هشدار درباره احتمال وقوع جنگ برادر کشی در عراق
باتلاق "حلب" در انتظار "موصل"

در سفری به شمال عراق در اواخر ماه اوت، با فرمانده تیپ ۷ پیشمرگه ها ژنرال "بهرام یاسین" درباره نبرد بزرگ موصل مصاحبه کردم. او که پست فرماندهی دارد و بر خطوط اصلیِ دفاعی داعش خارج از موصل مشرف است، دربارهی جزئیات و انتظاراتش در زمان جنگ بر سر این شهر کلیدی صحبت کرد: مبارزات تنبهتن، سپرهای انسانی، جنگجویان داعشی محکم و مقاوم در برابر حملات هوایی که همگی از شهادت استقبال میکنند.

فرارو- دنیل دیویس| در سفری به شمال عراق در اواخر ماه اوت، با فرمانده تیپ 7 پیشمرگه ها ژنرال "بهرام یاسین" درباره نبرد بزرگ موصل مصاحبه کردم. او که پست فرماندهی دارد و بر خطوط اصلیِ دفاعی داعش خارج از موصل مشرف است، دربارهی جزئیات و انتظاراتش در زمان جنگ بر سر این شهر کلیدی صحبت کرد: مبارزات تنبهتن، سپرهای انسانی، جنگجویان داعشی محکم و مقاوم در برابر حملات هوایی که همگی از شهادت استقبال میکنند.
به گزارش فرارو به نقل از پولیتیکو، یاسین به من گفت داعش ساختمانها، جادهها و دیگر مکانها را در اختیار گرفته و تقریباً در هر "جاده و کوچهای" مواد منفجره و بمب دستساز کار گذاشته است. " فکر میکنم باید در مبارزه با آنها محله به محله، کوچه به کوچه، و یا حتی خانه به خانه جلو برویم. از آنجا که نیروهای نظامی، سلاح و پشتیبانی هوایی آمریکا نیز دخیل خواهد بود، ممکن است تلفات آمریکایی داشته باشیم."
با وجود این چشمانداز ترسناک، چیزی که واقعاً من را ترساند حرفهای یاسین درباره اتفاقاتی بود که ممکن است بعد از آزادسازی موصل رخ دهد. حمله به موصل یک "حملهی ائتلافی" خواهد بود. اما این ائتلاف متشکل از کشورهای مختلف نیست. تمام اعضای این ائتلاف عراقی هستند؛ اما از اعضای متمردی تشکیلشده است که همه نسبت به هم بیاعتمادند (ترکیبی از پیشمرگه ها، شبهنظامیان شیعه، ترکیبی از اعضای فرقهای که ارتش عراق هستند) و از کشوری هستند که هنوز هم ممکن است پس از شکست داعش در دام جنگ داخلی بیفتد. یاسین یکی از نگرانیهای بزرگش را این موضوع اعلام کرد که قبل از شروع جنگ، توافق سیاسی به وجود نیامده باشد و برای هر یک از نیروهای مبارز مسئولیتهای مشخص و محدودیتهای خاصی اعمال نشده باشد. خیلی بعید و غیرقابلتصور نیست که نظامیان سنی و شیعه در طول جنگ باهم نیز درگیر شوند.
نتیجه میتواند چیزی شبیه به باتلاق ایجادشده در حلب باشد.
در حال حاضر اقدامات زیادی برای جلوگیری از این موضوع صورت نگرفته است. به لطف ضعف و فساد مداوم دولت عراق، در حال حاضر هیچ قدرت فرماندهی مرکزی برای عملیات پس گرفتن موصل وجود ندارد. بنابراین، بااینکه مطبوعات خوشبین ارتش آمریکا و منابع دولتی این تصور را ایجاد میکنند که نبرد بزرگ موصل "پایان بازی در عراق" است، اما متأسفانه حقیقت چیز دیگری است. پس گرفتن موصل (حتی اگر اتفاق بیفتد) بیشتر از اینکه نشانه پایان جنگ در عراق باشد، احتمالاً نشانه آغاز درگیری تند و خشن دیگری خواهد بود.
از مصاحبههایم با مقامات ارشد دولتی، ژنرالهای ارتش، کارشناسان منطقهای و آوارگان در اردوگاههای پناهندگی، برایم روشن شد که پیروزی در جنگ موصل برای نیروهای ضد داعش خیلی هم قطعی نیست و حتی اگر داعش درنهایت ریشهکن شود، عدم وجود یک دشمن مشترک ممکن است باعث ایجاد دشمنی و نفرت در متحدان فعلی شود. این مسئله میتواند کشتار و خونریزی بزرگتری نسبت به آنچه داعش انجام میداد در عراق ایجاد کند.
بر اساس آموختههایم عقیده دارم واشنگتن آماده نیست. و بدین معناست که آمریکا نیاز دارد هوشیارانه اهداف و استراتژیهای خود را ارزیابی مجدد کند. با ادامه این روند، آمریکا مقدار زیادی از پول مالیاتدهندگان و زندگی مبارزانش را برای تخریب بیشتر بافت اجتماعی عراق صرف میکند که هرروز بدتر میشود و در نهایت کمکی به اتمام جنگ نمیکند. بدون درک بهتر ابعاد نظامی این عملیات پیچیده، بدون بسیجِ فوری ِتلاشهای بشردوستانهی جهانی و بدون تلاشهای دیپلماتیک از سوی آمریکا، ممکن است شاهد آغاز اشتعال جنگ داخلی بزرگتری در سراسر عراق باشیم.
ژنرال یاسین گفت منابع زیادی میان جنگجویان داعش دارد که او را درباره حرکات دشمن آگاه میکنند. او تخمین میزند که حدود بیست هزار جنگجوی داعشی از شهر دفاع خواهند کرد. او توضیح داد: "آنها از ساختمانهایی که قابلشناساییاند و میتوانند بهراحتی هدف حملات هوایی قرار بگیرند، خارجشدهاند. به مناطق مسکونی رفتهاند و با شهروندان شهر ترکیبشدهاند." هدف آنها محدود کردن بمبارانهای هوایی نیروهای ائتلاف است.
کمپین دولت جرج بوش با مأموریت خطرناک و دشوارِ آزادسازی فلوجه را در نظر بگیرید. چالش موصل، بسیار بزرگتر و خطرناکتر از آن است.
یاسین افزود که گاهی حملات داعش هیچ هدف تاکتیکی و ارزشی نداشته است. " گاهی به هیچ دلیل یا هدفی نیاز ندارند؛ فقط حمله میکنند." من سؤال واضح را پرسیدم: " چرا جانشان را در جنگی که پیروز نمیشود و یا فایده تاکتیکی ندارد فدا میکنند؟"
به من نگاه کرد و خندید. "ظاهراً به دلیل نیاز ندارند." او بر این باور است که بسیاری از داعشی ها شستشوی مغزی شدهاند و در واقع معتقدند اگر در راه مبارزه با دشمن بمیرند، به بهشت میروند و به هرچه میخواستند میرسند. دلیل هر چه باشد، محاسبات هزینه و سود برای رهبران داعش ارزشی ندارد.
نیروهای رسمی عراق (ISF) در بغداد از دو سال بیش قدرت و تواناییهای بیشتری دارند، اما هنوز هم آنقدر قوی نیستند که بهتنهایی موصل را آزاد کنند. بغداد از این کمبود آگاه است و سعی دارد با نیروهای نظامی مختلف برای پر کردن شکاف موجود مذاکره کند.
در حال حاضر نیروهایی که برای شرکت در عملیات در نظر گرفتهشدهاند عبارتاند از: نیروهای فدرال ISF ، پیشمرگه های کرد، شبهنظامیان شیعه ( معروف به نیروهای بسیج مردمی)، شبهنظامیان سنی ( معروف به نیروهای بسیج ملی)، شبهنظامیان مسیحی و نیروهای نظامی غربی ازجمله آمریکا، بریتانیا، آلمان و غیره که نیروهای محلی را پشتیبانی خواهند کرد. مدیریت این تعداد از نهادهای مختلف نظامی بهاندازه کافی دشوار است. اما چمدان تاریخی و فرهنگیای که هر یک با خود به مبارزه میآورد، کار را تقریباً غیرممکن میکند.
یاسین تأکید کرد که قبل از آغاز حمله رعدآسا برای آزادسازی موصل، تمام هماهنگیها باید تکمیل شوند و تمام شرکتکنندگان با آن توافق کنند. برای مثال، چندین گروه شبهنظامی شیعه که وارد موصل خواهند شد، مسئولیت کدام بخش از شهر را بر عهدهدارند، محدودیتهای چپ و راست آنها چیست و پس از اتمام جنگ مسئولیت آنها در تأمین امنیت منطقه چه خواهد بود؟
این سؤال باید برای تکتک گروههای شرکتکننده پاسخ داده شود. اما نارضایتیهای تاریخی، مذهبی و قومیتی این کار را دشوار میکند.
گزارشها درباره آزادی فلوجه در اوایل تابستان، همچنان حاکی از آن است که هنوز هم شبهنظامیان شیعه برای اعدامهای وسیع سنیها در دوران پس از آزادی شهر مورد بازجویی قرار میگیرند؛ اتفاقی که قبلاً در تکریت نیز افتاد.
شبهنظامیان قبایل سنی و شهروندان موصل از این گزارشها آگاه هستند و قصد ندارند به شیعهها اجازه ورود به مناطق خود را دهند. اگر این کار را بکنند، به من گفتهشده که سنیها همانطور که با داعش میجنگیدند، با شیعهها نیز مبارزه خواهند کرد.
بنابراین موضوع تنها شکست داعش نیست. بلکه چگونگی راه انداختن کمپینی برای شکست داعش است. این نگرانیها به ترکیب پیچیدهی رقبای منطقهای میافزاید که برای منافع کوتاهمدت باهم متحد شدهاند.
فلاح مصطفی بکر یک وزیر ارشد دولت منطقهای کردستان (KRG) به من گفت: "قبل از شروع هر نوع جنگی، باید درباره تمام فاکتورهای سیاسی تصمیمگیری شود. مثلاً، ما مسئول برقراری امنیت در شهر خواهیم بود. چه گروهی این خدمات کلیدی را فراهم خواهد کرد؟ چه کسی مسئول هر منطقه خواهد بود؟ قبل از آغاز مبارزه، باید ازلحاظ سیاسی بر سر همهچیز توافق شود."
او گفت پیشمرگه ها موضع خود را روشن کردهاند: "ما وارد هیچیک از بخشهای شهر که ما را در آنجا نمیخواهند نمیشویم. ما تنها برای پس گرفتن مناطق کردنشین و مسیحی مبارزه میکنیم. اگر لازم باشد در پاکسازی دیگر مناطق شرکت کنیم، بلافاصله بعد از اتمام عقبنشینی خواهیم کرد تا گروههای مناسب بتوانند امنیت را فراهم کنند." این سؤالها را نمیتوان در طول جنگ پاسخ داد؛ وگرنه ممکن است نیروهای مبارز باهم درگیر شوند. این نگرانیِ کوچکی نیست.
یاسین گفت یکی از نگرانیهایش این است که قبل از جنگ توافقهای سیاسی ایجاد نشوند.
***
من بهشخصه دیدهام چگونه همچنین چیزی رخ میدهد. در سال 1991، بهعنوان یک ستوان دوم تازهکار در سوارهنظام 2 آمریکا در عملیات "طوفان صحرا" مشغول شدم. دفعات زیادی در طول حمله، واحد ما باید با دو بخش دیگر از نیروهای زره ای آمریکا، نیروهای انگلیسی، و همچنین نیروهای ویژه و نیروهای هوایی هماهنگ میشد.
آرامسازی مرزها، تخصیص مسئولیتهای تاکتیکی، هماهنگی پیشروی در خطها و دیگر مانورها برای موفقیت عملیات و جلوگیری از برادرکشی حیاتی بود. تنها دلیل عملی بودن این عملیات پیچیده و فشرده، وجود یک فرماندار بود که به تمام اعضای ائتلاف دستور میداد و همه باید از او اطاعت میکردند. تمام مصریها، انگلیسیها، نیروی دریایی آمریکا، لشکر پیادهنظام 1 یا نیروهای عربستان همه تحت فرمان ژنرال نورمن استوارتزکوف فرمانده کل نیروهای ائتلاف بودند.
برای تأکید دوباره به بزرگترین آسیبپذیری عملیات موصل: در حال حاضر هیچ قدرت فرماندهی مرکزی برای آن وجود ندارد. به نظر میرسد بغداد کاندیدای طبیعی برای عهده گرفتن چنین نقشی باشد، اما نیروهای امنیتی عراق (ISF) آنقدر قوی نیستند که بهتنهایی حمله کنند و به دیگر تشکلهای مسلح وابستهاند. علاوه بر این، آنها حتی اقتدار فرمان دادن به نیروهای فعال در داخل مرزهای خود را نیز ندارند.
همانطور که وزیر مصطفی و ژنرال یاسین تأکید کردند، نیروهای نظامی پیشمرگه تحت فرمان مسعود بارزانی رئیس حکومت اقلیم کردستان (KRG)هستند و از کس دیگری فرمان نمیگیرند. اعضای بسیاری از نیروهای بسیج مردمی و شیعه تنها از فرماندهان نظامی خود دستور میگیرند. نیروهای ملی بسیج سنی نیز هرکدام به فرماندهان خود وفادارند. و بعد نیروهای بینالمللی هم هستند که توسط آمریکا هدایت میشوند و هر یک سهم قابلتوجهی را ایفا میکنند. اما بااینحال حتی فرماندهی مرکزی آمریکا نیز تسلطی بر عناصر عراقی ندارد و خود بغداد نیز موظف نیست فرمانهای آمریکا را اجرا کند.
درنتیجه، تعدادی از شوراها و کمیتهها تشکیلشدهاند تا سعی کنند با هر یک از این نهادها بر سر مسائل سیاسی و نظامی به توافق برسند. اما هر یک از این نهادها مستقل هستند و خواستهها و نیازهای خود رادارند و هر یک آزاد است درخواستهای دیگری را بپذیرد یا رد کند.
بنابراین قابل پیشبینی است که تاکنون هیچ توافقی حاصل نشده و تاریخی هم برای حمله تعیین نشده است. اگر بغداد بیتاب شود و در هفتهها یا چند ماه آینده بدون وجود توافقی محکم دستور حمله دهد، عواقب وخیمی خواهد داشت.
داعش یکنهاد واحد است که از یک فرمانده واحد اطاعت میکند و همانطور که ژنرال یاسین اشاره کرد آنها مبارزانی متعصب هستند و حاضرند جانشان را در راه هدف فدا کنند. احتمالاً نبردی هماهنگ و متحد را برنامهریزی کردهاند؛ این در حالی است که هر یک از اعضای ائتلاف انگیزه و ساختار فرماندهی خود رادارند. حتی اگر درنهایت تمام نهادها در اهداف سیاسی و نظامی به توافق برسند، هیچ تضمینی وجود ندارد که در زمان نبرد از التزامات تعیینشده برایشان پیروی کنند.
اینیک ضعف بسیار مهم است.
با توجه به دشمنی عمیق میان مسلمانان شیعه و سنی و حتی اختلاف میان کردها و اعراب، این احتمال وجود دارد که در میدان جنگ دو تا از این جبههها باهم به اختلاف بخورند و بهجای دشمن مشترک داعش، یکدیگر را هدف قرار دهند.
خط پایان: بدون یک رهبر سیاسی و نظامیِ واحد، احتمال اختلاف و برادرکشی بسیار زیاد است. اگر قبل از مبارزه راهحلی پیدا نشود، احتمال دارد که مانند شهر حلب ( که چند گروه شبهنظامی رقیب، گروههای شورشی، و نیروهای دولتی، محلههای مختلفی از شهر را در اختیار گرفتهاند)، موصل نیز در باتلاقی طولانیمدت فرو رود که در آن هیچ گروهی برای شکست دادن دیگری بهاندازه کافی قدرتمند نیست.
***
بدون کمکهای بیشتر، تیترهایی که درباره فجایع انسانی در سوریه و بهویژه حلب هر روز میبینیم، میتواند بهراحتی به موصل منتقل شود. ممکن است اروپا از دوره جدیدی از بحران پناهندگان رنج ببرد. این موضوع دیگری بود که هم وزیر مصطفی و ژنرال یاسین هر دو به آن اشاره کردند. مصطفی گفت: "اگر قبل از آغاز نبرد تغییرات اساسی ایجاد نشود، با یک فاجعه انسانی روبرو خواهیم بود."
در اردوگاههای پناهندگی که از آنها بازدید کردم (چهار اردوگاه در ماه مارس امسال و دو تا در ماه اوت)، با شرایط وحشتناک و ناامیدکنندهای روبرو شدم. جدیدترین اردوگاه خارج از موصل، قرار بود میزبان هزاران نفری باشد که از خطوط داعش میگریزند. اما همانطور که یکی از امدادگران اظهار تأسف کرد، آب و غذا و امکانات کافی برای مراقبت از 30 هزار زن، مرد و کودکی که آنجا زندگی میکنند وجود ندارد. خودم دیدم سه کامیون وارد اردوگاه شدند و بهسرعت توسط جمعیت کثیری از افراد گرسنه و تشنه خالی شدند.
خشم و سرخوردگی در میان کارگران و پناهجویان بالا گرفت. در آخر کامیونها خالی و بهسرعت از دروازههای اردوگاه خارج شدند. باز هم تعداد زیادی از افراد دستخالی ماندند.
و این تنها اوضاع 30 هزار پناهنده بود. مصطفی به من گفت KRG میزبان 1.8 میلیون پناهنده است و انتظار میرود با آغاز جنگ بیش از 1.2 میلیون نفر دیگر از موصل و مناطق اطراف فرار کنند. مقامات سازمان ملل متحد گفتند تحلیلهایشان نشان داده برای جای دادن و تغذیه این افراد به 284 میلیون دلار پول نیاز است. خود سازمان ملل فکر میکند در عمل به مبلغ بیشتری نیاز خواهد بود و اینکه انتظار دارد عملیات موصل بزرگترین خالق آوارگان در دنیا باشد. در بدترین حالت به 1.8 میلیارد دلار نیاز است.
بسیاری از اعضای ائتلاف بینالمللی میلیاردها دلار صرف آمادهسازی نظامی میکنند. اگر نتوانند برای رساندن منابع بهقرار قبل از جنگ کمکهزینهای ایجاد کنند، هزینههای انسانی بسیار شدید خواهد بود. بنابراین ثبات در عراق مشروط به پیشرفت در میان نهادهای سیاسی و قومی در درون مرزها خواهد بود که تابهحال به وجود نیامده است. این خبر خوبی برای منافع آمریکا نیست.
کردها، پایدارترین متحد آمریکا در کشور، کمک بسیار زیادی خواهند کرد. هم ژنرال یاسین و هم وزیر مصطفی در طول مصاحبه درباره استقلال کردها کاملاً صریح بودند. ژنرال به من گفت: "آرزوی هر کردی است که کشور خودش را داشته باشد. اگر نتوانند باهم در یک کشور زندگی کنند، پس بهتر است بر سر استقلال آنها توافق شود و بهعنوان دو همسایه خوب در صلح و رفاه زندگی کنیم." او بعداً افزود اربیل و بغداد هر دو به هم نیاز دارند و از همکاریهای مشترک نفع میبرند.
واضح است که استراتژی فعلی آمریکا در ایجاد ثبات در عراق شکستخورده است. بدون ایجاد تغییر، وضع فعلیِ سیاست آمریکا میتواند عراق را بهسوی جنگ داخلی جدید و حتی شدیدتری بکشاند. ما باید بر روی نهادهای مختلف در عراق فشار آوریم تا به توافق سیاسی برسند و برخی مسائل را برای حلوفصل به آنها بسپاریم. مسائلی ازجمله:
توانایی KRG برای حفظ وحدت احزاب قبیلهای و سیاسی. کردها سکولارترین و دموکرات ترین و آزادترین جامعه در خاورمیانه هستند. آنها کمترین میزان خشونت در کشور را دارند و در نتیجه کمترین میزان درگیریهای مذهبی در میان ساکنان خود چه مسیحی، ایزدی، سنی، شیعه و یا ... رادارند. اما همزمان دارای وحدت، تعلقات قبیلهای و ایدئولوژی عالی هستند. دو قبیله مهم کرد، بارزانی و طالبانی، گرچه دارای منافع مشترکاند، اما سیاستها و اولویتهای متفاوتی دارند. حزب سوم دیگری نیز به آنها افزودهشده که "گوران" یا "تغییر" نام دارد و باقدرت روزافزون خود توازن قدرت را بر هم زده است.
اختلافات کردها و بغداد. دولت بغداد و KRG به هم نیاز دارند. هر دو قابلیتها منابعی دارند که به سود دو طرف است. با اینحال هیچکدام حاضر نیستند بر سر مسائل کلیدی کوتاه بیایند و نتیجه سالها سرخوردگی و مخالفت آشکار با یکدیگر بوده است.
مشکل دوجانبه است و هر دو طرف ریاکار بودهاند. کردها اغلب خواستار استقلال شدهاند و در بسیاری از موارد مستقل عمل میکنند. به همین دلیل بغداد به آنها سلاح و سهمشان از درآمدهای نفتی را اعطا نکرده است. از زمان کشف میدانها نفتی و گازی در کردستان، مشاجره بزرگ دیگری بر سر مالکیت و توزیع آن به وجود آمده است. کردها خود را مالک تمام آن میدانند. اگر آمریکا بتواند اربیل و بغداد را راضی به تفاهم کند، هر دو طرف در تجارت، امنیت، و گسترش فرصتهای اقتصادی نفع خواهند برد.
معمای سنی و شیعه. اختلافات بسیار عمیق و جدی است. آنقدر که واشنگتن تقریباً مطمئن است در ایجاد صلح در این زمینه کار بهجایی نمیبرد. اصلاحات تنها از درون اتفاق میافتد، و اگر قرار است صلحی برقرار شود این تنها راه است. اما اگر عبادی و دولتش حاضر نشوند سازش معناداری برای گنجاندن سنیهای در دولت ایجاد کنند، پس این احتمال دارد که پس از سوزاندن پرچم داعش، یک گروه سنی و احتمالاً افراطیتر جای آن را بگیرد و تنها شکل و صورت جنگ تغییر کند.
واقعیت این است که نتایج حاصل از سیاستهای ما باعث افزایش خشونت، خونریزی، و تهدیدهای تروریستی در خاورمیانه شده است. زمان آن رسیده که ریختن سلاح و مهمات در این درگیریها جلوگیری کنیم، از نیروهای منتخب حمایت هوایی کنیم و کمکهای دیپلماتیک و انسانی فراهم کنیم. برای حلوفصل این مناقشه پیچیده و خشن، باید تلاشهای داخلی را برای اصلاح منطقه بالا ببریم. باید قبول کنیم که برای این مناقشه سیاسی راهحل نظامی وجود ندارد.
مترجم: گلناز یغمایی