عبدالصمد خرمشاهی در گفت و گو با فرارو
بخشش محکومان قصاص به نوعی «معامله» تبدیل شده است
گذشت بسیاری از خانوادههای قربانیان قتلها در شهرها و استانهای مختلف کشورمان از خون قاتل، این روزها به سوژه داغ رسانههای داخلی و خارجی تبدیل شده است. علاوه بر خبرگزاریها و رساشنههای داخلی، روزنامههای پر تیراژ بین المللی نیز در ماههای گذشته تیتر و عکس صحات نخست خود را به نجات جان محکومان به قصاص در ایران اختصاص دادهاند.
جایگزینی «فرهنگ بخشش» و کم رنگ شدن روحیه خونخواهی و انتقام گیری، از جمله ایدههایی هستند که جامعهشناسان و تحلیلگران اجتماعی برای تبیین موج عفو محکومان به قصاص مطرح میکنند. اما برخی حقوق دانان اما انگار چندان دل خوشی از این روایتها و تحلیلهای جامعهشناختی ندارند.
عبدالصمد خرمشاهی وکیل دادگستری که در سالیان گذشته وکالت پروندههای جنجال برانگیز قتل را عهده داشته است، معتقد است هیچ چیز تغییر نکرده است، تنها تحول، افزوده شدن گونه ایی دیگر از «تجارت» با نام «تجارت عفو» است.
به گفته این وکیل دادگستری، بخش زیادی از مصالحههایی که در ماههای اخیر میان اولیای دم مقتول و خانوادههای مجرمان صورت گرفته است، تنها به واسطه رد و بدل شدن مبالغ هنگفت پول انجام شده است؛ معاملاتی که البته با اصرار بازماندگان قربانیان به رسانهها درز نمیکند.
گفتگوی فرارو با عبدالصمد خرمشاهی را در زیر میخوانید:
آقای خرمشاهی شما به عنوان کسی که سالها وکالت پروندههای مشهور و جنجال برانگیز قتل را بر عهده داشتهاید، روند بخشش محکومان به قصاص را که اخیراٌ شکل گرفته است چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا ما شاهد شکل گیری و گسترش فرهنگ گذشت هستیم یا اینکه امری گذرا و اتفاقی است؟
نخست برای ارزیابی واقع بینانه باید نگاهی به حقیقت ماجرا انداخت. متاسفانه داستان آن گونه که برخی رسانهها با آب و تاب طرح میکنند نیست. با توجه به اطلاعاتی که من از پروندههای این افراد دارم باید بگویم بخش بزرگی از مصالحههایی که در جریان اجرای احکام قصاص روی میدهد، در برابر پرداخت مبالغ کلانی از سوی خانوادههای متهمان صورت میگیرد؛ مبالغ گزافی کهگاه حتی به ارقام میلیاردی نیز میرسد. در واقع باید گفت در این روند، بخشش محکومان به نوعی «معامله» تبدیل شده است.
در این شرایط دیگر حرف زدن از گذشت و ایثار بیمعناست. متاسفانه در چند پروندهای که بنده وکالت آن را بر عهده دارم، اولیای دم مبالغ هنگفتی را مطالبه کردهاند که تهیه آن برای خانواده قاتل بسیار دشوار است. این درست است که اولیای دم، از لحاظ قانونی اجازه دارند هر مبلغی را برای «مصالحه» طلب کنند، اما باید این نکته را هم در نظر داشت که خانوادههای محکومان نیز، پس از توقف حکم برای پرداخت این مبالغ هنگفت، دچار زحمت فراوانی میشوند. بنابراین آن فرهنگ دیرینه مقابل به مثل، چندان تغییری نیافته است. تنها تحولی که میتوان از آن سخن گفت تبدیل اخلاق بخشش و گذشت به «سوداگری» و «تجارت» است. باید به سمتی حرکت کنیم که نجات جان محکومان به قصاص، به رفتاری بیچشم داشت تبدیل شود.
ولی در اخباری که در رسانهها در همین رابطه منتشر شده است، چیزی در مورد درخواست پول از سوی اولیای دم مطرح نشده است!
رسانهها تنها ظاهر قضیه را پوشش میدهند. ضمن اینکه باید در نظر داشت که خانواده مقتول، هنگام طلب پول، شرط میکند که به هیچ وجه این خواسته در رسانهها مطرح نشود. ما باید واقعیتها را بگوییم. رسانهها آئینه تمام نمای واقعیتهای جامعه هستند. ما نمیتوانیم خود را فریب دهیم. آنچه در این رسانهها مطرح میشود با واقعیت زمین تا آسمان فاصله دارد. کمتر خانوادهای بوده است که هیچ پولی را در مقابل بخشش محکومان، مطالبه نکند.
پس شما رواج فرهنگ بخشش به معنای واقعی کلمه را رد میکنید؟
بله چیزی تغییر نکرده است. رسانهها باید مردم را تشویق کنند که لااقل اولیای دم، مبالغ کمتری را در ازای بخشش، مطالبه کنند. ولی آن گونه که شما میگوئید هم نیست که بخشش بیهیچ توقعی صورت پذیرد. اغلب این خانوادهها مبالغی را درخواست میکنند. این البته همان گونه که گفتم حق قانونی آن هاست، اما شکل این قضیه با آن چیزی که شما مطرح میکنید تفاوت دارد. امسال میزان دیه، صدو پنجاه میلیون تومان، اعلام شده است. اگر خانواده مقتولان، مبلغی در همین حدود را مطالبه کنند نیز میتوان به آینده امیدوار بود اما میزان مبالغ پیشنهادی بسیار فراتر از این هاست.
اما در همین مواردی که از سوی رسانهها منتشر شده است، کسانی بودند که صراحتاُ گفتند که هیچ مبلغی را نخواستهاند. برخی گفتهاند از لحاط مالی، نیازی به دریافت پول نداریم و عدهای دیگر نیز بیان کردهاند حتی با وجود نیاز مالی، هیچ مبلغی را مطالبه نکردهاند!
بله من وجود آن عده را کتمان نمیکنم. به نظر من خوب است که رسانهها این بخش از پروندهها را پوشش بیشتری دهند. تا بتوانیم این فرهنگ را بین مردم گسترش دهیم.
آیا میتوان امیدوارد بود که بدون تغییر در قانون و تنها با گسترش فرهنگ بخشش، محکومان نجات یابند؟
به نظر من، ما مشکلی از لحاظ قانونی نداریم. به هر حال بر اساس حکم اسلام، قصاص حق اولیای دم است و در قرآن هم آمده است که این حق اولیای دم است که مجرم، قصاص شود. در قرآن همچنین بر اهمیت بخشش نیز تاکید شده است. خداوند در قرآن فرموده است که اگر محکوم را ببخشید، ما این عفو را کفاره گناهان شما قرار میدهیم. ما باید این سوی قضیه یعنی بخشش محکومان را مورد توجه قرار دهیم. باید به اشکال مختلف، بخشش را تبلیغ کرد. باید کاری کرد که فرهنگ خشونت و انتقام گیری از جامعه رخت بندد.
نظر شما در مورد کمپینهای مدنی بخشش محکومان به قصاص چیست؟ عدهای معتقدند این کارزارها در یاری دادن به حل مسالمت آمیز پروندههای قصاص، موفق عمل کردهاند و برخی دیگر معتقد هستند که این کمپینها، با بسیج افکار عمومی از «قاتل» یک «قربانی» میسازند. شما کدام یک از این برداشتها را قبول دارید؟
برخی از این کمپینها نیت خیر دارند. اما برخی دیگر این مسئله را دستاویز اغراض «سیاسی» و حتی «تجاری» خود کردهاند. متاسفانه این خود معضل جداگانهای است. برخی از گردانندگان این کمپینها به نام نجات محکوم به قصاص، چهره حق به جانب به خود میگیرند و اهداف خود را پشت این حرکات ظاهری پنهان میکنند. برخی از این گروهها، با انتشار تحریف شده واقعیات پروندهها در پی کسب شهرت در افکار عمومی هستند. متاسفانه در این رهگذر ممکن است آبروی اولیای دم لکه دار شود. چه بسا در برخی پروندهها، اولیای دم قصد گذشت داشتند اما وقتی حیثیت آنها توسط همین کمپینها خدشه دار شد، بر اجرای حکم اصرار کردند. یا در برخی موارد، از قاتل یک قهرمان ساخته میشود. متاسفانه این کمپینها در پشت پرده اهداف دیگری دارند که من بیش از این وارد این مقوله نمیشوم. من بارها در پروندههای مختلف از این گروهها خواهش کردم که دخالت نکنند و نجات جان انسانی را دستاویز شعار علیه این و آن نکنند، اما متاسفانه این گروهها به دنبال این هستند که از این نمد برای خود کلاهی ببافند.