برنامه یا بی برنامگی
چرا "مناظره سوم" مهم است؟
در هر کشوری تبلیغات به عنوان یک راهکار جهت شناسایی کاندیدها به مردم جهت انتخاب اصلح و نهایی صورت میگیرد؛ مناظرههای ریاست جمهوری نیز جزء مواردی است که میتواند علاوه بر شناسایی افراد جامعه از کاندیدهای ریاست جمهوری به بررسی کارشناسانه افراد صاحبنظر در خصوص برنامههای آنها بینجامد.
دوم، با توجه به سطح متفاوت توسعهیافتگی در مناطق مختلف ایران، کاندیدها از عوامفریبی برای جذب بیشتر رای استفاده میکنند این موضوع نیز از سال ۱۳۸۴ آغاز گردیده و در هر دوره افزایش یافته است.
در دولت یازدهم چندین اتفاق مهم رخ داد که از اهمیت برخوردار است: در بخش کشاورزی تراز تجاری از ۸ - میلیارد دلار در سال ۱۳۹۲ به کمتر از ۳ - میلیارد دلار در سال ۱۳۹۵ کاهش یافته است. در این حوزه کشور در بخش گندم با افزایش قیمت خرید تضمینی به خودکفایی در تولید گندم دست یافت و در سایر محصولات کشاورزی نیز سیاست "بازار در ازای بازار" مورد توجه برنامهریزان بخش قرار گرفت مثلا سیب یا پرتقال صادر گردد تا بتوان موز به کشور وارد نمود.
در حوزه سیاست خارجی، اثرات تحریمهای نفتی، بانکی و کشتیرانی باعث گردیده بود که میزان صادرات ایران که قبل از تحریمها ۳ / ۲ میلیون بشکه در روز بود تقریبا به زیر یک میلیون بشکه در روز کاهش یابد و پیشبینیهای حوزه نفتی، حقوقی و اقتصادی گویای آن بود که در ابتدای سال ۱۳۹۵ مقدار صادرات نفت به حد صفر میرسید، اما پس از برجام و رفع تحریمها به سرعت میزان صادرات افزایش یافت و درآمد ارزی قابل توجهی را بخصوص در سال ۱۳۹۵ در اختیار ایران قرار داد تا بتواند برای هزینهکرد خود مورد توجه قرار دهد.
در حوزه بهداشت و درمان نیز با اجرایی شدن طرح تحول سلامت پرداختهای مستقیم بیماران کاهش یافته تا جایی که پرداخت بیمار در مراجعه به بیمارستانهای دولتی به تقریبا ۵ درصد کاهش یافته و به طور کلی در مراجعات بستری به زیر ۳۱ درصد رسیده است که رقم قابل توجهی است؛ این مقدار قبل از طرح تحول ۵۱ درصد بود که مراجعین بیمارستانها را با مشکل مالی علاوه بر مشکلات روحی، روانی و درد مواجه میساخت.
حال اگر موارد بالا را با تورم تکرقمی، تثبیت نرخ ارز، تراز تجاری مثبت، پیشی گرفتن صادرات غیرنفتی بر صادرات نفتی، ایجاد اشتغال پایدار قابل قبول، آبرسانی به روستاهای کشور، پوشش بیمه همگانی، احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی و ... جمع شود گویای آن است که دولت یازدهم از عقلانیت و برنامهریزی قابل قبولی استفاده نموده است؛ این بدان معنی نیست که در تمام بخشها در نقطه بهینه کارایی و اثربخشی بوده است، اما با توجه به زمین سوخته تحویل گرفته شده در مسیر صحیح عقلانیت حرکت نموده است.
در طرف مقابل کاندیدها بجای پرداختن به برنامهها، بیشتر به اهداف پرداختهاند؛ بخشی از آن ناشی از کسب رای از مردم میباشد و بخشی دیگر ناشی از عدم تجربه کافی در حوزه دولتمردی؛ مشخصا سه برابر کردن یارانه یا پرداخت کارانه ۲۵۰ هزار تومانی یا درآمد دو و نیم برابری تولیدناخالص ملی جزء امیال و آرزوهای تمام ایرانیان است؛ اما هنگامی که در مسند دولت بنشینی اولین سوالی که پیش میآید آن است که درآمدها جهت هزینهکرد یارانه سه برابری یا کارانه از کجا میآید و یا با چه نرخ رشدی میتوان به تولیدناخالص ملی دو و نیم برابری دست یافت.
اینجاست که مناظره سوم را به چالشی اساسی برای کاندیداها تبدیل میکند؛ جایی که مردم بر اساس برنامهها و نه بر اساس اهداف منقش و زیبا رای نهایی خود را به صندوقهای رای میاندازند.