ترنج موبایل
کد خبر: ۲۰۵۸۶

اهمیت حسین شریعتمداری بودن!

اهمیت حسین شریعتمداری بودن!

میم فه

تبلیغات
تبلیغات

به خيلی‌ها حسودی‌ام می شود؛ اما یکی از این خیلی‌ها خیلی ویژه است. اسمش آقای حسین شریعتمداری است و مدیر کیهان است. البته در شناسنامه‌ی کیهان نوشته شده "مدیر مسئول: حسین شریعتمداری"، ولی من هر جور که نگاه می‌کنم می‌بینم کلمه‌ی مسئول اضافی است.

فکرش را بکنید آدم مدیر یک روزنامه‌ای باشد که دغدغه ی فروش و تامین آگهی و توزیع و این چیزها را نداشته باشد. پولش از یک جا بیاید کاغذش از یک جای دیگر مطالبش هم از یک جای دیگر...

حالا بحث را به حاشیه نبریم. داشتم عرض می‌کردم. اگر روزنامه‌نگار باشید حرف من را می‌فهمید. روزنامه‌نگارهای اصلاح طلب که البته وضعشان ثابت است، چه دوره‌ی اصلاحات باشد و چه دوران اصولگراها، یک کلمه‌ی نامربوط بنویسند در نشریه یا سایت‌شان تخته است و خودشان روانه خانه ... بله؟!... نخیر... کور بشوم اگر بخواهم به عدم حمایت آقای خاتمی از رکن چهارم دموکراسی در دوره‌ی ریاست جمهوری ایشان طعنه بزنم... محال است، آن هم در این زمان نزدیک به انتخابات... جانم؟!... من به آقای موسوی طعنه می‌زنم؟!... کجا طعنه زدم؟... این که گفتم "زمان نزدیک به انتخابات"؟... خب زمان نزدیک به انتخابات است دیگر، من چه کار کنم که مهندس هنوز تصمیم نگرفته یا اگر گرفته نمی‌گوید یا اگر می‌گوید به مردم نمی‌گوید یا... اصلا بگذریم.

داشتم راجع به چی حرف می‌زدم؟... آها حسین شریعتمداری... عرض می کردم حال و روز روزنامه نگارهای اصلاح طلب که روشن است، اما روزنامه‌نگارهای غیر اصلاح طلب و اصولگرا و -بلانسبت!- راستی و محافظه کار هم علی رغم تمام امدادهای غیبی و غیرغیبی بالاخره باید مواظب باشند وارد بعضی محدوده‌ها نشوند. همان سایت مرحوم بازتاب و فردا و غیره را در نظر بیاورید که چکارشان کردند... جانم؟ کارهای خلاف عفت به نظرتان آمد؟!... خب در نظر نیاورید... اصلا خواندن این پست برای زیر 18 ساله‌ها ممنوع است!

بله عرض می‌کردم... این مواظبت‌های دائمی هم استرس می آورد. یعنی حتی اگر ده سال بگذرد و هیچ مشکلی برای آدم پیش نیاید، باز هم سخت است رعایت کردن خط قرمزهایی که هر روز جلوتر می آیند و به شیوه‌های جنگ‌های نامتقارن، آنقدر جا عوض می‌کنند تا آدم را دیوانه کنند!

حالا که جمعمان بزرگانه است و زیر 18 ساله‌ها رفته‌اند فکرش را بکنید که آدم روزنامه‌ای داشته باشد که مجاز باشد هرچه دل تنگش می‌خواهد بگوید و هیچ کس هم کاری به کارش نداشته باشد. یک روز به فلان حزب فحش بدهد، یک روز بنویسد زن فلان روشنفکر با دیگران رابطه جنسی دارد، یک روز بنویسد فلان دسته از روزنامه‌نگارها جاسوس هستند، یک روز به فلان مجتهد ناسزا بگوید، یک روز فلان سند محرمانه را فاش کند، یک روز بنویسد نمایندگان مجلس گاو هستند، یک روز بنویسد فلان هنرپیشه فاحشه است... و آنوقت نه فقط یکی نگوید بالای چشمش ابروست بلکه رسانه‌های موافق و مخالفش دائما حرف‌هایش را تیتر کنند. من خودم همین امروز سایت فرارو را که باز کردم فکر کردم وارد سایت کیهان شده‌ام. این طرف سرمقاله کیهان، آن طرف جواب مجمع روحانیون به کیهان، آن طرف‌تر پاسخ شریعتمداری به مجمع، زیرش فحش‌های چند روز پیش کیهان به خاتمی. تیتر یک کپی پیست از سایت کیهان... نیست که رنگ سایت هم که قهوه‌ای است؛ پاک باورم شده بود که به جای فرارو افتاده‌ام توی کیهان!

حیف که این آقای خوشوقت ما خیلی اتو کشیده است و اهل این کارها نیست. یعنی یک طوری است که حتی اگر شما صندلی را هم روی سر ایشان بشکنید، از جایش بلند می‌شود، خیلی با وقار لباسش را می‌تکاند و مثل یک ژنتلمن می‌گوید "لطف شما مزید امتنان. بسیار از لطفتان مشعوف گردیدم. روز خوش و به امید دیدار!"

یا اگر خیلی ناراحت بشود سوزنچه به نوک بینی‌تان فرو کند یا شما را توی گلدان بگذارد و به بچه‌ها بسپارد یک هفته آبتان ندهند یا به مطبوعات بنویسد که عامل قتل زهرا کاظمی شما بوده‌اید یا آرزو کند با مسعود ده نمکی محشور شوید...

ولی مثلا اگر یک طوری می‌شد که با هم بنشینیم و هی فحش به زیر تا بالای مردم، از روشنفکر و روحانی و بازاری و دیپلمات و حزب و زن و بچه و اینها می‌دادیم و بعد علاوه بر رسانه‌ی خودمان، شصت و هفت سایت اینترنتی و روزنامه دیگر هم برمی داشتند حرف‌های ما و پاسخ‌های دیگران را چاپ می کردند؛ چی می‌شد!...

جانم؟!... می‌فرمایید اگر خاله یک جورهای بود و یه چیزهایی داشت... خان دایی می‌شد؟... خب این چه ربطی دارد به بحث ما؟... خواننده‌ی عزیز آدم هر ضرب المثلی که نباید هر جایی بگوید. خصوصا اگر کمی بی ادبی هم باشد... همیشه همینطور هستید شماها...بی خود نیست که می‌گویند در آن هشت سال اخلاق و ادب به باد رفت... ولی آن ممه را لولو برد، آن دوره دیگر تمام شد... اباحه‌گرها... بی‌ادب‌ها... بی چاک و دهن‌ها... آهای آقای ارشاد این ها دارند حرف های بی ادبی می‌زنند... عموصفار کجایی که عفت عمومی‌تو این‌ها کشتند... حسین آقا کمک!

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات