ترنج موبایل
کد خبر: ۲۴۸۳۴۵

نیویورک تایمز بررسی کرد

تمرین دموکراسی کردها در "روژآوا"

تبلیغات
تبلیغات
فرارو- در کنارۀ دشتی خالی و خشک در جنوب شهری در شرق سوریه به نام "تل براک"، باریکه‌ای هست که خط مقدم مبارزه با داعش را مشخص می‌کند. خاکریزی به ارتفاع 6 متر با استفاده از بیل مکانیکی ایجاد شده است. بیل مکانیکی‌هایی که مردان و زنان بسیاری پشت فرمانهایشان، هدف گلولۀ تک‌تیراندازان داعش قرار گرفتند و کشته شدند. هر چند صدمتر، سنگری برای شبه‌نظامیان کرد، معروف به یگانهای مدافع خلق تعبیه شده است. این یگانها از این مواضع دفاع می‌کنند.

به گزارش فرارو به نقل از نیویورک تایمز، در این محدودۀ خشن، کردها نه تنها با داعش می‌جنگند، بلکه از آزمایش گرانقدر خود در دموکراسی مستقیم نیز دفاع می‌کنند. در روژآوا (نام کردی این ناحیه در شرق سوریه) نوع جدیدی از حکومت مردمی از اساس در حال شکل گیری است.

بعد از آنکه با آغاز انقلاب سوریه در سال 2011، حاکمیت دولت بشار اسد تضعیف شد، کردها از خلا ایجاد شده استفاده کردند و دولتی بدون کشور را ایجاد کردند. سلسله مراتب حتی در نیروی نظامی نیز وجود نداد. این موضوع را وقتی که یکی از فرماندهان یگانهای مدافع خلق را "ژنرال" خطاب کردم و او با ملایمت تصحیحم کرد، مشاهده کردم.

او گفت: "ما درجه نداریم." یونیفرم او هم که فارغ از هرنوع نشانی از ارشد بودن بود، همین موضوع را نشان می‌داد. "ما یک تیم هستیم."

مبارزان یگانهای مدافع زنان نیز در کنار یگانهای مدافع خلق در این جبهه می‌جنگند. زنان در پشت جبهه‌ها، در انجمنهای روستایی و شهری که بخشی از آزمایش دموکراتیک در روژآوا هستند نیز نقش پررنگی دارند.

عمدۀ مناطق سوریه، با توجه به قومیت مرزبندی شده است. اما روژآوا، اقلیت‌های عرب و آشوری نیز به دلخواه خود حضور دارند.

وقتی که با رهبری یکی از کانتون‌ها ملاقات کردم، این نکته بیشتر توجهم را جلب کردم. در حضور پیرترین شیخ مجلس که رهبر یکی از قبایل عربی منطقه بود، ناخودآگاه فکر کردم که باید او را خطاب قرار دهم. اما او بدون صحبت کردن، رویش را به سوی زن کردی که در کنارش بود کرد و زن، برای احترام به او سایر اعراب حاضر، به عربی شروع به صحبت کرد.

معنی حکومت مردمی در روژآوا این است که تا جای ممکن تصمیمات در سطح محلی و اجتماعی گرفته شوند. نمونه‌ای از این موضوع را در یک روستا مشاهده کردم. زنان و مردان، طبق سنت آن روستا، جدا از هم نشسته بودند. همچون بسیاری از جلسات سیاسی، این جلسه هم طولانی و گاهی کسل کننده بود و سخنران‌ها، که البته همگی مرد نبودند، پرچانگی می‌کردند. اما هر کسی، بدون اسثنا، حق صحبت داشت و پیر و جوان می‌ایستادند تا در مورد مشاغل، خدمات درمانی، و حتی اینکه دوچرخه‌سواری پرسرعت بچه‌ها در روستای مایۀ مزاحمت است، صحبت کنند.

برای منی که سابقاً دیپلمات بوده‌ام، اوضاع پیچیده بود: من مرتب به دنبال نوعی سلسله مراتب، یک رهبر، یا نشانه‌ای از خطر دولت بودم، اما واقعاً چنین چیزی وجود نداشت؛ آنجا فقط گروه‌ها بودند که اهمیت داشتند. از تبعیت بی چون و چرا از حزب، یا امتیازات ویژه برای "رییس" خبری نبود؛ نوعی از دولت که در ترکیه در شمال، و در دولت محلی کردستان عراق در جنوب کاملاً قابل مشاهده است. جوانان روژآوا، طوری با اعتماد به نفس ابراز وجود می‌کنند، که شگفت انگیز است.

دو پایگاه کوچک و منزوی در این ناحیه، آخرین نشانه‌های باقیمانده از حکومت سوریه هستند، اما گشتی از سوی این پایگاه‌ها انجام نمی‌شود و ارتشیان مستقر در آنها، حضور خارجی ندارند. کردها یک آتش بس غیررسمی با دولت اسد، اما علاقمندند تا دیکتاتوری او پایان یابد، و معتقدند که مدل فراگیر، و غیرمتمرکزی از دموکراسی که ایجاد کرده‌اند، می‌تواند مدلی برای کل سوریه و فراتر از آن باشد.

سیستم دموکراتیک آنها در حال تکامل است و بدون اشکال نیست. برخی از سازمانهای حقوق بشر، آنها را متهم به ارعاب سیاسی و در مواردی معدود، اخراج اعراب مظنون به همکاری با داعش کرده‌اند. چند تن از جوانانی که ملاقات کردم از این که مشمول خدمت در یگانهای مدافع خلق بودند، شکایت داشتند.

اما واقعیت این است که نیروهای کرد در مضیقه هستند. گورستانی در قمیشلی که برای کشتگان در جنگ ایجاد شده است، میزبان صدها قبر است که خاک بسیاری از آنها تازه است. یگانهای مدافع خلق با موفقیت جنگجویان داعش را از بخشهای بزرگی از قلمرویشان عقب رانده‎اند.

هواپیماهای آمریکایی و ائتلاف از آسمان حملات هوایی علیه مواضع داعش انجام می‌دهند، اما همچون هر جنگ دیگری، این سربازان پیاده هستند که باید پیشروی را انجام دهند و متحمل تلفات می‌شوند. جدای از این حملات هوایی پراکنده، حمایت بین‌المللی دیگر از کردهای صورت نمی‌گیرد. برعکس، همسایگان جنوبی و شمالیشان، که هر دو متحدان غرب هستند، به طور فعالانه سعی در سنگ‌اندازی در راه تلاشهای کردها دارند.

شبه‌نظامیان کرد در مبارزه بر علیه داعش نقشی حیاتی ایفا می‌کنند. بنابراین وقتی که مشاهده کردم، جنگجویان خط مقدم با سلاحهای سبک قدیمی نظیر کلاشینکف و تک‌تیرزنهای روسی با داعش مبارزه می‌کنند، تعجب کردم. در چندین کیلومتری از جبهه که مورد بازدید قرار دادم، کمتر سلاحهای سنگین‌تری نظیر خمپاره، موشکهای ضدتانک یا خودروهای زرهی به چشمم خورد. ادواتی که با دست و دل بازی در اختیار پیشمرگه‌های کردی که در عراق با داعش می‌جنگند، قرار گرفته است.

ترکیه بدون که با اعتراضی از سوی آمریکا یا متحدانش مواجه شود، هر نوع رفت و آمد را از مرزهایش با بخشهای تحت کنترل کردها در سوریه ممنوع کرده است و با اعلام منطقۀ غرب کوبانی به عنوان منطقۀ امن، عملاً مانع از پیشروی یگانها مدافع خلق به سمت غرب شده است. دولت محلی کردستان عراق، در جنوب، یگانهای مدافع خلق را دشمن خود تلقی می‌کند و مانع از رسیدن ادوات به این گروه می‌شود. یگانهای مدافع خلق، اغلب مجبورند ه سلاح و مهمات مورد نیاز خود را از دشمنان شکست خورده‌اش غنیمت بگیرد.

با وجود اینکه بسیاری از شهرهای تخریب شده و جنگ‌زده، نیاز مبرمی به مصالح ساختمانی برای بازسازی و کمکهای بشردوستانه دارند، انتقال این موارد نیز با محدودیت شدید روبروست.

این چالشهاف تلاشهای کردها برای ایجاد دولتی مردمی توسط مردم در روژآوا را حیاتی‌تر و ارزشمندتر می‌کند. مدل بین‌النهرینی "زیگورات" برای حکومت متمرکز، در دهه‌های اخیر نتایج فاجعه‌باری را در عراق و سوریه رقم زده است.

جالب اینجاست که دموکراسی هدف ادعایی دخالت غرب در خاورمیانه بود. اما در روژآوا، جایی که دموکراسی در آن قدر دانسته می‌شود و با وجود دشمنی مسلحانه از سوی تندروترین مخالفنش شکوفا شده است، شکوفۀ این آزمایش شجاعانه به آرامی در حال خشک شدن است، در حالیکه مدعیان خودخواندۀ دموکراسی تنها نظاره‌گر هستند.

نویسنده: کارن راس دیپلمات سابق بریتانیایی و نویسندۀ کتاب "انقلاب بی‌رهبر"
تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات

نظرات بینندگان

(۸ نظر)
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات