سیروس مقدم به حاشیههای ایجاد شده درباره سریال «پایتخت ۵» پاسخ داده و آنها را غیرمنصفانه دانسته است.
روابط عمومی صداوسیما امروز مصاحبهای تفصیلی با کارگردان پایتخت را منتشر کرده است که سیروس مقدم در آن اعلام کرده است که «خودم را مدیون تلویزیون میدانم و اگر تلویزیون زمینه رشد را فراهم نمیکرد مثل خیلی از استعدادهای دیگر نادیده گرفته میشدیم.»
صحبتهای کارگردان پایتخت در حالی امروز منتشر شده است که فصل پنجم «پایتخت» را میتوان پرحاشیهترین فصل این مجموعه عنوان کرد که حاشیههای آن از همان قسمتهای ابتدایی با اعتراض محسن تنابنده و نویسنده در سانسور هنگام بازپخش آغاز شد. در ادامه حضور منشی رییس شبکه جم در یکی از قسمتها و سانسور قسمتهای میانی به حاشیهها دامن زد. انتقاد به ازدواج زودهنگام سارا و نیکا و دلیل انتخاب کشور ترکیه برای تعریف قصه و ادامه آن در سوریه دیگر حاشیههای این سریال نوروزی بود.
این کارگردان که سریالهایی چون پایتخت، روزهای زندگی، نرگس، تا ثریا، چک برگشتی، بچههای نسبتا بد، مدینه، میکائیل و علیالبدل را برای تلویزیون ساخته است، درباره حاشیههای پایتخت ۵ توضیح داده: زمانی ارتباط ما با مردم از طریق مطبوعات بود یا در تلویزیون میزگرد میگذاشتند، ولی الان عامل سوم وارد شده که آن فضای مجازی است. البته من نه تلفن همراه دارم و نه اهل فضای مجازی هستم اما هویت، ماهیت و هدف این نیروی سوم مشخص نیست به همین دلیل هر کس کوچکترین مشکلی با بنده و سازمان اوج دارد، شروع به نوشتن میکند.
علت اینکه مردم از پایتخت ۵ استقبال میکنند، این است که اختلافات جناحی برایشان مهم نیست. مردم نشان دادند که دعواهای سیاسی برایشان اهمیت ندارد، بلکه میخواهند ساعتی فارغ از مشکلات و با آرامش و شادی یک سریال را ببینند و بعد دنبال زندگی شان بروند. ما در پایتخت آدمها را از دغدغههایشان دور میکنیم. دوستانم در شمال میگویند وقتی سریال پایتخت پخش میشود، پرنده در خیابان پر نمیزند. این نشان میدهد که مردم تحت هر شرایطی احتیاج به شادی و آرامش دارند. ۹۲ درصد رضایت مخاطب یعنی اینکه همه مردم این سریال را میبینند و آن ۸ درصد دیگر احتمالا به دلیل شرایط شغلی و گرفتاری موفق به دیدن سریال نشدهاند.
مقدم چنین ادامه داده است: دوراندیشی تلویزیون باعث شد تا پایتخت ۵ شکل بگیرد. مسلماً مگر میشود بدون تعامل و همفکری یک پروژه به سرانجام برسد؟ مگر میشود یک تیم چیزی بسازد و یواشکی پخش کند؟ این تعامل با سازمان اوج و صدا و سیما وجود داشت. از طرف اوج ما مشاوران زیادی داشتیم. سردار سفیدچیان که مرکز خدمتشان نزدیک به کار ما بود نهایت همکاری را داشتند و ما فقط از ایشان یک تشکر کردیم. در حالی که وقتی متوجه شد سریال پایتخت ۵ را میسازیم همه نوع امکانات و ماشینهای جنگی را در اختیار ما گذاشت. اگر تلویزیون نبود که این تعامل شکل نمیگرفت. در واقع صدا و سیما ما را وصل کرد تا یک کاری ساخته شود که متعلق به مردم است.
ما هرگز برای مردم نباید کوتاهی کنیم. پایتخت متعلق به یک فرد یا سازمان خاص نیست، بلکه متعلق به همه مردم است و تا زمانی که آن را دوست داشته باشند، ساخته میشود. اگر سازمان صدا و سیما نبود این طرح سینمایی به سریال تبدیل نمیشد. اگر صدا و سیما نبود بودجه فراهم نمیشد و رایزنیها صورت نمیگرفت. بنابراین برخی قضاوتها غیر منصفانه است.
کارگردان «پایتخت» در پاسخ به پرسشی درباره ممیزیهای این سریال گفته است: من همیشه این را گفتهام و اعتقاد هم دارم که ما منافع دائمی داریم که باید مراقبش باشیم. تلویزیون همواره باید با شرایط عمومی جامعه بهروز باشد. البته منظورم این نیست که خودش را تطبیق بدهد، بلکه به روز کند. برای همین میگویند تلویزیون، آیینه اجتماع است. سازندگان آثار نمایشی هم باید به نیازهای به روز مردم جواب بدهند. ممکن است ما یک چیزی را نشان بدهیم که الان خوب باشد، ولی شش ماه دیگر خوب نباشد. ما در مرحلهای روابط خوبی با فلان کشور داریم و سفارش هم میشود که در سریال قرار بدهیم، اما یک ماه دیگر بنا به دلایلی روابط به هم میخورد و وزارت امور خارجه بیانیه میدهد، حال نمیشود که ما روی آنتن برویم و در سریال بگوییم روابط ما خوب است و جنگ به وجود بیاوریم. باید تطبیق با شرایط روز داشته باشیم و این نامش ممیزی و سانسور نیست، بلکه درایت و هوشمندی است.
او در پاسخ به این پرسش که ممیزیهای پایتخت ۵ در مقایسه با دیگر فصلها چقدر بوده است؟ گفت: اگر هم باشد، پیشنهاد به نفع کار میدهند و نه بر اساس سلیقه شخصی. وقتی پیشنهادی در راستای بهبود سریال داده شود چه ایرادی دارد؟ برایتان مثالی میزنم. در یک صحنه نقی در سوریه وقتی با خطر روبهرو میشود به بچههایش میگوید «بتمرگید». در آوردن این صحنه کاملاً درست است. گرچه به لحاظ منطق فردی که در حالت ترس و هیجان قرار دارد، هر حرفی میزند، اما به لحاظ اخلاقی درست نیست پدر به بچههایش بگوید بتمرگید. بیانصافی است که بگوییم پایتخت ممیزی و سانسور شده است.
او درباره مطالبی که عنوان میشود مبنی بر اینکه این مجموعه به معرفی جاذبههای گردشگری ترکیه پرداخته است، توضیح داده است: «شما میدانید هر قصه نیاز به لوکیشن دارد و نمیتوانیم در خلأ سریال بسازیم. در پایتخت ۲ ما به سراغ خلیج فارس و قشم رفتیم. البته هدف قصه این نبود که جاذبههای توریستی خلیج فارس را نشان بدهیم. اما در کنار قصه این جاذبهها را هم به تصویر کشیدیم. برای ساخت پایتخت ۵ باید به کشور دیگری میرفتیم و خانواده نقی در اثر حادثهای سقوط میکردند و از آنجا وارد سوریه شده و با داعش روبهرو میشدند. ما با هلیشات پلانهای زیبایی از ایران نشان دادیم و بارها در سریال پایتخت زیباییهای ایران را به تصویر کشیدیم.
ما باید کشوری میرفتیم که با قصه همخوانی داشته باشد یا به کشوری میرفتیم که ارتباطی با قصه ندارد؟! ضمن اینکه ما باید کشوری را انتخاب میکردیم که مرز آبی با سوریه داشته باشد. بنابراین ما نمیتوانستیم به امارات یا نروژ برویم. ضمن اینکه مرز آبی مشترک باید به گونهای بود که وقتی بالن سقوط میکند آنها سر از سوریه در بیاورند.
دوستانی که این ماجرا را نقد میکنند باید سری به نقشه بزنند که سه کشور هم مرز آبی با سوریه هستند. قبرس که یک شهر کوچک دارد و از آنجا با یک قایق تندرو یک ساعت طول میکشد تا به سوریه رسید. مسافت آبی آتن تا سوریه زیاد بود، اما مرز آبی ترکیه نزدیک بود و در تجارت لباس هم دستی بر آتش دارد. بنابراین ما باید کشوری را انتخاب میکردیم که خودش تولیدکننده لباس باشد. قبرس که تولید لباس ندارد و خیلی احمقانه و خندهدار است کسی از قبرس لباس بیاورد. بین ترکیه و یونان هم مسلماً باید ترکیه انتخاب میشد چون هم ویزا نمیخواهد و هم ارزان است، حتی در دیالوگ شخصیتهای پایتخت هم گفته میشود که میتوان در ترکیه با نان، ساردین و لوبیا خودمان را سیر کنیم. همه چتربازها این کار را انجام میدهند و این ابداع ما نبود.
دلیل دیگری که ما ترکیه را انتخاب کردیم این بود که جشنواره بالن سواری در سه کشور برگزار میشود که ترکیه یکی از این کشورهاست. ما چطور جاذبههای تصویری را نشان دادیم در حالی که قبل از رفتن یکی از همکاران ارسطو از ترکیه با او تماس میگیرد و میگوید لباسهایت را دزدیدهاند یا خلبان در هواپیما میگوید به دلیل بمبگذاری در فرودگاه استانبول در شهر دیگری مینشینیم. آیا اینها یعنی جاذبه تصویری؟!
در ایام عید خبری منتشر شد که ۷۰۰هزار ایرانی در نوبت رفتن به ترکیه بودند. مگر پایتخت این جاذبه را به وجود آورده بود، در حالی که هنوز پخش آن آغاز نشده بود. علاوه بر آن ما باید به آنتالیا میرفتیم، چون مرز آبی مشترک از آنتالیا نزدیک است، اما از آنجایی که مسئولان گفتند که اسم این شهر بد در رفته و بهتر است نام شهر دیگری را بگویید که ما آدنا را انتخاب کردیم، اما کار را در آنتالیا ضبط کردیم، اما در دیالوگها میگوییم آدنا. برخی میگویند ما از شهرداری آنتالیا پول گرفتیم. نمیشود که ما پول بگیریم و بعد نام شهر دیگری را بگوییم.
ما نشان میدهیم خانواده نقی و دیگر کاراکترها با چه مشکلاتی در ترکیه روبهرو میشوند، کتک خوردند، مناطق کثیف و پر از آشغال را نشان دادیم. حال اینها میشود جاذبه توریستی؟! آیا نشان دادن پیاده رو، یک اتوبوس برقی و کالسکه یعنی جاذبه تصویری؟! ما پرچمهای ترکیه و مجسمه آتاتورک را از تصاویر در آوردیم.
ما در سریال پایتخت ۵ به نقد قاچاق کالا هم پرداختیم. قاعده نقد این است که اول طرح شود و بعد آسیبشناسی. به همین دلیل ما اول طرح، بعد نقد و در انتها نتیجهگیری کردیم که ارسطو چطور در مقوله قاچاق کالا با مشکلات روبهرو میشود و در باتلاق فرو میرود. حتی قبل از پیام حضرت آقا برای شعار سال به عنوان یک ایرانی فکر کردیم که درست نیست به این موضوع نپردازیم و باید به قاچاق کالا ورود کنیم. به همین دلیل سعی کردیم به بهترین شکل به این موضوع بپردازیم.
کارگردان پایتخت در پاسخ به نقدهایی که به ازدواج زودرس سارا و نیکا مطرح میشود، گفته است:
وقتی ازدواج سارا و نیکا از سوی رحمت مطرح میشود، نقی و هما اطلاعی ندارند. رحمت میگوید با توجه به این که بچهها تربیت هما خانم هستند، بهتر است شیرینی بخوریم برای آینده اما او هم نمیگوید بچهها الان ازدواج کنند. اتفاقا با پیشرفت قصه مشخص شد قضاوت زودهنگام شده و خانواده بچهها هم خبر نداشتند از موضوع و زمانی که متوجه میشوند، رحمت را کتک میزنند.
او در پاسخ به اینکه «نقش مترجم را در یکی از سکانسهای این سریال یک هنرور به عهده داشت که اعلام شد منشی شبکه جم بوده است. از این موضوع اطلاع داشتید؟» توضیح داده است: هیچکدام از ما تجربه کار در خارج از کشور را نداشتیم و باید امکانات را فراهم میکردیم. به همین دلیل مدیر تولید پروژه با دو گروه رایزنی کرد و آنها هم در ابتدا گفتند به دلیل ناامنی ترکیه نباید به این کشور برویم. در انتها شرکتی را معرفی کردند که برایشان امکانات فراهم کرده بود. از جمله برق که در این کشور گران است، هلیشات و... طرف قرارداد ما در این شرکت فردی بود که خودش از تهیهکنندگان قدیمی تلویزیون است. مذاکرات اولیه انجام شد و خانم غفوری هم درباره حساسیتها و دغدغهها به این خانم تاکید کردند، حتی در قرارداد قید شد حق استفاده از عوامل شبکههای خارجی را ندارند.
در مجموع در شرایط بدی به ترکیه رفتیم، حتی آقای خمسه برای درمان بیماریاش باید به کشور دیگری میرفت. ما در قسمتهای آخر فقط صدای باباپنجعلی را از جاهای مختلف داریم. البته الهی شکر عمل کرد و حالش خوب شد. ما تمام بازیگران اصلی و فرعی را از ایران بردیم، حتی بازیگر نقش مهمت، برادر جعفر دهقان است که به زبان ترکی استانبولی مسلط بود. شرکت هم مجوز کار در فرودگاه، اسکله و... را که بسیار هم سخت بود، گرفت. تا این که ما به آن سکانسی رسیدیم که مترجم، مهمت و نقی کنار هم هستند. برای این نقش سه هنرور مراجعه کردند که دو نفر از آنها به زبان فارسی مسلط نبودند و در نهایت کسی انتخاب شد که شما در سریال دیدید. علاوه بر آن ما میخواستیم او مسیحی هم باشد که این طور بود.
به هر حال وظیفه ما تحقیق درباره مردم و عدم سوءپیشینه و سوابق نیست. این خانم قیافه تابلویی هم نداشت که ما بشناسیم. مثلا سوفیا لورن نبود. خوشبختانه از آنجا که خدا ما را دوست دارد، منشی دفتر جم اطلاعیه داد من سارا باهنر منشی دفتر جم بودم و هیچ ارتباطی با پایتختیها ندارم، اما این کار را میبینم و این خانم را تا به حال ندیدهام.
البته باید بگویم وقتی ما کارمان را در ترکیه شروع کردیم کسانی که جذب جم شده بودند و بعد از همکاری با این شبکه به فلاکت افتادند، مرتب اصرار داشتند که با ما ملاقات داشته باشند، اما خانم غفوری بشدت مراقبت کردند و با این که این افراد ساعتها بیرون از هتل ایستادند اجازه ورود ندادند. حتی صحنههایی که با هلیشات گرفتیم، من به دوستان تاکید کردم
هلیشات برای دفتر جم نباشد. چون در آن مقطع کسانی که در این شبکه کار میکردند، بیکار شده بودند، حتی یکی از کارگردانان ساعتها التماس کرد بچههای ما را ببیند و درخواست پول هم داشت، اما این اتفاق نیفتاد. جالب است همین کارگردان شیطنت کرد. حال شاید این خانم هنرور به مدت کوتاه کار اداری در یکی از شعبات جم کرده باشد که ما بیخبر بودیم. متاسفانه کسی این شیطنت را کرد که الان از سرخوردههای جم است و به فلاکت رسیده.
روابط عمومی صداوسیما سپس این پرسش را از مقدم پرسیده که «برخی عوامل پایتخت به واسطه مصاحبه و فضای مجازی نقدهای تندی مطرح و اتفاقا حاشیهها را تشدید کردند. چرا این اتفاق افتاد در حالی که اطلاع داریم شما در قرارداد تاکید کرده بودید تا پایان سریال صحبت نکنند؟»
کارگردان پایتخت توضیح داده است: نظر شخصی من این است و کاری به نظر دیگران ندارم. زمانی باید راجع به یک اثر هنری حرف زد که به فرجام رسیده باشد و از صفر تا صد مطرح شده باشد تا به نقد برسد. اگر انتقاد ما به دیگران این است که زود قضاوت نکنند و عجولانه حرف نزنند، پس باید خودمان هم این صبوری را داشته باشیم. با توجه به این که تجربه چهار پایتخت را داشتیم به همه دوستان تاکید شد در صفحه شخصی یا مطبوعات عکس یادگاری یا تصویری از پشت صحنه نگذارند. حتی در قرارداد هم تاکید شد و این نظر خاص شخصی من و خانم غفوری بود. حال برخی عدول کردند و رعایت هم نشد. به عنوان مثال منشی صحنه شبی که قسمت بالن پخش شد به خاطر پیامهای تبریک زیادی که داشت، جو زده شد و ده ثانیه از پشت صحنه قسمت بالن را که با پرده سبز کار کردیم گذاشت، اما بعد از تماس برداشت یا به هومن حاجی عبداللهی گفتیم که او رعایت کرد. وقتی یک صحنه و پلان باعث میشود سریال زیر سوال برود، مسلما برداشته میشود. برخی مواقع دوستان دچار هیجانزدگی شدند.
او درباره اینکه آیا با محسن تنابنده هم درباره حرفها و موضعش صحبت کرده است؟، گفته: به هر حال ما به همه دوستان گفته بودیم خودمان موج جدید ایجاد نکنیم.
سیروس مقدم در پاسخ به این پرسش که پایتخت تا چه زمانی ساخته میشود؟ گفته است: اگر به قصه خوب برسیم و آن سه شرط را که به آن تاکید کردم، رعایت شود، حتما تا ابد؛ ولی اگر تامین نشود مسلما آخریاش است.
کارگردان پایتخت ممیزیهای این سریال را در حد صفر دانسته و گفته است: تقریباً میتوانم بگویم ممیزیها در حد هیچ، صفر بود. با توجه به اینکه پایتخت از محبوبیت زیادی برخوردار است، همه دوستان در سازمان صدا و سیما و سازمان اوج خودشان را جزئی از این سریال میدانند، به همین دلیل دلسوزانه میبینند و ممیزی نمیکنند.