زن جوانی که مدعی است دخالتهای خانواده شوهرش باعث ایجاد مشکل و قتل شوهرش شده است، با نقص حکم قصاص از سوی دیوان عالی کشور یکبار دیگر پای میز محاکمه میرود.
به گزارش شرق، این زن در جلسه اول رسیدگی به پروندهاش ادعا کرده بود که شوهرش خودزنی کرده و او در قتل نقشی نداشته است.
مأموران پلیس تهران، دوم فروردین سال ٩٤، از قتل مرد جوانی در منزل مسکونیاش واقع در محله نعمتآباد باخبر و راهی محل شدند. شواهد نشان میداد فرهاد ٣٠ ساله در جریان درگیری با همسرش، بر اثر ضربه چاقو به سینهاش کشته شده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، همسر ٢٦ ساله مقتول به نام اکرم که در محل حاضر بود، بازداشت شد.
او در بازجوییها اتهام را انکار کرد و به مأموران گفت: «من و فرهاد هشت سال قبل با هم ازدواج کردیم و برای زندگی به تهران آمدیم. زندگی خوبی داشتیم و تنها مشکل ما بچه بود. من و فرهاد بچهدار نمیشدیم و این بهانهای بود تا خانواده شوهرم در زندگیمان دخالت کنند. خیلی سخت بود اما با این مشکل کنار آمده بودم تا اینکه به خاطر بدخلقیهای شوهرم کنجکاو شدم و فهمیدم که او معتاد شده است. این شد که اختلافات و درگیریهای ما بیشتر شد».
این زن در ادامه گفت: «روز ششم عید جشن عروسی برادرزادهام بود. از فرهاد خواستم به شهرستان برویم. فرهاد مخالفت کرد و سر همین موضوع باهم درگیر شدیم. ساعتی گذشت و درحالیکه آرام شده بودیم رفتم وسایلم را جمع کنم که او دوباره شروع به بهانهجویی کرد و باهم درگیر شدیم. این درگیری تا نیمهشب ادامه پیدا کرد اما بعد از ساعتی خوابیدم». اکرم درباره قتل گفت: «صبح فرهاد از خواب بیدار شد. انگارنهانگار باهم بحثی داشتیم و یکباره گفت که برای جشن عروسی به شهرستان میرویم. خوشحال شدم و مشغول کار خانه بودم که تلفن زنگ زد. خواهر فرهاد بود؛ نمیدانم پشت تلفن به برادرش چه گفت که بعد از تماسش من و شوهرم دوباره باهم درگیر شدیم. فرهاد حال طبیعی نداشت به همین دلیل به سمت من حمله کرد و گلویم را گرفت. او میخواست مرا خفه کند که او را هل دادم. فرهاد همان موقع به آشپزخانه رفت و یک چاقو برداشت و به سینهاش زد. من که شوکه شده بودم، چاقو را از سینهاش بیرون کشیدم و از همسایهها کمک خواستم».
هرچند این زن مدعی شد شوهرش خودزنی کرده، اما این گفتهها از سوی کارشناسان پزشکی قانونی تأیید نشد و زن جوان بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت. هرچند لاله همچنان اتهامش را انکار میکرد، با توجه به مدارک موجود در پرونده، کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در اولین جلسه رسیدگی به پرونده که در شعبه چهار دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، متهم پای میز محاکمه رفت. او بعد از درخواست قصاص از سوی اولیایدم با انکار جرمش بار دیگر ماجرا را شرح داد و در آخرین دفاعش گفت: «با وجود همه مشکلات و اختلافاتی که با شوهرم داشتم، به او علاقهمند بودم و همدیگر را دوست داشتیم. زندگی بدون فرزند سخت بود اما من و شوهرم تصمیم گرفته بودیم باهم زندگی کنیم و اگر خانواده شوهرم اجازه میدادند و مدام در زندگی ما دخالت نمیکردند، ما خوشبخت بودیم. خانواده شوهرم بدون توجه به اینکه ما از زندگیمان راضی هستیم، همیشه دخالت میکردند و باعث درگیری میشدند. من با همه این مشکلات کنار آمده بودم تا اینکه این حادثه من را به اینجا کشاند. باور کنید در قتل شوهرم نقشی نداشتم و در این ماجرا بیگناهم».
در پایان هیئت قضائی بعد از شور، با توجه به مدارک موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کرد. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد اما با اعتراض متهم از سوی قضات یکی از شعب دیوان نقض و به همان شعبه ارجاع داده شد. بهاینترتیب زن جوان بار دیگر محاکمه خواهد شد.