اعطای بورس دانشگاهی و اخراج دانشآموزان افغانستانی
خبر اگرچه کوتاه، اما امیدوارکننده و شادیبخش بود. وزیر جدید علوم در نخستین روزهای حضورش در این وزارتخانه، در دیدار با هیئت بلندپایهای که به همراه محمد محقق به ایران آمدهاند، قول داده که ایران نه تنها سالانه ۵۰۰ بورس تحصیلی به دانشجویان افغانستانی میدهد، بلکه استادان و اعضای هیئت علمی دانشگاههای افغانستان نیز میتوانند در قالب فرصتهای مطالعاتی به دانشگاههای ایران بیایند.
در میانه جذب نخبگان افغانستانی توسط برترین دانشگاههای دنیا، این اقدام اگرچه دیرهنگام صورت گرفت، اما دستکم بخشی از خلأ را پر خواهد کرد. اعطای بورس تحصیلی به کشورهای در حال توسعه و نیازمند، نه تنها از ویژگیهای دانشگاههای کشورهای توسعهیافته است، بلکه کشورهایی که گامهای جدی در حال توسعه بر میدارند نیز در این زمینه باید اقدامات عملی انجام دهند. بهترین نمونه در این زمینه، کشور ترکیه است که سالانه چندین هزار بورس تحصیلی به دانشجویان و متقاضیان کشورهای دیگر اعطا میکند. نکته جالب و البته تأسفبار برای ما آن است که بیشترین دانشجویان افغانستانی جذب بورسهای تحصیلی دانشگاههای ترکیه میشوند (البته در اینجا به سایر سرمایهگذاریهای آموزشی ترکیه در افغانستان که عمدتاً در قالب مدارس «افغان-ترک» صورت میگیرد، کاری نداریم).
اما این خبر در حالی منتشر شده که این روزها اخبار نگرانکنندهای از ابلاغ بخشنامه آموزش و پرورش به مدارس برای دریافت شهریه از دانشآموزان افغانستانی به گوش میرسد. در این باره بیان چند نکته ضروری است:
دریافت شهریه تحصیلی از دانشآموزان افغانستانی در سالیان گذشته باعث شده بود بسیاری از خانوادههای این دانشآموزان قید تحصیل فرزندانشان را زده و آنان را به کارگاههای کوچک و بزرگ برای کار و درآمدزایی بفرستند. حق تحصیل رایگان جزو مفاد کنوانسیونهای بینالمللی مرتبط با امور پناهندگان و مهاجران است. امری که سالها در ایران نادیده گرفته شد. از سوی دیگر یادآوری این نکته برای کسانی که مدام با برجستهسازی موارد معدود ارتکاب جرایم اتباع افغانستانی تلاش دارند همه ناامنیهای کشور را به این افراد ربط بدهند، لازم است که بین سطح آموزش و میزان ارتکاب به جرم رابطه منفی وجود دارد؛ یعنی هرچه میزان آموزش افراد بیشتر باشد، میزان ارتکاب جرم کاهش مییابد. بنابراین دریافت شهریه که میتواند مانعی در راه تحصیل فرزندان خانوادههای بیبضاعت افغانستانی باشد، خود زمینهساز ارتکاب جرم است. البته همین امکان (یعنی آموزش در قبال دریافت شهریه) هم تنها برای مهاجران قانونی ممکن بود و مهاجران غیرقانونی از این امکان بیبهره بودند.
بر اساس همین نکات بود که با پیگیریهای فعالان حقوق مدنی کشورمان و همکاری نهادهای بینالمللی، بالاخره امسال آموزش و پرورش اعلام کرد که از دانشآموزان افغانستانی شهریهای دریافت نخواهد شد. این خبر شادیآفرین با سرعت در شبکههای اجتماعی و رسانهها منتشر شد و اخبار رسمی کشورمان نیز آنرا بهطور وسیعی پوشش داد. اما چندین روز است که از گوشه و کنار کشور خبرهای نگرانکنندهای از بخشنامه جدیدی به گوش میرسد که مدیران مدارس با استناد به آن، از دانشآموزان افغانستانی درخواست شهریه کرده و کسانی که توان پرداخت این شهریه را نداشتهاند، تهدید به اخراج کردهاند.
اکنون باید این پرسش را طرح کرد که وعدههای مسئولین ایرانی در قبال مهاجرین (دستکم همان قانونیهایشان) چقدر ضمانت اجرایی دارد؟ وقتی دانشآموزان مهاجر نمیتوانند از حق بینالمللی خود که در همه جای دنیا مرسوم است استفاده کنند، چگونه میتوان به اعطای سالانه 500 بورسیه تحصیلی امیدوار بود؟ و حتی اگر چنین امری ممکن هم باشد، کدام در اولویت است: تحصیل ابتدایی و مقدماتی کودکانی که بهطور قانونی ساکن این مرز و بوم هستند؛ و یا اعطای بورس به دانشجویانی که دستکم مراحل نخستین آموزش را پشت سر گذاشتهاند؟ البته این به معنای چشمپوشی بر اهمیت اعطای بورس تحصیلی نیست؛ که در اینباره در بالا توضیحات اندکی ارائه شد. اما چگونه میتوان انتظار داشت در کشوری که دانشجویان نخبه افغانستانی که همه هزینههای تحصیلی خود را میپردازند، بدون کوچکترین بهانهای اخراج میکند، به دانشجویان این کشور بورس تحصیلی اعطا کند؟ ضمن استقبال از این اقدام پسندیده وزیر جدید علوم، انتظار میرود دستکم ایشان به وضعیت دانشجویان افغانستانی دانشگاههای کشور و رفتارهای خودسرانه برخی مسئولین دانشگاهها که در قبال آنان صورت میگیرد نیز توجه کنند.
از سوی دیگر وزارت آموزش و پرورش اگر نمیتواند یا نمیخواهد به اندازه ترکیه در ساخت مدرسه و نظام آموزشی افغانستان سهم داشته باشد، دستکم کودکان مهاجر قانونی این کشور را از حق قانونی و طبیعیشان برای تحصیل رایگان در ایران محروم نسازد. باور کنیم این کودکان هم بخشی از همان آیندهسازان ما هستند.