پایان خونین عشقی دیرینه
هویت این مرد مشخص و خانوادهاش در تحقیقات پلیسی شناسایی شدند. مقتول 28ساله مهرداد نام داشت. پس از انتقال جسد مهرداد به پزشکیقانونی، همسر او به نام زیبا مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: «من نمیدانم شوهرم را چهکسی کشته شاید قربانی زورگیری شده است چون شوهرم مسافرکش بود و ممکن است مسافران از او زورگیری کرده و وی را کشته باشند.»
در حالیکه شماره پلاک خودرو مهرداد در اختیار پلیس قرار گرفت زیبا نیز بهصورت نامحسوس زیرنظر گرفته و مشخص شد این زن با مردی غریبه ارتباط دارد. به این ترتیب زیبا بازداشت شد تا درباره روابطش و احتمال نقشداشتن در قتل توضیح دهد.
این زن بعد از چندروز مقاومت به جرمش اعتراف کرد و گفت: «سالها قبل با پسری به نام شهرام آشنا شدم و رابطه عاشقانهای را برقرار کردیم.
متهم گفت: «روز حادثه شهرام به بهانه اینکه میخواهد ساختمانی را نقاشی کند دنبال شوهرم آمد و او را برد. چون شوهرم نقاش بود، آمدن مشتری چندان عجیب نبود. بعد هم که او را به قتل رساند و جسدش را در زبالهها انداخت.»
اعترافات این زن باعث بازداشت شهرام شد و او نیز اظهارات زیبا را تایید کرد و گفت: «من هیچوقت نتوانستم زیبا را فراموش کنم و سالها طول کشید تا بتوانم شماره تماسش را پیدا کنم و از او خواستم جدا شود. نمیخواستم به مهرداد آسیبی وارد کنم اما خانواده زیبا با او مخالفت کرده بودند. راهی برای رسیدن ما دونفر بههم نبود و چاره کار را در قتل دیدیم. روز حادثه زیبا به من گفت شوهرش در خانه است و حالا بهترین موقعیت برای اجرای نقشهای است که داشتیم. من هم مقابل خانه او رفتم و به مهرداد گفتم کسی آدرسش را داده تا برای نقاشی خانهام پیشش بروم. او سوار ماشینش شد و به راه افتادیم. در جایی مناسب با او درگیر شدم و با واردآوردن ضربهای ابتدا وی را بیهوش کردم، سپس به قتل رساندم و جسدش را میان زبالهها انداختم. فکر نمیکردم جنازه پیدا شود.»
پرونده با پایان تحقیقات و صدور کیفرخواست علیه شهرام به اتهام مباشرت در قتل و زیبا به اتهام معاونت در قتل روز گذشته برای محاکمه به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.