«نه خانوادههای ایرانی درحال فروپاشیاند، نه تشکیل خانواده در ایران روند منفی پیدا کرده.» حمیدرضا جلاییپور، جامعهشناس سیاسی و استاد دانشگاه تهران، در دوشنبهای که گذشت به نشست ماهانه موسسه رحمان آمده بود تا بگوید خلاف تعداد زیادی از جامعهشناسان و حتی مسئولان دولتی، نهاد خانواده در ایران را در معرض خطر فروپاشی نمیبیند. او در این نشست، نتایج یک تحقیق را هم که با همکاری ۱۵ نفر از دانشجویانش و روی ۳۰۰ خانواده ایرانی انجام شده اعلام کرد.
به گزارش شهروند، جلاییپور در ابتدای این نشست که جامعهشناسان و فعالان اجتماعی زیادی هم از آن استقبال کردند، گفت رابطه اعضای خانوادههای هستهای در ایران هنوز پایدارترین و عمیقترین رابطه اجتماعی است: «قبل از جنگ جهانی دوم مرداک یک انسانشناس، تعریفی از خانواده ارایه کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت اما بعد از جنگ جهانی دوم همه متوجه شدند که با خانوادهها مواجه هستیم نه خانواده. در دنیا و ایران خانواده هستهای شکل گرفته که دیگر کارکردهای گذشته را ندارد اما هنوز هم در ایران خانواده نهاد مقدسی است.»
او ادامه داد: «در حال حاضر عدهای در کشور ما معتقدند علایمی هست که حکایت از فروپاشی خانواده زن و شوهری دارد و دراینباره نگرانند. مثلا آنها میگویند به این دلیل که زنان بیشتر سر کار میرفتند یا در رشتههای علوم اجتماعی درس میخوانند باعث شده نهاد خانواده در ایران در معرض فروپاشی قرار بگیرد. یا عدهای میگفتند مشکل از تهران است و میخواستند تهران را جابهجا کنند.» اما با وجود این اعتقادات رایج در بین افراد مختلف در ایران، جلاییپور میگوید که از نظرش محکمترین نهاد در جامعه کنونی ایران، خانواده است: «من در خانوادههای ایرانی روند مثبتی را میبینم که به چشم خیلیها نمیآید. سخن از فروپاشی خانواده، سخنی بسیار تند است و شواهدی که ما میبینیم، این را نشان نمیدهد.»
او البته برای این موضوع که نهاد خانواده، هنوز محکم است دلایلی دارد که براساس نتایج تحقیقی است که در چندماه گذشته در بین ۳۰۰ خانواده ساکن تهران انجام شده: «ما در چند ماه گذشته تحقیقی را با ۱۵ دانشجوی فوق لیسانس و با روش مصاحبه عمیق انجام دادیم و نتایج آن با اینکه قابل تعمیم نیست، نشان داد که خانواده در ایران در آستانه فروپاشی نیست و اتفاقا روند مثبتی را نشان میدهد. بر اساس این تحقیق میتوان از ۴دسته خانواده در تهران سخن گفت: اولین نوع خانواده، خانواده مدنی است. در این خانواده زن و مرد و فرزندان به هم احترام میگذارند و کارها را با توافق و مشورت انجام میدهند که در این تحقیق ۲۵درصد خانوادههای ایرانی از این دسته بودند. دسته دوم، خانواده ترکیبی است. در این تحقیق ۶۰درصد خانوادهها ترکیبیاند که ویژگی خانواده سنتی را دارند اما به سمت خانواده مدنی حرکت میکنند و بیشتر افراد تحصیلکرده در جامعه از این خانوادهها هستند. دسته بعدی، خانوادههای مردسالار و آسیب دیدهاند که ۱۵درصد خانوادهها را تشکیل میدهند. در خانوادههای آسیبدیده، پدر یا یکی از اعضای خانواده معتاد بوده و زندگی در این خانواده ناامن است. این خانوادهها به سمت خانوادههای فروپاشیده پیش میروند.»
جلاییپور ادامه داد: «بر اساس نتایج این تحقیق من میگویم که در ایران هنوز امنترین جا برای مردم، خانواده است چرا که دولت به خیلی از وظایفش عمل نمیکند، اقتصاد درحال خوردن مردم است و جای ناامنی برای آنان و معلوم است که خانواده هنوز بهترین مامن برای افراد به شمار میآید. به هرحال در مقالهها و برنامههای الان آسیبهایی که در مورد خانواده ایران مطرح میکنند بیکاری، رشد لذتجویی جنسی بهعنوان حق و افزایش طلاق است اما تمام جوامع مدرن این مشکلات را دارند.»
از نظر جلاییپور این استاد دانشگاه، خانوادههای ایرانی درگیر ابعاد مختلفیاند: «یکی از این ابعاد، کوچک شدن خانواده است. کوچک شدن خانوادهها، بالا رفتن سن ازدواج، طلاق عاطفی در خانوادههای ایرانی، تشکیل خانواده بدون قید و بند ازدواج، رشد فزاینده خانوادههای تکوالدی، تعدد روابط زناشویی از دیگر ابعاد خانوادهها در ایران است که دولت و نهادهای مدنی باید به آنها توجه کنند. سیاستهای اجتماعی دولت و تبلیغات صدا و سیما هم باید با توجه به این ابعاد باشد نه برنامههای دستوری.»
او در ادامه ویژگیهای خانوادههای مدنی و سنتی در ایران را برشمرد: «در خانواده سنتی ایرانی، خانواده و سرنوشت آن امری عادتی و مفروض است، بچهها بزرگ میشوند و یار پدر و مادر میشوند اما خانوادههای مدنی دایم درباره خود درحال بازبینیاند و یکی از اهداف مشترک و پرهزینه پدر و مادر، تربیت فرزندان است. در خانواده سنتی ایرانی، عواملی مانند مادر بودن و وابستگی زنان به مردان باعث فرودستی زنان میشود و این به عرصه عمومی تسری پیدا میکند اما در خانواده مدنی، این عوامل باعث فرودستی زنان نمیشود. خانواده سنتی با مقتضیات دوران جدید مانند آگاهی، فردگرایی و هویتهای دایم دگرگون شونده، هماهنگ نیست اما ممکن است در خانواده مدنی هرکدام از اعضای خانواده، سبک خودشان را داشته باشند. در خانواده سنتی داشتن فرزندان بی اعتماد به غریبهها بسیار مهم است و همیشه سعی میشود احترام و تخصیص امکانات ویژه به پسران خانواده باشد اما در خانواده مدنی، ارزشهایی مانند احترام و اعتماد به همه و مخالفت با هر نوع تبعیض مهم است.»
این جامعهشناس در ادامه گفت بالا رفتن نرخ طلاق اصلا توطئه خارجیها نیست و به دلیل مدرن شدن ایران است: «باید قبول کنیم که ایران مدرن شده و همه جوامع مدرن این مشکلات را دارند و حل آنها آسان نیست اما در مقابل کشورهایی مانند کشورهای اروپای شمالی هم وجود دارند که پایینترین نرخ آسیبهای اجتماعی را دارند و ما باید دلایل موفقیت آنها را بفهمیم و به کار بندیم. مهمترین موضوعی که درحال حاضر هم جوانها و هم خانوادهها را تهدید میکند، بیکاری است. مسئولان حکومت اگر نگران خانوادهها هستند باید بیکاری را درمان کنند.» او رشد لذتجویی تنانه را یکی دیگر از آسیبهای اجتماعی در حوزه خانوادههای ایرانی میداند: «در چندسال گذشته لذتجویی تنانه بهعنوان یک حق از نظر جوانان ایرانی شمرده میشود درحالیکه میان جوانهای قدیم، لذتجویی، یک حق نبود و در کنار مسائل دیگر مطرح بود.»
جلاییپور ادامه داد: «بعضی هم معتقدند دلیل افزایش طلاق ورود زنان در حوزه عمومی و کار است اما به نظر من علت طلاق چیز دیگری است؛ این که زنان در خانواده سنتی تحمل بالایی داشتند اما در خانواده مدرن چنین نیست. زن و مرد باید در عرصه عمومی یکدیگر را بشناسند تا ازدواجها آگاهانه باشد و طلاق کاهش یابد. اگر در ایران طلاق زیاد است باید برنامهریزی کرد که زن و مرد پس از طلاق دوباره تشویق به ازدواج و تشکیل خانواده شوند.»
او مشکل دیگر خانوادههای ایرانی را دوگانگی در عرصه عمومی رسمی و غیررسمی میداند؛ دوگانگیای که اجازه نمیدهد آسیبهای خانوادهها به درستی مطرح شود. این جامعهشناس از دولت حسن روحانی هم خواست که در تدوین سیاستهای اجتماعی وارد عرصه عمومی جامعه شود و فقط به سخنان کارشناسان مستقر در وزارتخانهها اتکا نکند.
جلاییپور ادامه داد: «این موضوع باید بررسی شود که وقتی زنان شاغل میشوند، وظیفه مادریشان چه میشود؟ من میگویم اینها هم را تقویت میکنند و مادری زنان با شاغل بودن آنان تناقض ندارد.»