دکتر فیروز محمودی جانکی، استاد برجسته حقوق جزا و جرمشناسی
با کارناوال رسانهای نمیتوان کسی را نجات داد
دکتر فیروز محمودی جانکی، استاد برجسته حقوق جزا و جرمشناسی و پژوهشگر علوم کیفری در دانشگاه تهران است. ایشان به رغم مشغلههای فراوان به پرسشهای خبرنگار فرارو به صورت مکتوب پاسخ گفتند. این استاد حقوق جزا بر این باور است که اخذ وجه و مال در قبال گذشت پدیده جدیدی نیست و در عین حال تبدیل شدن میانجیگری به حرفهای با دستمزد معین نیز به خودی خود امری غیراخلاقی به شمار نمیرود، چیزی که غیراخلاقی است ترویج این گونه بخششهای معاملهگرانه به عنوان بخشش ایثارگرانه است. دکتر محمودی در عین حال منتقد نحوه کنشگری برخی کمپینهای عفو است و میگوید قهرمان جلوه دادن قاتل یا متجاوز نشان دادن مقتول به سخره گرفتن رای دادگاه است و فرجامی جز مصمم کردن خانواده مقتول به اجرای حکم ندارد.
دکتر فیروز محمودی جانکی، استاد برجسته حقوق جزا و جرمشناسی و پژوهشگر علوم کیفری در دانشگاه تهران است. ایشان به رغم مشغلههای فراوان به پرسشهای خبرنگار فرارو به صورت مکتوب پاسخ گفتند. این استاد حقوق جزا بر این باور است که اخذ وجه و مال در قبال گذشت پدیده جدیدی نیست و در عین حال تبدیل شدن میانجیگری به حرفهای با دستمزد معین نیز به خودی خود امری غیراخلاقی به شمار نمیرود، چیزی که غیراخلاقی است ترویج این گونه بخششهای معاملهگرانه به عنوان بخشش ایثارگرانه است. دکتر محمودی در عین حال منتقد نحوه کنشگری برخی کمپینهای عفو است و میگوید قهرمان جلوه دادن قاتل یا متجاوز نشان دادن مقتول به سخره گرفتن رای دادگاه است و فرجامی جز مصمم کردن خانواده مقتول به اجرای حکم ندارد.
- آیا ترویج گذشت از قصاص بدون اشاره به جنبههای سوداگرانه آن میتواند اخلاقی باشد؟
مهم ترویج فرهنگ گذشت است. گذشت میتواند در مقابل عوض باشد یا بدون آن. در عرف هم مرسوم است که صاحب حق برای اعراض از حق یا کنارنهادنش مابه ازایی بگیرد همچنان که ممکن است بدون هیچ عوضی چنین کند. هر دو وجه اش اخلاقی است. او صاحب حقی است شناخته شده که میتواند آن را اعمال کند یا در مقابل عوضی از آن عدول کند و یا بدون چشمداشتی از حق خود بگذرد. اگر این کار بدون مابه ازا صورت گیرد ایثار است و اخلاقاً نیز ارزشمندتر است. اما در مورد اشخاص ثالث یا میانجی وضع به گونه دیگری است. در ایران برای این که اولیای دم را متقاعد به گذشت نمایند همواره اشخاص اعم از حقیقی یا حقوقی پادرمیانی میکنند و نقش میانجی را بر عهده میگیرند.اگر این اشخاص برای اقدامات خود کیسه ای دوخته باشند، دیگر نمی توان به اقدامات انجام شده به عنوان یک کار صرفاً خیر نگاه کرد. آنچه که انجام میشود یک نوع اقدام حرفهای است که عوض مالی خواهد داشت. آنچه که ممکن است کار را غیراخلاقی کند این است که برخلاف واقع گذشتی که در قبال وجه انجام شده یا واسطهها به خاطر اقدامی که انجام میدهند پولی دریافت کنند، ولی آن را به عنوان یک گذشت ایثارگرایانه تبلیغ نمایند.
- به نظر شما به رغم ایجاد پدیده «تجارت عفو»حیات آدمی تا آن اندازه ارزشمند نیست که ولو با تبادل مبالغی کلان و چندبرابر خونبهای رسمی، محکومی از اعدام نجات یابد؟
این که آیا چنین پدیده ای در کشور به وجود آمده یا نه محل بحث و مستلزم مطالعات میدانی است. هرچند با شناختی که از موضوع دارم به نظر میرسد همچنان اساس گذشتها مبتنی بر اخذ وجه یا مالی از طرف اولیای دم است و این در گذشته هم مرسوم بود ولی ابعاد متفاوتی پیدا کرده است. ضمن این که در مواردی نیز بدون آن گذشت انجام میگیرد.
در هر حال وقتی قتل عمدی رخ میدهد خانواده قاتل میکوشد به هر طریقی که شده او را از چوبه دار برهاند. طبیعی است که ولو در قبال مبالغ زیاد نیز چنین کند. این کار هم عرفاً قابل پذیرش است و هم اخلاقاً زیرا جان بالاترین نعمت الهی است. در مقابل اولیای دم نیز حق قصاص دارند و حق دارند که در قبال گذشت چیزی از قاتل یا خانواده او بخواهند. آنچه که در این رابطه مذموم است این است که عده ای به عنوان دلال یا واسطه بخواهند از این نمد کلاهی برای خود دست و پا کنند.ضمن این که خانواده قاتل برای نجات او خود را به آب و آتش میزند. معمولاً عده ای سودجو نیز از این موقعیت خانواده سوءاستفاده میکنند و در قبال مداخلاتی که انجام میدهند از انان پولی دریافت میکنند.
- مجازات جرم قتل عمد، از حیث جنبه عمومی آن و در صورت گذشت از قصاص بین 3تا 10 سال حبس است. تا چه اندازه این استدلال را موجه میدانید که افزایش مجازات جرم قتل عمد از حیث جنبه عمومی آن میتواند به رشد بخشش قصاص بیانجامد و حتی رویکردهای تاجرانه در عفو را کاهش دهد؟ به عبارتی اولیای دم چون برخورد قضایی با قاتل مورد عفو را کافی نمیبینند، خود از باب تتمیم مجازات رو به وجهالمصالحههای سنگین میآورند.
به نظرم مجازات پیش بینی شده اگر افزایش هم پیدا بکند باز هم تغییری در دریافت وجه المصالحه و میزان آن ایجاد نخواهد شد. معمولاً در هنگام مذاکرات توجهی به میزان مجازات عمومی قاتل نمی شود. آنچه که بیش از همه در میزان وجه المصالحه تأثیرگذار است انگیزههای اولیای دم از دریافت آن است.در اغلب موارد اولیای دم با تعیین مبالغ گزاف میخواهند قاتل را مجازات مدنی بکنند به جای مجازات کیفری. حتی گاهی او و خانواده و بستگانشان را دچار مرگ مدنی میکنند؛ به این صورت که در برخی از مناطق به ویژه در روستاها از خانواده قاتل میخواهند هرچه ملک و املاک دارند بدهند و به جای دیگری کوچ کنند. این الزام گاهی خاص خود قاتل یا پدر و مادرش نیست بلکه بستگان درجه یک و دو و سه را هم دربر میگیرد. آنان از این طریق میخواهند نشان دهند که در قبال گذشت باید هزینه گزافی بدهند. این طور نیست که مثلا اگر مدت حبس به 20 سال افزایش پیدا کند تأثیر چندانی در وجه المصالحه داشته باشد. با اینحال نیاز به یک تحقیق مستقل در این خصوص است.
- امکان دریافت وجهالمصالحههایی با ارقامی چند برابر دیه کامل، تا چه اندازه با مفاد دستور قرآنی «ان تعفوا خیر لکم» همخوانی دارد؟ آیا ضابطهمند کردن رقم وجهالمصالحه را به قانونگذار توصیه میکنید؟
توصیه قرآن کریم عفو است. عفو میتواند بدون مابه ازا یا در قبال چیزی انجام شود. مهم عفو است. همان طور که اشاره شد عفو به طور مطلق و بدون مابه ازاء فرد اجلای کار اخلاقی ناشی از اعراض از حق است. اما با توجه به این که اولیای دم هستند که میتوانند گذشت کنند یا نه، تعیین حدود برای وجه المصالحه مداخله به جا و مؤثری توسط قانونگذار نخواهد بود. مقنن نمی تواند به اشخاص بگوید در قبال چه چیزی و به چه میزان از حق قانونی خود بگذرید. ایجاد محدودیت کار نظام و ساختارهای اجتماعی و فرهنگی است و نه دولت. از سوی دیگر، این مداخله میتواند در مواردی راه را بر عفو نیز بندد. زیرا، اگر اولیای دم بخواهند از سقف تعیین عبور کنند و خانواده قاتل نیز به آن رضایت دهند، محدودیت قانونی مانع از توافق و صلح خواهد بود.
- آقای خرمشاهی در خلال صحبتهای خود گریزی نیز به کمپینهای رسانهای درخواست عفو محکومان به قصاص میزند. وی معتقد است در پس پرده فعالیت این کمپینها گاه انگیزههای سیاسی و تجاری وجود دارد. به باور این وکیل دادگستری گاه این کمپینها با وارد کردن لطمه حیثیتی به خانواده مقتول، تحریف جزئیات پرونده و قهرمانسازی از قاتل، روند بخشش را با دشواری مواجه میکند. تا چه اندازه با فعالیت این کمپینها و اصولا رسانهای کردن روندهای حقوقی موافقید؟
یکی از پیچیدهترین کارها و فعالیتهای اجتماعی گرفتن رضایت اولیای دم است؛ زیرا اولیای دم صاحبان حقی اند که به محض این که اراده کنند میتوانند جانی را بگیرند یا نجات دهند. میانجیگری و ایجاد مصالحه مستلزم چند چیز است: نخست، پذیرش رأی دادگاه و احترام تام و تمام به آن. اگر قرار باشد در هنگام گفتگو میانجیها یا کمپینها اعتبار رأی دادگاه را زیر سوال ببرند نه تنها کمکی به حل مسئله نمی کنند که به ضرر قتل گام بر میدارند. دوم، شناخت حساسیتها و ملاحظات مربوط به اولیای دم و مقتول. در ایران معمولاً کسانی مسئول و مأمور گفتگو با خانواده اولیای دم میشوند که به ملاحظات اجتماعی، قومی، اخلاقی و روابط و مناسبات اجتماعی منطقه خود واقف اند. در این مدت ما با کمپین هایی مواجه شدیم که برخی از آنها به هیچ عنوان این ملاحظات را مراعات نکردند. من در یکی از کلاسهای درس نیز گفتم این نوع کارها به سخره گرفتن رأی دادگاه و احساسات اولیای دم است. چه معنا دارد وقتی رأی دادگاه به طور قطعی و نهایی مبنی بر قصاص است کسانی به اسم کمپین بخواهند وانمود کنند که مقتول قصد تجاوز به قاتل را داشته و یا از قاتل قهرمان بسازند. در این مرحله تنها سلاحی که کارگر است خواهش و تمنا از اولیای دم است و نه این که با زیر سوال بردن اعتبار رأی دادگاه بخواهیم خانواده مقتول را زیر فشار بگذاریم. اتفاقاً این اقدامات بیشتر آنان را در اجرای حکم مصممتر میکند. این که آیا کمپینها انگیزههای سیاسی یا غیر آن داشته باشند، مهم نیست مهم این است که چون کار اخذ رضایت از مسیر طبیعی خود خارج میشود، اوضاع به ضرر دو طرف به ویژه قاتل پیش میرود. از این رو من با نظر جناب آقای خرمشاهی موافقم. ایجاد صلح و سازش نیازمند مهارت و توانایی مذاکره و گفتگو و نیز شناخت اجتماع و فرهنگ است. کمپینها باید بدون راه انداختن فشار رسانه ای و جوسازی اقدام به گفتگو و میانجی گری نمایند نه با راه انداختن کارناوالهای رسانه ای و سخن پراکنی در فضای مجازی.