نقد عناصر سینمایی کلیپ "بازی نهنگ آبی"
چگونه کلیپ نهنگ آبی آتش مشکلات نوجوان را شعلهور میکند؟
یعنی یک جور هرمنوتیک و تفسیرگرایی در این نظریه هست؛ لذا اگر ما نقد این اثر (کلیپ مربوط به نهنگ آبی) را از دید این نظریه یا پارادایم جلو ببریم به نظر حقیر بحث غنیتر خواهد بود.
حالا ممکن است کسی این تئوری را قبول نداشته باشد و نقد ما را از اساس زیر سوال ببرد که البته داستان دیگری است. به هرحال نظرات و تفسیرها متفاوت است. اگر نشانههایی که در این کلیپ هست را بخواهیم تحلیل بکنیم خب بالتبع انسان را به یاد تیزر یا آنونس یک فیلم جادهای میاندازد.
در مورد این کلیپ میتوان گفت کسی که آن را انتخاب و روی بازی نهنگ آبی سوار و برای مخاطبین بازی ارسال کرده اگر نگوییم اطلاعات خیلی کامل، ولی اطلاعات خوبی داشته در مورد اهداف بازی و آنچیزی که میخواسته به آن برسد یا گروه سنی مخاطب بازی یا به طور کلی کارکردهای این بازی.
از جمله نشانهها و نمادهایی که خوب انتخاب شده یکی لوکیشن است- که عرض کردم من را به یاد فیلم درخشش میانداخت با آن فضای سرد وهمآلود و تیرهوتار-. همچنین تونالیته رنگی که میرود به سمت آبی تیره یا سیاه.
البته آن نظریه برساختگراییِ اجتماعی که اول عرض کردم اینجا به دردمان میخورد. درست است که این المانها وجو دارد؛ اما نظریه میگوید که مرگ یا سوق دادن به مرگ یا سوق دادن به خودکشی در ذات هیچ اثری نیست یعنی شما به هیچ عنوان حتی با آن عناصر و نشانههایی که خدمتتان عرض کردم در یک اثر هنری یا داستان نمیتوانید فرد را به خودکشی سوق دهید.
شما اگر آن آهنگ یکشنبهی نحس gloomy Sunday را در نظر بگیرید. در تاریخچه این آهنگ هم نوشته بود که آن هم -حتی بسیار بیشتر از نهنگ آبی- افرادی را به سمت خودکشی متمایل نموده. خودکشیِ افراد زیادی در کشورهای گوناگون به شنیدن این آهنگ منتسب شد.
تفسیری که در ابتدا گفتیم در رابطه با یکشنبهی نحس هم صادق است به این معنا که در ذات آن چیزی نیست که ما را به خودکشی سوق دهد این خوانش یک سری مخاطبین خاص از المانهای یک اثر است که چنین تاثیری میتواند داشته باشد. آن خوانش هم بستگی به جایگاه و طبقه اجتماعی افراد و وضعیتهای روحی روانیشان دارد.
خلاصه کنیم. من خوبی و بدی و زیبایی و زشتی را در ذات هیچ اثری نمیبینم و بیشتر بسته به فرآیند تفسیر متن- متن به معنی واسع کلمه مد نظرم است- یک اثر است که این اثر مجددا خلق میشود، تولید میشود و بارها و بارها باز تولید میشود. آنجا است که ما بایستی در نقد آثاری همچون نهنگ آبی یا یکشنبهی نحس بیشتر مرکز تحلیلی را ببریم به سمت مخاطبین نه خود اثر. اگرچه عناصر هنریِ متشکلهی کلیپ مذکور صدالبته شاد و بهرقص درآورنده هم نیست.
به این معنا که اگر بنده بخواهم در یک فیلم یا کلیپ غم انگیز در ژانر درام تلخ یا به فرض در یک فیلم "نوآر" استفاده بکنم خواهینخواهی میروم از المان هایی که سازنده این کلیپ استفاده کرده است بهره میبرم.
البته تکرار هم موثر است. تکرار یکی از حربههای تبلیغات است. یعنی خود تکرار هم ابزاری است برای دستکاری ذهنی در جهان تبلیغات؛ و یا فرایند تقلید اجتماعی. اگر یک مخاطب با دیدن این کلیپ خودکشی کرد خیلیها شاید تنها از روی تقلید چنین کنند.
ولی به طور کل اگر تحلیل را بخواهیم در قالب یک چهارچوبِ تئوری ببریم و آن تئوری به فرض نظریه ساختنگرایی اجتماعی باشد ما نبایستی قائل به یک ذات مقدس یا کفرآمیز برای یک اثر هنری باشیم.
یک مورد دیگر را هم اشاره کنم؛ نویسندهای داریم به نام "زیگفرید یگر Siegfried Jager" ایشان یک زبان شناس آلمانی است که در تحلیل گفتمان کار میکند و مفهومی دارد که برای تحلیل گفتمان برای پاسخ به پرسش شما به کار میآید.
اگر بخواهیم این مفهوم زیگفرید یاگر را به کار ببریم ما الان در وضعیتی هستیم که این گرایش به مرگ و خودکشی -متاسفانه بنابر دلایلی که از حوصله مصاحبه شما خارج است- از گرایش به زندگی در ایران بیشتر شده و وارد ذخیرهی تصویری و انبوهی گفتمانی افراد شده؛ آنجا که اندیشه و عمل به یکدیگر ملحق شده و ساختار و شکل جامعه را رقم میزنند.
لذا وقتی در این کشور چنین المانهای در یک کلیپی با چنین اهدافی میآید و گروههای نوجوانان را هدف میگیرد؛ شما بایستی اقدام به خودکشی را محتمل بدانید. چون انبوههی گفتمانی یا انبوههی نمادین جمعی ما در این مملکت دچار مشکل شده و بیشتر -همانطور که عرض کردم- به سمت مرگ گرایش دارد تا به سمت زندگی بذا بسیاری از آثار هنری میتوانند زمینهساز تمایل به مرگ و در سنین بلوغ باشند.