حمید نجف
از بحران برف تا بحران اخلاق
به باور نگارنده چه ریشه اخلاق ذاتی باشد، چه اجتماعی و چه حتی دینی رویکرد آن معمولا یکی است و زیاد فرق چندانی در محتویات آن وجود ندارد.
اخلاق در حقیقت بزرگترین عامل رشد و پویایی یک جامعه بشمار میرود، بدون اخلاق جوامع معمولا ابتر و رو به زوال میروند.
آنچه طی روزهای گذشته در بعضی از شهرهای کشور شاهد بودیم، نزول برکتهای آسمانی بود که پس از مدتها زمین تشنه محبت را سیراب کرد، بارشهای فراوانی که دشت، کوه و شهرهای زیادی را سفید پوش کرد، بارندگیهایی که طبیعتا مشکلاتی را هم برای عبور و مرور و سفرهای زمینی، هوایی و ریلی مردم پدید آورد.
هر چند ازهمان آغاز بارشها عملیات کارکنان تلاشگر مرتبط با حوزه راه با جدیت شروع شد، اما کم لطفیهای دستهای از اصحاب رسانه و افراد مقرض هم در این بین کم نبود.
کسانی که فضا را جهت تسویه حسابهای سیاسی و شخصی آماده میدیدند و با ساخت انواع اقسام شایعات بیاساس به جای کمک به حل موضوع به تشویش اذهان عمومی پرداختند، افراد و رسانههایی که با یک تحلیل محتوای ساده میتوان تمام خط و ربطشان را عریان ساخت و نزد ملت رسوا یشان کرد.
اینکه ما معمولا حتی بحرانهایمان هم با بقیه جاهای دنیا فرق دارد، موضوع عجیبی است؟
آیا دامن زدن به شایعات در این شرایط مصداق تشویش اذهان عمومی نیست؟
آیا این دروغها که گاها در لابه لای زرورقی به نام رسانه تقدیم مخاطب از همه جا بیخبر میکنیم، مستحق مجازات نیست؟
دروغهای شاخداری که این روزها شنیدیم کم نبود، از هزینه یک میلیون تومانی تاکسی فرودگاه امام "ره" گرفته تا اخبار مربوط به آب گرفتگی و دریاچه شدن باند فرودگاه و تهمت کار کردن صرف با بیل و کلنگ که متوجه پرسنل زحمتکش راهداری شد، اخباری که گاهی بعضی افراد ساده لوح هم با بی دقتی آنرا به این طرف و آن طرف نشر میدهند و غیر مستقیم نقش پیاده نظام جمعی دروغگوی بیوجدان را بازی میکنند.
دوستان بارها تاکید کردهایم که بین تخریب و نقد منصفانه فاصله زیادی است، اگر به یادداشتهای گذشته بنده نظری اجمالی بیندازید خواهید دید که عمده آنها مربوط به نقدهای مدیریتی است در همین وضعیت آب و هوایی اخیر هم قطعا نقدهای جدی را میتوان بر شمرد و بابت آن از بعضی مدیران خرده گرفت، اما این انصاف نیست که برای تخریب خدایی نکرده دست به سلاح کذب برده و تلاشهای شبانه روزی جمعی از بهترین فرزندان وطن را زیر سئوال ببریم.