمه ای وارد شود. وقتی این موضوع را مطرح کردم، ایشان گفت خدا پدرت را بیامرزد، خود ِ من چند برابر تو کیهانی و سپاهی هستم. این بهانه خوبی نیست!
- در ابتدای کار قول و قراری در مورد انتصاب ها بین ما نبود. من هم وزیر آقا اجازه ای نبودم و تیم خودم را مطابق چیزی که می خواستم بستم و اعلام کردم، ایشان هم مخالفتی نکردند. البته ایشان همان موقع اسم یکی از آقایان را آورد و گفتند ایشان برای معاونت سیاسی خیلی خوب است. من در پاسخ گفتم ایشان اگر فیلم بسازد، بهتر است. من دوست دارم ایشان فیلم بسازد.
- آقای احمدی نژاد دچار انتخاب هایی شده بود که با آداب و عادات گذشته و عهد ابتدایی که داشتیم، هماهنگ نبود. توقع این بود وقتی رهبری معظم انقلاب یک مساله ای را تدبیر و مصلحت اندیشی می کنند، دولتی که خودش را نزدیک ترین دولت به ولایت و رهبری معرفی می کرد، روی حکم، تدبیر و مصلحت اندیشی رهبری تردید نکند. انتظار ما این بود که بگویند ما اشتباه کردیم و نظر صائب را انتخاب می کنیم.
- ما نمی توانیم دلایل این تغییرات را بگوییم و آقای احمدی نژاد خودش باید بیاید بگوید. این مسائل به درون آدم ها مربوط است نه بیرون آن ها! من فکر می کنم آقای احمدی نژاد از جایی که سلایق درونی اش تغییر کرد و نظام درونی که به آن معتقد بود را جابه جا کرد، این تغییرات بیرونی در او برجسته شد. باید از او پرسید که در دل شما چه گذشت که بین دیروز و امروز شما اینقدر تفاوت دیده می شود.