سیاست ناقص مبارزه با داعش
پس از شکست داعش در عراق چه اتفاقی می افتد؟

پیکارجویان اعلام خلافت کردهاند. آیا میتوان تروریست را شکست داد؟ استان انبار به یک خرابه تبدیلشده. این تیترها که متعلق به ده سال پیش است میتوانند بهراحتی امروز دوباره دیده شوند. بهعنوان فرمانده گردان در رمادی مرکز استان انبار و در آغاز آنچه به "بیداری انبار" معروف شد، من در خطوط مقدم آخرین مبارزه با جنگجویان سنی حضور داشتم و دیدم که شکست القاعده در عراق چقدر دشوار بود.

فرارو- آنتونی دین؛ ده سال پیش، زمانی که نیروهای آمریکا برای شکست القاعده برنامهریزی میکردند، در خطوط مقدم استان انبار حضور داشتم. امروز دولت عراق به تمام درسهایی که از آن مبارزات آموختیم بیتوجهی میکند.
به گزارش فرارو به نقل از فارین پالیسی، جنگجویان اعلام خلافت کردهاند. آیا میتوان تروریست را شکست داد؟ استان انبار به یک خرابه تبدیلشده. این تیترها که متعلق به ده سال پیش است میتوانند بهراحتی امروز دوباره دیده شوند. بهعنوان فرمانده گردان در رمادی مرکز استان انبار و در آغاز آنچه به "بیداری انبار" معروف شد، من در خطوط مقدم آخرین مبارزه با جنگجویان سنی حضور داشتم و دیدم که شکست القاعده در عراق چقدر دشوار بود.
عراق شدیداً نیاز دارد که درسهای آن دوران جنگ را دوباره بیاموزد تا بتواند در برابر داعش پیروز شود. امروز، رمادی به خرابه تبدیلشده است؛ نیروهای عراقی به کمک نیروهای هوایی آمریکا و تعدای از مبارزان قبایل سنی و نیروهای بسیج شیعه کنترل این منطقه را از داعش پس گرفتند. شهرِ چهارصد هزار نفری نابود شد تا آزاد شود- و اکنون فلوجه نیز با پیشروی نیروهای عراقی با سرنوشت مشابهی روبرو است.
نباید اینگونه باشد. من از جنگ رمادی سه درس آموختم که عقیده دارم امروز در مبارزه با گروه داعش باید در نظر گرفته شوند:
کشتن رهبران تروریستها تنها یک راهحل کوتاهمدت است
روزی که گردان من در ژوئن 2006مسئول پیشروی از غرب به رمادی شد، نیروهای ائتلاف امیرِ القاعده ابومصعب الزرقاوی را در یک حمله هوایی کشتند. زرقاوی بیرحم و رسانه شناس بود: چند ماه قبل از مرگش فیلمهای گردن زدن عراقیها و غربیها را در اینترنت منتشر کرد تا در میان مردم عراق ترس و هراس ایجاد کرده و مقام و نفوذ سازمانش را بالا ببرد. نیروهای ائتلاف هیچ جوابی برای حملات رسانهای او نداشتند و این گروه هرروز موفقتر میشد. جنگجویان از تمام دنیا برای پیوستن به القاعده به عراق میآمدند و کشور روزبهروز بیشتر در هرجومرج فرومیرفت.
در رمادی دشمن به دو گره تقسیمشده بود و با ما میجنگید. سکولارهای سنی که توسط نیروهای ائتلاف و بر اساس قوانین ضد بعثی از حق رأی محروم شده بودند که به این گروه "مجاهدین" میگفتیم. و گروه دیگر مبارزانی باانگیزههای مذهبی که به دنبال جهاد جهانی بودند. زمانی که به آنجا رسیدیم، مجاهدین تحت کنترل سرانِ بیرحم القاعده درآمده بودند. مردم محلی بیشتر از نیروهای شیعه و نیروهای دولت عراق میترسیدند تا از جنگجویان سنی و در کمال حسرت زمانی که به دنبال راه خروجی از این وضعیت بودند، تسلیم نیروهای سنی شدند.
جانشین زرقاوی، ابو ایوب المصری، در تاریخ بهعنوان یک متفکر شیطانی تقریباً ناکارآمد یاد میشود. در زمان تصدیاش بهعنوان رهبر القاعده در عراق دو رویداد غیرقابل پیشبینی رخ داد. نخست تشکیل شورای بیداری انبار تحت رهبری عبدالستار ابو ریشه که رهبران قبایل سنی را برای مبارزه با تروریست ها متحد کرد.
این موضوع به بازسازی نهادهای سیاسی و امنیتی مانند نیروهای نامنظم پلیس شهر نیاز داشت که استثنائا در ریشهکن کردن تروریستها موفق عمل کرده بودند. ابو ریشه با عراقیها با لحنی حرف میزند که نیروهای ائتلاف نمیخواستند یا نمیتوانستند سخن بگویند. آنها عزم و اراده مردم را با نقلقولهایی از قرآن محکم میکردند و میگفتند خیابانها با خون دشمنانشان رنگین خواهد شد. شعارهای شورای بیداری باعث شد مردم رمادی و سپس استان انبار و درنهایت کل ملت عراق- سنی و شیعه- به چشمانداز و عقایدی صلحآمیز و دموکراتیکتر در عراق توجه کنند.
دومین شکست القاعده در عراق "جریانی" بود که در ژانویه 2007 آغاز شد. رئیسجمهور جرج دبلیو بوش تعداد نیروهای عراق را افزایش داد درحالیکه کارشناسان آمریکایی خواستار خروج نیروهای آمریکا از درگیریها بودند. این حمله نظامی جدید موفقیت سیاسی "بیداری انبار" را در سراسر کشور تقویت کرد. المصری و سازمانش میتوانستند برای سه سال دیگر هم به مبارزه با نیروهای ائتلاف ادامه دهند. اما تا زمان مرگش در سال 2010، جایزه برای سرش از پنج میلیون دلار به مبلغ ناچیز صد هزار دلار کاهش پیداکرده بود. تنها تعداد کمی از هوادارن القاعده باقیماندند که آنها نیز در سراسر عراق پراکنده بودند.
اما چهار سالِ بعد از مرگ المصری، القاعده در عراق از همیشه کشندهتر شد. این سازمان فلوجه و موصل را با حملهای رعدآسا گرفت که نفوذشان را از هر زمان دیگری در عراق گستردهتر کرد. امروز، رهبر جدید القاعده ابوبکر البغدادی ثابت کرده که تواناتر، بیرحمتر و حتی رسانه شناس تر از استادش زرقاوی است.
دولت عراق در حال حاضر سعی دارد بدون در اختیار داشتن بسیاری از امکاناتی که آمریکا و متحدان عراقی در سال 2006 و 2007 داشتند، انبار را پس بگیرد. این اقدام به روایتی قوی همانند آنچه شورای بیداری ایجاد کرد، نیاز دارد. مهمتر از آن، به نیروهای قوی سنی که حامیِ دولت باشند نیز نیازمند است. ممکن است دولت عراق در عقب راندن داعش در کوتاهمدت موفق باشد و حتی ممکن است موفق شود البغدادی را بکشد، اما این نقاط ضعف نشان میدهند که هر کس دیگری که جانشین او شود بازهم به این روند ادامه خواهد داد.
قبل از اینکه بتوان به صلح رسید، به یک راهحل سیاسی نیاز است
در سال 2006، یک مأموریت وسیع اما واضح داشتیم: ایجاد عراقی دموکراتیک، امن و بیخطر. توسط پایگاههای رزمی کوچک، همکاری با رهبران محلی، و برقراری مجدد نیروهای امنیتی عراق بهخصوص پلیس محلی، توانستیم شرایط را در استان انبار تغییر دهیم. یک سال پس از حضور ما در این منطقه، مرکز این استان از خطرناکترین شهر دنیا به مکانی امن تبدیل شد که عراقیها در مسیر میشیگان یک مسابقه دو به مسافت پنج کیلومتر برپا کردند.
نخستوزیر عراق نوری الملکی، فضای یکپارچهای که بهسختی ایجاد کرده بودیم را خراب کرد.
اعضای باقیمانده القاعده در عراق این فرصت را غنیمت شمردند. مردم استان انبار باری دیگر با یک انتخاب روبرو بودند: یا با دولت شیعه تحت کنترل نیروهای خارجی در بغداد را بپذیرند یا بازهم شیطانی که میشناختند را به خانه راه دهند- اروریست های سنی.
زمانی که فلوجه در ژانویه 2014 به تصرف داعش درآمد، تنها چند صد هزار مبارز سرسخت در شهر وجود داشت. آنها همزمان هم با نیروهای دولت عراق و هم با نیروهای قبیلهای شورای بیداری مبارزه میکردند. متأسفانه برخی نیروهای قبیلهای سنی که از روشهای مسالمتآمیز شورای بیداری خسته شده بودند، بعدها به داعش پیوستند تا در مقاومت در برابر دولت بغداد به آنها کمک کنند.
زمانی که در ماه اوت مالکی استعفا داد، داعش بخشهای بزرگی از عراق را در دست داشت. نخستوزیر جدید حیدر العبادی با قول ایجاد دولتی فراگیر به قدرت آمد، اما تاکنون موفق نشده این تصور را تغییر دهد که دولت بغداد نسبت به منافع اقلیتهای قومی بهخصوص عربهای سنی بیتوجه است. به گفته یکی از روحانیون شیعه، عبادی هنوز برای ایجاد مشروعیت در جامعه شیعه عراق راه زیادی دارد؛ چه برسد به سنیها.
عبادی اخیراً از تلاش برایی خارج کردن داعش از موصل که دومین شهر بزرگ عراق است دست برداشته و بر پاکسازی فلوجه متمرکزشده است- تغییری که ازنظر نظامی ضروری نیست اما ظاهراً تلاشی از جانب عبادی است تا پشتیبانی از جانب نیروهای شیعه را تقویت کند.
ایجاد ثبات در عراق یک تعهد بلندمدت است
مشکلات عراق تا جدول زمانی انتخابات در آمریکا حل نمیشوند. بیستوپنج سال است که داریم به عراق حمله میکنیم؛ با عملیات طوفان صحرا شروع کردیم و اکنون درگیر "عملیات حلوفصل اصلی" (Operation Inherent Resolve) هستیم.
شکست داعش هدف ارزشمندی است، اما آن موقع چه اتفاقی خواهد افتاد؟ همانطور که شکست القاعده و کشتن اسامه بن لادن تنها شکل خطرات را تغییر داد، شکست داعش هم تنها به ایجاد گروه تکفیریِ جدیدی میانجامد. تروریسم جدید تنها با شش هزار سرباز بازمانده افغان در سال 1988 آغاز شد که در شهر پیشاور پاکستان دورهم جمع و به یک جنبش جهانی تبدیل شدند.
ایالت متحده باید قبول کند که مشکل تروریسم از بین نمیرود. شکست آن مستلزم تعهد پایدار یک ائتلاف بینالمللی است؛ بهخصوص ائتلافی که شامل ملل مسلمان نیز شود تا از رشد این سرطان جلوگیری شود. این اتفاقی است که در ابعاد کوچکتر در سال 2006 و 2007 در رمادی رخ داد. ایجاد پروژهای مشابه در عراق سالها طول میکشد؛ همانطور که ایجاد ثبات در آلمان، ژاپن، ایتالیا و کره جنوبی در قرن بیست زمان زیادی برد.