فرارو- آنجلا مرکل امیدوار است خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا لغو شود؛ حتی بااینکه میداند احتمالش بسیار کم است. صدراعظم آلمان اکنون کنترل رابطه بریتانیا با اتحادیه اروپا را در دست دارد. میراث او بهعنوان یک رهبر اروپایی تا حد زیادی به نحوه مدیریت او وابسته است.
به گزارش فرارو به نقل از واشنگتنپست، در حال حاضر مرکل رهبر مسلم و بلامنازع اروپا است. سیاستهای او درباره پناهندگان و بحران یورو واکنشهای تند و شدیدی در آلمان داشت و به شهرتش آسیب زد. اما این شرایط اضطراری متفاوت است: برکسیت بر تمام اعضای اتحادیه و کشورهایی که میخواهند عضو شوند تأثیر میگذارد. بریتانیا ساختار صلح، دموکراسی، اقتصاد بازار آزاد و همبستگی را به چالش کشیده است.
اکنون جنبشهای پوپولیستی و "شکاکیت به اروپا" این دستاوردها را به چالش میکشند. آنها معتقدند کشورها بهتنهایی میتوانند برنامههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود را دنبال کنند و چنین سیاستهایی آنها را برای رویارویی با جهانیشدن آماده میکند.
در نتیجه مرکل تنها رهبر اروپایی است که قدرت تغییر نتایج مذاکرات برکسیت و نجات اروپاییها از "شکاکان اروپا" را دارد. این موضوع چالشی دشوار است: نهتنها همه او را نفر اول بحران پناهندگان و یورو میدانند، بلکه در تمام سالهایی که صدراعظم آلمان بوده هرگز در هیچ سخنرانیای درباره اروپا و آینده آن حرفی نزده است.
پس از اتمام رأی برکسیت، مرکل دستور کار خود را مشخص کرد. او نه به دنبال انتقام از بریتانیا است و نه پیگیرِ مذاکراتی که خروج بریتانیا از اتحادیه را تسریع بخشد. او گفت: " برای مدت کوتاهی مبارزه نمیکنم." این حرف، او را از کمیسیون اروپا، رئیس اتحادیه اروپا و پارلمان اروپا جدا میکند که میخواهند بهمحض اینکه که نخستوزیر بعدی انگلیس ماده 50 اتحادیه اروپا را آغاز کرد (معاهدهی روند خروج از اتحادیه)، به مذاکرات خروج پایان دهند.
متأسفانه مرکل از کنوانسیون اروپایی نیز حمایت نمیکند. در عوض، میخواهد زمان بیشتری بخرد. او باید بر کشورهای زیادی پیروز شود، بهخصوص کشورهایی که در منطقه اروپا قرار ندارند، مانند لهستان. آنها از آیندهای که خروج بریتانیا رقم خواهد زد میترسند.
آنها با رویکرد بریتانیا مبتنی بر رقابت، سیاستهای پولی سفتوسخت و اقتصاد باز ارتباط برقرار میکنند. و بسیاری از این کشورها حدود دهها هزار شهروند در بریتانیا دارند که اکنون آیندشان درخطر است. آنها نیاز دارند که بریتانیا در اتحادیه اروپا بماند.
همچنین میترسند فرانسه و آلمان برای ایجاد یک اروپای "دو- سرعته" باهم به رقابت بپردازند که در مرکز آن کشورهای منطقه اروپا وجود داشته باشند و کشورهای دیگر که از یورو استفاده نمیکنند را در درجه دوم قرار دهند. این یعنی برای تحکیم یورو به یک اتحاد مالی و بانکی قویتر نیاز است. اما در حال حاضر، باوجود نیاز شدید به یکپارچهسازی بیشتر، خبری از آن نیست.
مرکل قصد دارد نقش امنیتی و استراتژیک بریتانیا را حفظ کند. روسیه را در نظر بگیرید: مرکل در متحد نگهداشتن اروپا برای تحریم علیه روسیه بسیار مؤثر بود. اما اکنون فرانسه، ایتالیا و حتی شرکای ائتلافی خودِ مرکل، سوسیالهای دموکرات به رهبریِ زیگمار گابریل و وزیر امور خارجه فرانک والتر اشتاین مایر، میخواهند تحریمها علیه روسیه لغو شود.
با کنار رفتن لندن، مرکل یک متحد باارزش در اجرای سیاستهایش علیه پوتین را از دست میدهد. او باید سعی کند لهستان را بهطرف خود بکشد؛ ششمین کشور بزرگ اروپا که توسط یک دولت ناسیونال اداره میشود و سیاستهای خارجیاش را از آلمان به انگلیس نزدیک کرده است. برکسیت بدین معناست که لهستان اکنون بیش از هرزمانی به آلمان نیاز دارد؛ مخصوصاً زمانی که صحبت از روسیه باشد.
موضوع مهم و استراتژیک بعدی روابط ترنس-آتلانتیک است.
بریتانیا رابطه طولانی و ویژهای با آمریکا داشته است. اما این رابطه تضعیفشده است. بهخصوص به دلیل جنگ آمریکا در عراق و تغییر در سیاستهای مرتبط با آسیا.
بااینوجود، بریتانیا در اتحادیه منجر به تقویت جناح پیمان آتلانتیک شمالی شد. جیمز شر یک عضو ارشد در چاتم هاوس گفت: "خروج بریتانیا از اتحادیه ضربهای به نفوذ آمریکا در اروپا خواهد بود." همچنین احساسات نهفته ضدآمریکایی را در آلمان تقویت میکند.
جناح ضعیفِ مرکل، ائتلاف خودش است. اشتاین مایر که تلاش دارد جناح صلحطلب در حزب سوسیال دموکرات را دوباره به دست آورد، پس از اینکه ناتو در لهستان و کشورهای دیگر اروپای شرقی مانور نظامی انجام داد، این سازمان را به "قدرتنمایی" متهم کرد. اظهارات او احساسات ضد ناتو و ضد آمریکا در حزبش را بیشتر میکند.
این تبلیغات ضدآمریکایی، مذاکرات تجارت میانقارهای و مشارکات سرمایه گذاری کهپایهی اساسی این نوع روابط است را تحکیم میکند. دیوید کامرون نخستوزیر بریتانیا برای TTIP (پیمان تجاری و سرمایهگذاری ترنس- آتلانتیک) مبارزه کرد زیرا عقیده داشت غرب را قویتر خواهد کرد و به نفع تجارت اروپا و انگلیس خواهد بود. مرکل تمایلی به رویارویی و برخورد با مخالفانش نداشته است.
برکسیت همهچیز را تغییر میدهد. اگر مرکل واقعاً میخواهد تغییری ایجاد کند (چه با تلاش برای نگهداشتن انگلیس در اتحادیه و چه با مذاکره برای خروج برازنده) میراث او تنها به نظراتش درباره آینده اروپا بستگی خواهد داشت. او خیلی وقت پیش باید چنین سخنرانی انجام میداد.