بحران زبالههای پلاستیکی در اندونزی به چنان وضع اسفناکی رسیده که ارتش را برای کمک فراخواندهاند.
به گزارش بی بی سی، بطریها، کیسهها و انواع دیگر بستهبندیهای پلاستیکی رودخانهها و مسیلها را بند آورده است. مقامها میگویند آنها در "نبردی " مدام با زبالههایی هستند که به محض پاک شدن دوباره جمع میشوند.
فرمانده گروهی از ارتشیان در شهر "بندونگ " زبالههای پلاستیکی را «بزرگترین دشمن» خود میخواند. اندونزی هم مانند بسیاری از کشورهایی درحال توسعه با مشکل زبالههای پلاستیکی دست به گریبان است.
رشد جمعیت همزمان شده با رشد شدید استفاده از محفظهها و پوششهای پلاستیکی. پلاستیک در اینجا جایگزین پوششهای تجزیهپذیری مثل برگ موز شده است. در نتیجه مقامهای محلی قادر نیستند زبالهها را به همان سرعتی که تولید میشوند جمعآوری کنند.
از دیرباز در این منطقه مردم عادت داشتهاند که زبالهها را در جوی آب و نهرها بیاندازند و این یعنی هر نوع تلاشی برای تمیزکاری، باید با عوض کردن فرهنگ مردم توام باشد.
"منظره بهتآور"
در بندونگ که سومین شهر بزرگ اندونزی است، شاهد منظره بهتآوری بودیم: لایه ضخیمی از زبالههای پلاستیکی روی رودخانه شبیه به یک کوه یخی شده بود که مسیر را بند آورده بود.
سربازانی که به منطقه اعزام شدهاند سوار برقایق تلاش میکنند که بستهبندیها و بطریهای پلاستیکی را با تور جمع کنند اما سعی بیفایده میبرند که از بالارود زباله بیشتری به پایین روان میشود.
دکتر آنانگ سودارنا، مدیر آژانس حفاظت از محیط زیست در جاوای غربی، به من گفت که این مشکل "بدون داشتن قدرت زیاد حل ناشدنی است. "
برای همین هم در اقدامی عجیب از رییس جمهوری اندونزی خواسته که ارتش را به کمک بفرستد. او معتقد است که این اقدام آثار مثبتی هم داشته است.
میگوید: "نتیجه این که کمی وضعیت بهتر شده… اما من عصبانیام. ناراحتم. دارم فکر میکنم بهترین راه حل چیست… سختترین بخش رفتار مردم و خواست سیاسی است. "
جنگ با آشغال
گروهبان سوجیتو، فرماندهی واحدی از ارتش را به عهده دارد که ماموریتی جدید و غیرمعمول دارند. ماموریتی که "به سادگی بشکن زدن نیست. "
"دشمن ما الان دشمنی در میدان نبرد نیست. من الان دارم با آشغال میجنگم. بزرگترین دشمن ما این است. "
او همچنین گفت که باید پلاستیک را ارزشمند به حساب آوریم: "برای مثال جعبههای پلاستیکی و بطریهای نوشیدنی را باید از آشغالهای دیگر سوا کرد و فروخت. "
تشویق مردم به شناختن پلاستیک به عنوان یک منبع درآمد، قدم بزرگی است برای یافتن راه حل این بحران.
برای تشویق مردم به بازیافت، مقامهای بندونگ راههایی مثل "دهکدههای محیطزیستی " را حمایت میکنند که ساکنان میتوانند وسایل کهنه پلاستیکی خود را بیاورند و پول ناچیزی بابتش بگیرند.
بعد انواع پلاستیکها از هم سوا میشوند. در یکی از پروژهها، دو زن را دیدم که صبورانه بطریهای آب را از لیوانهای پلاستیکی سوا میکردند. برای اینکه پول بیشتری بابت جدا کردن انواع مختلف پلیمر به آنها میپردازند.
مقامها امیدوارند که این حرف دهان به دهان بچرخد که پلاستیک ارزش دارد و از مضرات زبالههای پلاستیکی آگاهشان کنند. اما در خفا همین مقامها اذعان میکنند که مردم تمایلی به این بحثها نداشته یا ضرورتی در آن نمیبینند.
در همین حال در محل دفن زباله بندونگ، که تنها بخش کوچکی از زباله به آنجا میرود، جداکردن زباله در جریان است.
نسل بعدی
در کوهپایهای که زیر زباله مدفون شده است در گرمای استوایی که گزند بوی گند را افزون میکند، حدود پانصد جوینده به دنبال پلاستیک در جستجوی بار جدید زبالهها هستند.
وقتی از مردی که در میان مسیر حفاری شدهای در حال جوریدن بود پرسیدم که دنبال چه هستی، دست در کیسهاش کرد و یک بطری پلاستیکی به من نشان داد.
کارش مثل تنبیه است اما کفاف خرج زندگی کل خانواده را میدهد که در همان زاغهها زندگی میکنند. همچنین نشان میدهد که بازار پلاستیک بازیافتی داغ است و میتوان در آنجا کاری کرد.
محمد جونروسانو، فعال مدنی است که معتقد است حل این معضل با کمک ماموران قانون، آموزش و آگاهی عمومی ممکن می شود.
او میگوید باید سرمایهگذاری در آموزش کودکان درباره پسماندها و بازیافت باید همراه شود با افزایش آگاهی عمومی: "اگر ما دانشآموزان را آموزش دهیم و آنها بیرون از مدرسه در محیط زیست ببینند که هیچچیز سرجایش نیست و مردم آشغالهایشان را روی زمین میریزند، گیج میشوند. پس هر دو وجه را لازم داریم. آموزش و اعمال قانون از سوی جامعه. "
مقیاس بزرگ
پروفسور اد راگاس، از دانشگاه رادبود، یک دانشمند محیطزیستی هلندی است که تجربه وسیعی در کار با مسئله پلاستیک در اندونزی دارد. او به من گفت که در برخورد مقامهای این کشور تغییر مهمی را مشاهده کرده است.
دوسال پیش که او یک کارگاه درباره آلودگی پلاستیکی در بندونگ راه انداخته بود "دولتیها خیلی به نظر نمیآمد که برایشان مهم بوده باشد و برایشان مسئله مهمی نبود. "
در مقابل آن، در کارگاهی که ماه پیش برگزار کرده بود، "تغییر اساسی بود. "
مردم در شبکههای اجتماعی از آبراههای بند آمده عکس همرسانی میکردند و این برایشان مهم بود.
"آنها بلافاصله دیدند که رودخانهاشان به خاطر بیرون انداختن پلاستیکها به این شکل در میآید و بازخوردش را خیلی زودتر از قبل دیدند. "
الان مشکل فقط مقیاس بزرگ زبالهها نیست. مشکل تداوم است.
سربازانی که ما از آنها فیلم میگرفتیم میخواستند که پلاستیکها را بار کامیون کنند و ببرند اما چون کامیونها نرسیدند، تصمیم گرفتند کار دیگری بکنند. تصمیم گرفتند که آنها را هل دهند به پایین رودخانه.
از گروهبان پرسیدم خب حالا چه برسر اینها میآید؟ گفت یک واحد نظامی دیگر اینها را جمع میکند. میشود مشکل کس دیگر.
در نزدیکی ساحل، بیرون پایتخت اندونزی، جاکارتا، به مسیلی رسیدیم که با پلاستیک بند آمده بود. ساکنان محل میگفتند که هر بار خواستهاند آنجا را پاک کنند، زباله بیشتری از بالا میآمده. از بندونگ مثلا.
صحنه آخرالزمانی را در ساحل یک دهکده ماهیگیری دیدم. گلولای ساحلی با لایه ضخیمی از پلاستیک پوشیده بود. صدها متر پلاستیک.
در پیادهرویی که به ساحل میرسید، دخترکی با بادکنکش بازی میکرد. زمانی که کابوس پلاستیک اندونزی حل شود، او زن بالغی شده است.