پولیتیکو بررسی کرد
نگرانی از "طوفان سندرزی"

برنی سندرز با ابراز تأسف برای از دست دادن نامزدی حزب، دوشنبهشب برای حمایت از هیلاری کلینتون حاضر شد تا حامیان حزب را برای حمایت از آنچه "بهترین پلت فرم در تاریخ حزب دموکرات" میداند، متحد کند. سندرز از هزاران حامی خود خواست به ترامپ رأی ندهند؛ بلکه از دموکرات میانهروی سابق که او را شکست داد و بهزودی نامزد حزب میشود حمایت کنند. این سخنرانی زیاد با تشویق مشتاقانه مردم روبرو نشد. فریادهای شادی زیادی شنیده میشد، اما زمانی که برنی سندرز صحنه را ترک میکرد اشکهای زیادی هم ریخته شد. باوجود درخواست سندرز برای اتحاد، سؤال اصلی همچنان باقی ماند- آیا توانست میل به شورش را سرکوب کند؟

فرارو- فیلادلفیا- برنی سندرز با ابراز تأسف برای از دست دادن نامزدی حزب، دوشنبهشب برای حمایت از هیلاری کلینتون حاضر شد تا حامیان حزب را برای حمایت از آنچه "بهترین پلت فرم در تاریخ حزب دموکرات" میداند، متحد کند. سندرز از هزاران حامی خود خواست به ترامپ رأی ندهند؛ بلکه از دموکرات میانهروی سابق که او را شکست داد و بهزودی نامزد حزب میشود حمایت کنند. این سخنرانی زیاد با تشویق مشتاقانه مردم روبرو نشد. فریادهای شادی زیادی شنیده میشد، اما زمانی که برنی سندرز صحنه را ترک میکرد اشکهای زیادی هم ریخته شد. باوجود درخواست سندرز برای اتحاد، سؤال اصلی همچنان باقی ماند- آیا توانست میل به شورش را سرکوب کند؟
به گزارش فرارو به نقل از پولیتیکو، آیا درخواست سندرز جواب خواهد داد؟ شاید ترکیب حمایتهای میشل اوباما، الیزابت وارن (هر دو در اولین روز مجمع ملی دموکراتها اعلام کردند با شور و هیجان از کلینتون حمایت میکنند) و خود سندرز کافی باشد؛ شاید فریادهای طرفداران برنی سندرز که در لحظات آغازین کنوانسیون را فراگرفت آرام شود؛ شاید طرفداران سندرز که با شنیدن جمله "باید هیلاری را انتخاب کنیم" فریاد اعتراض سر دادند، پس از شنیدن سخنان سندرز "هیلاری کلینتون باید رئیسجمهور بعدی آمریکا شود" تغییر نظر دهند.
حقیقت این است که ممکن است سندرز کنترل جنبش خود را ازدستداده باشد و بسیاری از حامیانش حس آشتیجویانهای که خودِ سناتور ورمانت دارد را نداشته باشند. تمام اینها نشان میدهد که حزب دموکرات هنوز هم راه طولانی برای رفع اختلافات و متحد کردن حزب دارد؛ درحالیکه تنها صد روز به انتخابات نهایی باقیمانده است.
خود سندرز بااینکه خواستار اتحاد دموکراتها شد، چند دقیقه پس از اتمام سخنرانی در کنوانسیون، راه جایگزینی برای هواداران خود در قالب یک سازمان جدید اعلام کرد.
او گفت: "کار ما در قالب گروه جدیدی به نام "انقلاب ما" ادامه پیدا خواهد کرد. هدف این سازمان با آنچه در ستاد دنبال میکردیم تفاوتی ندارد: باید سیاستهای آمریکا را تغییر دهیم تا باری دیگر سیستم سیاسی و اقتصادیای داشته باشیم که پاسخگوی نیازهای مردم و خانوادههای نیازمند باشد."
درست است. انتظار وقوع یک کنوانسیون بی حاشیه غیرمنطقی است. در دوران اولیه انتخابات مقدماتی، فردی به کنوانسیون آمد که مطمئن نبود نامزد میشود. او با نبردی سخت و تنبهتن توانست با آیزنهاور و رابرت تفت در سال 1952 رقابت کند. او از آخرین ذره جذابیت، ثروت و قدرت کندی-وارش استفاده کرد تا در نامزدی مرحله مقدماتی در سال 1960 پیروز شود. در آن سال جرالد فورد برای مبارزه با چالشهای رونالد ریگان در سال 1967 از تمام نفوذش در کاخ سفید استفاده کرد.
در جریان این مبارزات، سالن کنوانسیون با جمعیت حاضر در مثلاً ویمبلدون متفاوت بود. یکی از راههایی که نامزدها قدرت خود را نشان میدادند با برگزاری تظاهرات بود؛ حامیان در اطراف سالن جمع میشدند و شعارهای انتخاباتی حزب را تکان میدادند. خبرنگاران میزان محبوبیت نامزدها را بر اساس حجم تظاهرات قضاوت میکردند. جو آن دیوید سون نماینده فورد میگوید: " هیئت نمایندگان کالیفرنیا (ریگان) با شیپورهای بزرگ و نارنجیرنگ سررسیدند. آنها شروع به دمیدن در شیپورها کردند گویی که میخواستند همهچیز را مختل کنند. سپس نمایندگان فورد برخاستند و شروع به خواندن " خداوند آمریکا را حفظ کند" کردند. اما به دلیل اختلافات، فورد انتخابات را به جیمی کارتر باخت.
برای نمونهی کنوانسیونهای خشن و بیادبانه میتوانید به یوتیوب بروید و وقایع سال 1952 را تماشا کنید. سناتور اورت دیرکسن که از جانب ستاد رابرت تفت سخن میگفت، به آخرین نامزد (تام دیویی) اشاره کرد و فریاد زد: "ما قبلاً از تو پیروی کردیم و تو ما را به جاده شکست کشاندی." صدای تشویق، اعتراض، جیغ و سوت سالن را لرزاند.
اما زمانی که نامزد حزب مشخص شد، هیچ زمانی برای کینه توزی نبود (کنوانسیون یک روز قبل از انتخاب نامزد ریاست جمهوری به پایان رسید). بله، گاهی اختلافات آنقدر جدی بوده که مانع از ادامه فعالیت یک نامزد شده است. اما اساس کنوانسیونها بر این است که رقبا از یکدیگر حمایت کنند و این حس را به حامیان خود نیز منتقل کنند.
اما چرا همهچیز تغییر کرد و ما را به نقطه فعلی رساند؟ زمانی که فرآیند اولیه مسئول انتخاب نمایندگان شد، کسی با انتظار وقوع یک درگیری اساسی به کنوانسیون نمیآمد. هدف کنوانسیونها در چهار دهه اخیر این بوده است که زخمهای ایجادشده در انتخابات اولیه را التیام دهند ( هیچچیزی بهتر از حوادث هفته گذشته در کلیولند نشانگر این مسئله نیست؛ بسیاری از سیاستمدارانی که درگذشته دونالد ترامپ را تهدیدی برای جمهوریخواهی اعلام کرده بودند، پست سر او صف کشیدند و حمایت کردند زیرا.... خوب، زیرا ترامپ پیروز شده بود.)
به این دلایل است که احتمال یک طوفان سندرزی برای دموکراتها بسیار دلهرهآور است. بله، چشمانداز چالش تیم کین دیگر ازمیانرفته است. یکی از مهرههای اصلی در شبکه برنی سندرز میگوید: "میتوانستیم نمایندگان لازم را حتی در خواب هم به دست آوریم. اما نمیتوانستیم نامزدی را بیابیم که با ثبتنام تعهد خود را قطعی کند." اما بسیاری هنوز هم در حالت ناهماهنگی و سردرگمی قرار دارند. آنها میدانند که وظیفهدارند در شکست ترامپ همکاری کنند؛ اما بهسرعت این حس به سراغشان میآید که مورد "بیاحترامی" قرارگرفتهاند.
مانوئل زاپاتا یکی از نمایندگان کالیفرنیا میگوید: "مردم در اینجا نگاه بدی به ما دارند. انگار حمایت از نامزد دلخواهمان کار اشتباهی است."
جف کوهن که با ارتباطاتش به شبکه کمک میکند میگوید: "خشم شدیدی وجود دارد. اگر کلینتون اتحاد میخواست، باید معاون دیگری را انتخاب میکرد. و بعد از ماجرای ایمیلها کلینتون دبی واسرمن شولتز (رئیس کنوانسیون ملی دموکراتها) را رئیس افتخاریِ ستادش میکند؟ حتی برخی از نمایندگان سیاسی باتجربه در حزب برنی نیز احساس میکنند کلینتون قصد تحریکشان را دارد."
تا پایان شب، حداقل یکی از جنبشها برای حفظ مقاومت، تأثیر سخنان سندرز را تأیید کرد.
یکی از نمایندگان متحد در شبکه برنی گفت: "او تلاش کرده جناحهای مرکزی و چپ حزب را به یکدیگر نزدیک کند و همزمان بر ادامه انقلاب سیاسی نیز تأکید دارد." نمایندگانی که از آنها نظرسنجی شده قاطعانه معتقدند که انتخاب کین و نه شخص دیگری مانند وارن، یک اشتباه استراتژیک است که اتحاد جناح چپ و مرکزی را به خطر میاندازد."
بنابراین دموکراتها باید امیدوار باشند که سخنرانی دوشنبهشب سندرز خشم و سرخوردگی حامیانش را کاهش دهد و کنوانسیون مشابه با آنچه در سالهای اخیر دیدیم برگزار شود. در غیر این صورت، با صحنههایی مواجه میشویم که افراد زیر پنجاه سال هرگز ندیدهاند: حزبی که علیه خودش شورش کرده؛ با اعضایی که بهراحتی پتانسیل این را دارند که خشم خود را در انتخابات نهایی نشان دهند و مهم نیست که قهرمانشان از آنها چه درخواستی دارد.