توازن ناهمگون در کشور
صادق بهاری بابادی
ایران کشوری برای همه نسلهاست. میتوان با قاطعیت گفت اگر از پتانسیلها و توانهای محیطیاش بدون تبعیض بهرهبرداری صورت گیرد نه تنها سفرههای مردم انباشتهتر بلکه میتواند نمادی برای جهان اسلام باشد.
قابل فهم نبوده و نیست که چرا مثلا استان اصفهان یا تهران از چهارمحال و بختیاری یا کهگیلویه و بویر احمد یا ایلام بودجه مصرفی بیشتری دارند مگر به غیر از این است که همه ما یک زبان یک دین و یک پرچم داریم؟
متاسفانه در بیخبری برخی، عدهای سهم مناطق را به سود مراکزی جمعیتی خاصی هدایت کردند و باعث رشد و ترقی برخی شهرها و عقب ماندگی برخی دیگر شدند.
وقتی به آمارها نگاه کنیم میبینیم نرخ شهرنشینی مطابق سرشماری سال ۹۰ در استانهای اصفهان- البرز- تهران -یزد و قم بالای هشتاد درصد است ولی در استانهای هرمزگان- کهگیلویه و بویر احمد، سیستان و بلوچستان و خراسان شمالی کمتر از پنجاه و پنج درصد است.
البته نه اینکه بخواهیم قضاوت کنیم که خدای نکرده جمعیت روستایی باعث عقب ماندگی این استانها شده است بلکه نکته این است که سرمایه گذاری غیر اصولی و بیعدالتی باعث تقویت زیرساختهای شهری در استانهای فوق الذکر شده و آنها را به ضرر دیگر مناطق به عنوان قطبهای رشد معرفی کرده است که در نهایت باعث مهاجرپذیری آنان و مهاجرفرستی دیگر استانهای محروم شده است.
از نمونههای دیگری که به عینه قابل مشاهده است طرح انتقال آب از برخی استانها به برخی دیگر استانهاست که با نگاه آمایشی پی برده میشود در منطقهای که آب کافی نیست نباید صنایعی که آب مصرفی زیادی دارند مکان گزینی شوند. و آیا اگر صنایع استان اصفهان در چهارمحال و بختیاری یا کهگیلویه و بویراحمد احداث میشد ضرری برای کشور داشت؟ جز اینکه باعث توسعه همه جانبه کشور میشد چه پیامدهای دیگری داشت؟
مگر اصل ۴۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایرانبه منظور:
۱- رفع هرگونه تبعیض در استفاده مناطق (استانها و شهرستانهای) مختلف کشور از منابع طبیعی و سرمایههای ملی.
۲- فراهم کردن زمینه رشد همه مناطق (استانها و شهرستانها) متناسب با استعدادها و با حفظ رقابت سازنده.
۳- توزیع مناسب فعالیتهای اقتصادی در مناطق (استانها و شهرستانها) مختلف کشور.
۴- استفاده بهینه از قابلیتها و مزیتهای نسبی در راستای نقش منطقهای و بینالمللی کشور. نیست؟
چرا به گفته مسئولین ۶۱درصد از شهرستانهای زاگرس نشین نرخ بیکاری بالای ۲۰ درصد دارند؟ و در برخی شهرستانهای زاگرس تا ۵۳ درصد نرخ بیکاری را شاهد هستیم؟ درصورتی که علاوه بر نفت و منابع دیگر حدود ۴۸ درصد اراضی کشاورزی کشور در منطقه زاگرس وجود دارد.
اندیشه باطلی است اگر فکر کنیم استقرار صنایع و هزینه بودجه در اراک و اصفهان و تهران به سود آنها بوده باشد بلکه عدم شناخت توان و قابلیت محیط دیر یا زود جبران بیعدالتی را خواهد کرد و اقدامات نابخرادانه مسئولین نه تنها باعث از هم گسیختگی توسعه کشور بلکه اکوسیستم مناطق را نیز با چالشهای جدی زیست محیطی روبه رو میکند.
برنامه ریزی فرایندی ست که جهت حرکت از وضعیت حاضر به وضعیت مطلوب رسیدن تلقی میشود و شرط اولش خوداگاهی افراد است، خود اگاهی به انجام ضرورتهایی که باید برای همه ملموس باشد.
البته اگر پنداریم برنامه ریزیهای کشور از سال ۱۳۲۷ تاکنون بدون رعایت نگاه آمایشی بوده و ناخواسته این تعارض و تضادها را در مناطق کشور به وجود آورده است. که اغلب چنین بوده حال میبایست مسئولین هر بخش و مناطق با اگاهی از پتانسیلهای خود و شناخت و تقویت باورهای مردم موانع خود را یکی یکی بردارند.
چارهای جز این نیست که به دعاوی بین شهرستان با شهرستان و شهر با روستا و روستا به روستا پایان دهند.
امروزه کلید توسعه مناطق در سطح ریز و کلان در دست نمایندگان خود مردم است و وظیفه آنهاست که با تعامل و برنامههای میان مدت و بلند مدت باعث تحرک منطقه خود از حاشیه به متن شوند.
اگر در پی عبور از موانع و رسیدن به افقهای روشن هستیم، بیاندیشیم که چرا مناطق زاگرس نشین از لحاظ شاخصهای امید به زندگی، درآمد سرانه و... وضعیت خوبی ندارد و ناهنجاریهای اجتماعی همچون خودکشی، قتل و نزاع در این منطقه بالاست، بیاندیشیم که چگونه میشود با حرکت جهادیبه نسلهای امروز و آینده و حتی به محیط سرزمینمان خدمت کرد، بیاندیشیم که این شاخصها نمود توزیع نامناسب ثروت و فرصت را در کشور نشان میدهد.
آبادانی یکپارچه کشور ابزار و نگاه آمایشی و همت مضاعف میخواهد. شوراها و سازمانهای مردمی الخصوص شورای اسلامی شهر و روستا تا زمانی که نگاهشان تنها به سازمان شهرداری و دهیاری باشد و چند بخشی به موانع و مشکلات- فرصتها و مزیتهای مناطق توجه نکنند تضادهای حاصله نه تنها کاهش نمییابد بلکه بیشتر خواهد شد.
* دانشجوی کارشناسی ارشد برنامهریزی آمایش سرزمین؛ دانشگاه تربیت مدرس