نامه انتقادی محسن هاشمی به کيهان
خوب ميدانيد که تصوير مربوطه، متعلق به چندين سال قبل از فعاليتهاي اقتصادي مسئلهدار اين فرد بوده و در يک مراسم عمومي، تعدادي از صنعتگران بخش خصوصي، توسط دستگاه رسمي کشور انتخاب و از رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام لوح تقدير دريافت کرده و در اين زمان نامبرده تنها مدير يک کارخانه صنعتي کوچک بوده است و اگر صرف يک عکس در مراسمي عمومي با فردي که هنوز مرتکب جرمي نشده است، معناي حمايت از مجرم را ميدهد، پس بايد در مورد بسياري از افراد که پس از ارتکاب جرم و تشکيل دادگاهشان در مراسم رسمي در کنار بزرگان کشور عکس دارند، چه قضاوتي بايد کرد؟
پرسش اساسي اينجاست که فعاليتهاي مجرمانه اين فرد که موضوع يکي از دهها پرونده بزرگ مفاسد اقتصادي در دولت گذشته است، بعد از سال 1388 صورت گرفته است و معلوم نيست چرا حاميان سابق وي اصرار دارند به جاي پرداختن به اصل موضوع جرم و روش انجام تخلف و حاميان و آمران بابک زنجاني، مسائل اصلي را مسکوت گذاشته و با تلاش وافر به داستانسرايي و قصهبافي در مورد گذشته دور وي و 20 سال قبلش بپردازند.
چرا در روزنامه کيهان و جريان رسانهاي همراه در زمان تخلفات او و حمايت تمام قامت دولت قبل از آن يک کلمه نوشته نشد در حاليکه جريان رسانهاي منتقد دولت گذشته اسناد و تصاوير و مدارک قابل توجهي در مورد وي منتشر کرده بودند.
چرا اکنون که حدود 20 ماه است که از دستگيري او ميگذرد، روزنامه کيهان و گروه رسانهاي همراه در مورد آمران و حاميان اصلي بابک زنجاني کلمهاي نمينويسند، براي مثال اينکه چه کسي به چندين عضو وقت کابينه دستور داده که با زير پا گذاشتن قوانين بستر را براي دستاندازي به بيتالمال فراهم کنند؟
با اين همه حمايتهاي قبلي، به نظر ميرسد اينگونه پرداختن به موضوع، قرباني کردن يک مهره سوخته است و اکنون بايد براي جلوگيري از سرپوش گذاشته شدن بر اين پرونده با حاميان و آمران وي برخورد شده و بازگرداندن چندين هزار ميليارد توماني که از بيتالمال ربوده شده است، سرلوحه پيگيريها قرار گيرد.
جناب آقاي شريعتمداري، همانگونه که شما بهتر از بنده ميدانيد، مقام معظم رهبري و آيتالله هاشمي رفسنجاني، دو يار جدانشدني انقلاب و سرمايههاي کشور هستند که اتحاد آنها کشور را از خطرات بسياري عبور داده است. پس اگر شما که به طور مداوم اصلاحطلبان تندرو را به جهت تخريب آيتالله هاشمي، در دهه هفتاد تخطئه ميکنيد، چرا اجازه ميدهيد، در روزنامهاي که تحت مسئوليت شماست اين موضوع تکرار شده و بر اساس جعليات، مطالبي ناجوانمردانه عليه سرمايههاي کشور نوشته شود. به هر حال وجود اختلاف نظر بين جنابعالي و همفکران شما با آيتالله هاشمي رفسنجاني قابل انکار نيست، اما آيا بايد اختلاف نظر منجر به عبور از مرزهاي اخلاقي و شرعي گردد و در روزنامه وابسته به بيتالمال اينگونه در مورد ايشان نوشته شود؟
آيا اين احتمال را نميدهيد که همانگونه که امروز اصلاحطلبان از حملات ناجوانمردانه به ايشان در دوران قدرت خود، پشيمان هستند و يکي از دلايل شکست خود را در تخريب ناجوانمردانه آيتالله هاشمي رفسنجاني ميدانند، روزي اصولگرايان هم افراط امروز در حمله و تخريب ايشان را به عنوان علت شکست خود بشمارند؟ و حتي اگر اين افراط در تخريب به شکست سياسي نيز نيانجامد، با روز حساب که به تعبير معصوم(ع) قريب و بسيار نزديک است، چه خواهند کرد؟»