ترنج موبایل
کد خبر: ۳۴۴۵۱

از تسخیر سفارت پشیمان نیستیم

معصومه ابتکار

تبلیغات
تبلیغات


گفتگو با دکتر معصومه ابتکار يکي از دانشجويان پيرو خط امام که در تسخیر سفارت امریکا در 13 آبان حضور داشت.

-30 سال از گروگانگيري سفارت امريکا مي گذرد. در طول اين سال ها به اين مناسبت بحث هاي زيادي در مورد آثار مثبت و منفي آن صورت گرفته است. به نظر مي رسد امروز در شرايطي هستيم که بايد در مورد عوامل درگير و خالقان آن اتفاق حرف بزنيم. زماني بود که تعدادي دانشجو با همفکري هم آن اتفاق را پديد آوردند. در طول اين 30 سال بر سر آن دانشجويان چه رفته است؟ در واقع از شما مي خواهم گزارشي بدهيد از برخوردهايي که از فرداي آن روز تا امسال با دانشجويان پيرو خط امام صورت گرفته است.
مطمئناً کسي آن زمان فکر نمي کرد بعد از 30 سال در نقطه امروزي قرار بگيريم. فراز و نشيب زمانه آنقدر عجيب و زياد بود که اين زمان نه قابل پيش بيني بود نه قابل تصور. وقتي به گذشته نگاه مي کنيم، مي بينيم در هيچ مقطعي تصور چنين روزگاري را نمي شد کرد. دانشجويان مسلمان پيرو خط امام که عمدتاً از دانشجويان دانشگاه تهران بودند و در آن زمان تصميم به آن کار گرفتند، دانشجوياني بودند معمولي و عادي که بعد از عملي کردن آن تصميم با حمايت هاي بي چون و چراي امام و اقبال عمومي مردم مواجه شدند و يک شبه آن دانشجويان عادي تبديل به قهرمانان ملي شدند. آنان يک شبه تبديل به کساني شده بودند که انقلاب دوم را آفريدند.

به معناي دقيق تر بصيرت و درک درست از زمانه باعث شد آن دانشجويان ساده به قهرمانان ملي تبديل شوند. آنها اين قدرت تحليل را داشتند که درست بسنجند و ببينند که آن روز، با توجه به ضعف عمومي که کشور چند ماه بعد از انقلاب در ابعاد امنيتي، نظامي و اطلاعاتي با آن مواجه شده بود، اين حرکت چقدر ضروري است. بعد از اين اتفاق به اين قهرمانان ملي مسووليت هايي داده شد که بيشتر از سن و سال شان بود. اين دانشجويان در طول مبارزات قبل از انقلاب و دوره هاي بعد از انقلاب به يک پختگي و بلوغ فکري رسيده بودند که شايد بسياري از مردم در طول زندگي شان با آنها روبه رو نشوند. به معناي کلي تر فضاي انقلابي به مردم و به خصوص دانشجويان در فرصتي کوتاه بصيرت و پختگي زيادي داده بود که آنها را آماده پذيرش اين مسووليت ها نيز مي کرد.

-دانشجويان از قبل خود را براي اين مسووليت ها آماده کرده بودند يا انتظار شنيدن توپ و تشر داشتند؟
انتظار همه چيز را داشتند جز اين اقبال عمومي را. در مقطع اوليه برنامه ريزي پيش بيني کرده بودند ممکن است يک مخالفت جدي با آنها شود يا آنکه نيروي انتظامي دانشجويان را خيلي سريع از محوطه خارج کند يا آنکه امام مخالفت کنند و درگيري پيش بيايد. دانشجويان خود را براي همه چيز آماده کرده بودند. حتي عده يي گفته بودند ما غسل شهادت کرده بوديم. تصور عمومي اين بود که با توجه به جو عمومي جامعه اين واقعه که شکل نمادين نيز داشت در عرض دو سه روز تمام شود.

البته ظرفيت پذيرش اين مسووليت سنگين از لحاظ روحي و رواني براي دانشجويان وجود داشت چرا که آنها در طول دوران قبل از انقلاب يک دوره مبارزاتي را گذرانده بودند؛ در اعتصابات، تحصنات و درگيري هاي داخل دانشگاه حضور داشتند. بارها و بارها صحنه درگيري با گارد دانشگاه و دستگيري بچه ها را تجربه کرده بوديم.

-از دانشجويان درگير با اين موضوع کسي به زندان هم افتاده بود؟
به نظر مي رسد افرادي بودند که به زندان رفته باشند اما دقيقاً نام کسي را به خاطر ندارم ولي اين موضوع را مي دانم که اين دانشجويان از رهبران جنبش دانشجويي بودند و نقش بسيار فعالي در تنظيم اعتصابات و اعتراضات دانشجويي داشتند. اين موضوع طبعاً يک بلوغ فکري را ايجاد کرده بود لذا آنها خيلي خام وارد اين ماجرا نشده بودند. بي شک اين افراد به دليل فضاي مبارزاتي قبل از انقلاب و آن مقطع هشت ماهه پس از آن که داراي يک فضاي بسيار باز بود، قدرت تحليل بالايي داشتند.

آن فضاي باز هشت ماهه همان آرمان امام خميني بود که در جمهوري اسلامي فضا براي همه طيف هاي فکري باز باشد. کمونيست ها، مارکسيست ها، ليبرال ها و حتي لائيک ها بتوانند ايده هاي خود را بيان کنند و تا زماني که باعث توطئه نشوند فضا براي آنها حفظ شود. چنين فضايي به بلوغ فکري طيف دانشجوي جامعه کمک زيادي کرد. دانشجويان پيرو خط امام نتيجه اين فضاي باز بودند. اگر چنين فضايي به وجود نمي آمد دانشجوي پيرو خط امامي که اين درايت و بصيرت را داشته باشد نيز به وجود نمي آمد. طبيعت آن فضا باعث پديد آمدن يک ورزيدگي فکري شده بود. ما دائم با چپ ها بحث و ميزگرد داشتيم. يکسري سوال ها را مطرح مي کردند و بايد دانشجويان مسلمان پاسخ مي دادند. دانشجويان مسلمان در تعامل با اين افراد و در پاسخ به سوالات آنها به يک بلوغ فکري رسيدند. با اين حال مسووليت هايي که بعد از اين ماجرا به اين دانشجويان داده شد بسيار سنگين بودند.

البته حمايت هاي امام و مردم بي تاثير نبود چرا که آنها به اين دانشجويان به ديد قهرمانان ملي نگاه مي کردند و انتظارات فوق العاده يي از آنها داشتند و از طرفي هم دانشجويان ظرفيت هاي خودشان را مي شناختند و ديد واقع بينانه يي نسبت به اين اتفاقات و مسووليت هايي که برعهده آنها گذاشته بودند، داشتند.

-دانشجويان از نگاه جامعه به آنها که يک نگاه قهرمانانه بود، نگران نشدند؟
بله، از اين مساله نگران بودند. مردم نيز با تجمع هرروزه خود جلوي سفارت و شعارهايي از اين قبيل که «دانشجوي خط امام بر تو درود بر تو سلام» عملاً چنين فضايي را در ميان افکار عمومي ايجاد کرده بودند. دانشجويان نيز نگران بودند که حمايت هاي عمومي از چارچوب خود خارج بشود.

-ماجراي کشف اسناد محرمانه سفارت امريکا چگونه اتفاق افتاد؟
يک برنامه يي تحت عنوان افشاي اسناد در تلويزيون سراسري ايران تهيه شد و اسناد کشف شده سفارت از طريق اين برنامه به مخاطبان عرضه شد. بناي دانشجويان اين بود که در قرائت اسناد هيچ قضاوتي صورت نگيرد منتها در يک جلسه يي که دانشجويان هنگام پخش زنده برنامه افشاي اسناد به تلويزيون رفته بودند، مشخص شد در آن برنامه وارد يکسري قضاوت ها و جانبداري ها شده بودند. از آن به بعد افشاگري هاي تلويزيوني تعطيل شد و دانشجويان هم مايل نبودند اين برنامه ادامه پيدا کند حال آنکه استقبال عمومي براي ادامه افشاگري ها وجود داشت.

-ولي به هر حال دانشجويان پيرو خط امام جايگاه بالايي ميان افکار عمومي پيدا کرده بودند.
بله، در آن زمان مراجعات به دانشجويان خيلي وجود داشت و چند نفر از خانم ها مثل خانم فريده ماشيني مسووليت پاسخگويي به تلفن را داشتند. من گاهي به آنجا سر مي زدم و متوجه مي شدم مردم چه انتظارات عجيبي از دانشجويان دارند. مثلاً يک خانمي زنگ زد و گفت من زميني دارم. زمين من را تصاحب کرده اند. به آن آقا بگوييد بيايد مشکلم را حل کند. يا اينکه يکي زنگ زد گفت پسرم درس نمي خواند. يکي از شماها بياييد نصيحتش کنيد. دانشجويان در جوابش گفتند به خدا خانم ما کاره يي نيستيم ولي در عين حال يکي از بچه ها آمد گوشي را گرفت و پسر را نصيحت کرد و گفت مادرت را اذيت نکن.

-شما با عملکردتان انتقاد اعضاي دولت موقت را برانگيخته بوديد. در خود حکومت هم کساني مانند آيت الله مهدوي کني با شما برخوردهاي تندي مي کردند. آيا افراد ديگري هم بودند که به شما انتقاد کنند؟
بله، مثلاً آقاي قطب زاده خيلي مخالفت مي کرد. بعد هم مخالفت ها از طرف آقاي بني صدر شروع شد. اينها جرياني در شوراي انقلاب بودند که به شدت با گروگانگيري مشکل داشتند مثلاً خود آقاي بني صدر هياتي را آماده کرده بود براي اينکه يکسري معاينات پزشکي روي گروگان ها انجام دهند و بگويند اينها بيمارند. هدف بني صدر اين بود که گروگان ها به بيمارستان اعزام شوند و از آنجا هم به طريقي اسباب آزادي شان فراهم شود بدون اينکه خواسته هاي مردم تامين شود. همان موقع امام فرموده بودند حل قضيه گروگانگيري با مجلس و نمايندگان مردم است.

تحليل امام اين بود که اقدام دانشجويان به عنوان نمايندگان مردم صورت گرفته است و توسط آنها هم بايد رسيدگي شود ولي امثال آقاي بني صدر و قطب زاده اعتقادي به اين نگاه نداشتند. ما نيز نگران بوديم که با طولاني شدن ماجراي گروگانگيري اين اتفاق تبديل به شعاري کليشه يي شود و مورد بهره برداري جناح خاص سياسي قرار گيرد. دانشجويان در يک زماني پس از گروگانگيري مي گفتند ما مسووليت اقدام خود را مي پذيريم اما از يک مقطع به بعد که مجلس کار را برعهده گرفت و عده يي موظف شدند براي تنظيم قرارداد الجزاير به آن کشور بروند، نقش دانشجويان در رسيدگي به ماجرا کمرنگ شد. ولي به هر حال قضيه 444 روز طول کشيد و ماجراي توفان شن در طبس مسائل ديگر را به وجود آورد. وقتي هم که گروگان ها آزاد شدند از اين موضوع بهره برداري سياسي صورت گرفت.

برخي دانشجويان گفتند تحليل ما با اين اتفاقات همخواني ندارد و نقدهايي نسبت به روند حوادث وجود داشت ولي اصل قضيه را ضروري مي دانستند. بعد از آن هم دانشجويان پيرو خط امام جلسه يي گذاشتند که بسيار اتفاق زيبايي بود چون عده يي مي گفتند اين قهرمانان ملي چقدر درخشان هستند.

-قهرمان ملي بودن تا چه زماني ادامه داشت؟
تا زماني ادامه داشت که دانشجويان دور هم جمع شدند و گفتند برويم يک حزب تشکيل بدهيم. آن زمان مورد اعتماد عموم مردم بوديم و تحليل مان با امام همراهي داشت پس سوال کرديم چرا حزب تشکيل ندهيم، مگر ما چه مي خواهيم، مي خواهيم قدرت را به دست بياوريم ولي عده يي ديگر آمدند گفتند اکنون زمان تشکيل حزب نيست شايد يک سازمان و تشکيلات دانشجويي بهتر باشد. تلقي آنها اين بود که نام دانشجويان پيرو خط امام نام درخشاني است حيف است، آن را براي تشکيل حزب هزينه کنيم. ولي واقعيت اين است که گروهي دانشجو نزديک به 6 ،7 ماه تنگاتنگ با هم کار کرده بودند.

واقعاً هم در کار خودشان سازماندهي خيلي خوبي از نظر ايمني و از نظر خبري داشتند. روابط بين بچه ها مبتني بر ساز و کارهاي دموکراتيک بود هرچند کاستي هايي هم وجود داشت اما فکرها به هم نزديک بود. افراد با هم هماهنگ شده بودند و از نظر کاري و خط مشي فکري در يک جهت بودند.

نيت ما از گروگانگيري اين بود که احساس مي کرديم کشورمان در آستانه کودتايي مثل 28 مرداد قرار بگيرد و همه دستاوردهاي انقلاب از دست برود. احساس مي کرديم دستگاه امنيتي، دستگاه دولتي و نظامي توان مقابله با فتنه را ندارند و از همين رو وارد عمل شديم. نيت ما اين نبود که تشکيل حزب بدهيم. تابلويي بزنيم و اين تصور در ذهن مردم شکل بگيرد که قرار است آلوده به بازي هاي سياسي شويم. ما از اول گفته بوديم گروهي سياسي نيستيم و به احزاب باج نمي دهيم. اسم خودمان را طوري انتخاب کرديم که هيچ گروه سياسي نتواند از آن بهره برداري کند. هدف ما اين بود که در تاريخ اين قصد روشن براي مردم باقي بماند که ما به عنوان فرزندان ملت دست به کاري زديم و بعد هم به دامن ملت برگشتيم. اين محور بيانيه آخري بود که دانشجويان دادند.

-پس چطور شد که به داخل قدرت رفتيد و پست و مسووليت گرفتيد؟
بعد از ماجراي گروگانگيري عده يي از دانشجويان به جبهه رفتند، گروهي ديگر نيز براي ادامه تحصيل روانه دانشگاه شدند، تعدادي از دوستان مان مانند آقاي عباس وراميني که مسووليت حفاظت از سفارت امريکا را داشت و فرمانده لشگر بود در جبهه شهيد شدند و تعدادي از عزيزان نيز مثل آقاي روشن دل جانباز هستند.

بعد از جنگ هم عده يي شروع به کار در لايه هاي مختلف دولتي کردند؛ عده يي نماينده مجلس شدند، گروهي مانند آقاي شيخ الاسلام به وزارت خارجه رفتند، افرادي مانند ميردامادي براي ادامه تحصيل به امريکا رفتند تا اينکه مقطع بروز جريان فکري اصلاحات فرا رسيد. عده يي هم نظامي شدند مثل آقايان ضرغامي و افشار ولي آقايان ضرغامي و افشار خيلي نقش کليدي نداشتند زيرا آنجا تقسيم کار بود و شوراي مرکزي حضور داشت که اکثر کارها را انجام مي داد. اعضاي شوراي مرکزي آقايان بي طرف، ميردامادي، اصغرزاده، رحيم باطني، صيف الله بيطرف و رضا سيف اللهي بودند.

غير از اين گروه، گروه دومي بودند حدود 20 نفر که آنها دايره مشاوران شوراي مرکزي بودند که شوراي بازو نيز ناميده مي شدند. آقاي عبدي هم عضو آنجا بود. عده يي ديگر هم بودند که مسووليت هاي بارز و مشخصي در اين جريان داشتند مانند من که مسووليتم تطبيق اسناد بود. اينکه در مقطع سال 76 اقبالي به جريان اصلاحات شد و گروهي قابل توجه از نيروهاي اثرگذار و کليدي دانشجويان پيرو خط امام وارد عرصه سياسي کشور شدند، ثمره تجربه يي است که اين چهره ها در ابتداي انقلاب پيدا کرده بودند.

حرکت اصلاحي سال 76 از يک جهت براي ناظران شگفت انگيز بود به اين علت که دانشجويان انقلابي که زماني سفارت امريکا را اشغال کرده بودند اکنون خواهان اصلاحات و اصلاح روابط با دنيا بودند. با اين حال اگر تحليلگران از قبل با جريان فکري دانشجويان خط امام آشنايي داشتند و به پيروي آنها از تفکرات دکتر شريعتي واقف بودند اصلاح طلب شدن شان براي آنها تعجب برانگيز جلوه نمي کرد.

-سال 76 چند نفر از دانشجويان پيرو خط امام در مجلس و دولت حضور داشتند؟
سال 76 در اولين دولت آقاي خاتمي دو نفر يعني من و آقاي بيطرف و بعد هم آقاي دکتر دادکان به مجموعه قوه مجريه پيوستند. حضور دانشجويان پيرو خط امام در دولت قبلي سابقه نداشت و بعد از آن نيز اتفاق نيفتاد. حضور دانشجويان در دولت خاتمي از اين جهت جالب بود که اين دولت متحمل بيشترين تهمت ها بود ولي تنها دولتي بود که از دانشجويان خط امام استفاده کرد.

- شما به امريکا رفتيد خانم دکتر؟
خير، بنده بعد از گروگانگيري ديگر به امريکا نرفته ام حتي اقدام هم نکرده ام. کتاب تسخير که مربوط به ماجراهاي تسخير سفارت است در زمان آقاي خاتمي چاپ شد و نسخه انگليسي آن در کانادا منتشر شد اما امريکا اجازه چاپ به اين کتاب نداد.

-قبل از دوم خرداد 76 آقاي عبدي بازداشت شده بودند؟
بله، آقاي عبدي دو بار بازداشت شده بود .

-آقاي عبدي 13 آبان 81 بازداشت شده است.
بله، اين خيلي عجيب بود يعني ما اين تصور را داشتيم که بالاخره يک طيف و جناحي داخل حاکميت ايران است که ظاهر ضد امريکايي دارد ولي در باطن بسيار متمايل است که براي برقراري رابطه با امريکا از جريان اصلاحات پيشي بگيرد. حتي در اين جريان حاضر است امتيازاتي هم به طرف مقابل تقديم کند.

نگراني درباره چنين رويکردي از همان آغاز جدايي در 13 آبان 58 شروع شد. عده يي از دانشجويان تحکيم وحدت مانند آقاي احمدي نژاد از همان ابتدا اعلام کردند ما موافق تسخير سفارت امريکا نيستيم و بايد سفارت شوروي گرفته شود. آنها ريشه مشکلات را در غلبه تفکر کمونيستي مي دانستند.

-آقاي احمدي نژاد عضو شوراي مرکزي دانشجويان پيرو خط امام نبودند؟
ايشان اصلاً وارد اين جريان نشد و اين آغاز جدايي بود؛ جدايي که حتي بعد از تاييد امام از ماجراي گروگانگيري نيز تغييري نکرد.

-آقاي موسوي خوئيني ها به عنوان کسي که با دانشجويان ارتباط نزديکي داشت چند بار از اين برخوردها مصون نماند؛ يکبار روزنامه اش بسته شد، يکبار محاکمه شد و حالا هم لقب عاليجناب سرخ را به او داده اند؟
آقاي موسوي چهره محبوبي بين دانشجويان داشت و بسيار مورد تاييد امام بود حتي در مقطعي ايشان شوراي نگهبان امام بود. کسي که در اولين دوره انتخابات رياست جمهوري مسووليت رسيدگي به پرونده کانديداها و ردصلاحيت آنها را داشت شخص آقاي موسوي خوئيني ها بود يعني در اين حد مورد اعتماد امام بودند که کار کل شوراي نگهبان کنوني را يک فرد انجام مي داد علاوه بر اينکه ايشان بالاخره در مسائل عمده دانشجويان مورد مشورت قرار مي گرفت، نمازهاي جماعت دانشجويان را نيز برقرار مي کرد.

-بعد از خرداد 76 سه نفر به دولت راه پيدا کردند و عده يي هم در مجلس با راي بسيار بالا مسووليت هايي را بر عهده گرفتند.
بله، با راي بالا وارد شدند و مسووليت هاي جدي بر عهده گرفتند. آقاي ميردامادي رئيس کميسيون امنيت مجلس بود، آقاي نعيمي پور، تابش، سمتي و رضا خاتمي نيز در مجلس بودند. در آن مقطع مشخص بود که طيف عمده اينها به سمت جريان اصلاحات حرکت کرده بودند اکنون به نظرم بي انصافي است اين افراد را متهم به انقلاب مخملي و وادادن ارزش ها مي کنند.

-الان دانشجويان پيرو خط امام به امريکا ممنوع الورود هستند؟
نه، فکر نمي کنم همه آنها چنين مشکلي را داشته باشند.

-بعد از جريان انتخابات خرداد 88 چند نفر از دانشجويان پيرو خط امام بازداشت شدند؟
امروز سه نفر از اعضاي شوراي مرکزي که مغز متفکر ماجرا بودند، در بازداشت به سر مي برند. آقاي محسن امين زاده از اعضاي شوراي بازو بودند هنوز در زندان هستند، آقاي ميردامادي نيز همچنين اما آقاي سعيد حجاريان که نقش خيلي موثري در تحليل تئوريک داشت آزاد شد.

-شما 55 گروگان داشتيد، يک عده آزاد شدند آن عده يي که ماندند خبر داريد چه کاره شدند؟
همه آنها بازنشسته شدند. خيلي از آنها از کار دولتي کناره گرفتند، چند نفر هم فوت شدند مثلاً آقايي که بيماري ام اس داشت و به توصيه امام آزاد شد 20 سال بعد از گروگانگيري فوت شد. ولي براي غالب آنها اتفاق خاصي نيفتاد. تا مدتي قهرمان ملي شدند ولي سپس به زندگي عادي خودشان برگشتند. حدود 40 کتاب درباره گروگانگيري چاپ شده که توسط گروگان ها يا افراد وزارت امور خارجه امريکا نگاشته شده است ولي در ايران متاسفانه چند کتاب بيشتر نداريم. بحث توليد فيلم نيز مورد اقبال صدا و سيما قرار نگرفت البته اين طبيعي است چون آنها احساس مي کنند جريان به وجود آورنده تسخير سفارت از جريان حاکم فاصله گرفته است.

-فکر مي کنيد در آينده چه برخوردي با دانشجويان خط امام شود؟

گفتنش سخت است. اميدوارم بعدها جوانان امروزي موقعيت دانشجويان پيرو خط امام در آن زمان را بفهمند. به هر حال اين دانشجويان نقشي کليدي در يکي از مهم ترين فرازهاي انقلاب داشتند و با هر زاويه يي که به اين قضيه نگاه کنيم پديد آورندگان اين جريان نيروهاي کليدي و اثرگذارند و وفاداريشان به انقلاب قطعي است. خيلي سخت است که بگوييم طراحان جريان 13 آبان بعدها به دنبال فروش مملکت به امريکا رفتند.

-13 آبان امسال آقاي ميردامادي و امين زاده در بازداشت هستند. فکر مي کنيد بازداشت آنها به اتهام خدمت به امريکا را چطور بايد ارزيابي کرد؟
برخورد با اين جريان در شرايطي که مي بينيم تلاش عجولانه يي براي برقراري رابطه با امريکا صورت مي گيرد تعجب آور است. تلاش دولت براي رابطه با امريکا آنقدر علني است که نماينده اصولگراي مجلس مي گويد اين شتابزدگي، ذوق زدگي و وادادگي است. به هر حال بازداشت دانشجويان پيرو خط امام به اتهام ارتباط با امريکا و تلاش همزمان دولت براي برقراري رابطه با امريکا وضعيتي متناقض را ايجاد کرده است. چطور ممکن است جرياني که مخالف اشغال سفارت امريکا بود امروز داغ ترين شعارهاي مبارزه با امريکا را سر مي دهد؟ ما نمي توانيم از گذشته افراد چشم پوشي کنيم. چطور ممکن است از آن طرف شعارهاي تند بدهند از طرف ديگر به گونه يي در مذاکرات شتاب کنند که صداي همه درآيد؟ چطور ممکن است افرادي مثل آقاي اميراحمدي آنقدر مقرب شوند؟ اينها را وقتي کنار هم مي گذاريم اسباب نگراني و تعجب است.

-تحليل شما درباره آينده روابط ايران و امريکا چيست؟
رويکرد نو محافظه کاران در امريکا نسبت به ايران همراه با دخالت و سلطه بوده است. البته اکنون آقاي اوباما مي خواهد اين رويکرد را تغيير دهد و به اين نتيجه رسيده است که رويکردهاي سابق نتيجه نداده است. با اين وجود به نظر من شرايط اصلاح رابطه زماني به وجود مي آيد که فارغ از ذوق زدگي و عجله باشد و همه سطوح عدالت از رهبر، مجلس و مردم به طور کامل و شفاف در جريان آن قرار بگيرند.

-شما همچنان وزير 13 آبان مي مانيد؟
با شرايطي که الان هست تقريباً خيلي از مسووليت ها را واگذار کرده ام. بسنده کرده ام به وبلاگ و چند برنامه و اين مصاحبه با شما.

-با همه اين تفاسير پشيمان نيستيد؟
هيچ وقت پشيمان نبوده ام.حالا هم نيستم و ان شاءالله پشيمان نخواهم شد.

-فکر مي کنيد نظر آن دوستاني که در بند هستند چيست؟
اي کاش خود آنان آزاد بودند و نظرشان را بيان مي کردند ولي با شناختي که از آنها دارم مطمئنم آنها هم پشيمان نيستند.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات