احسان اقبال سعید
این بار مدعی؛ نه متهم
این بار رئیس جمهور روحانی در دومین سال دوره دوم ریاست جمهوری اش مهمترین و شاید غامضترین سفرش به نیویورک برای شرکت در هفتاد وسومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل را تجربه میکند. شاید بدبینترین ناظران هم گمان نمیکردند پس از دستاورد برجام ماوریت خارجی مهم و سترگی پیش روی روحانی و وزیر خارجه اش محمد جواد ظریف باشد. اما سیب سیاست به سویی چرخید که پس از طعن و کنایتهای رقبای داخلی به برجام نهایتا دیوانه یا دیوانه نمایی به نام ترامپ در ایالات متحده به قدرت رسید
شاید سخنرانیهای فیدل کاسترو رهبر کوبا نخستین باشد از این نوع رهبرانی از کشورهای استعمار زدهی سابق که گسسته شده بود تمام بندها از پاهایشان به یکبارگی و میخواستند بنمایند هر آنچه را که بر آنان رفته بود توسط امپریالیستها و تاکید ورزند بر مشی مقاومت تارهایی نهایی انسانها زیتون و تفنگ را توامان یدک بکشند و بگویند مظلوم اند و فقیر، ولی انقلابی، کاسترو ساعتها بر صدر سازمان ملل نشست و گفت: تاریخچه استعمار را و گفت: از رنجی که ملتش میبرد.
امپریالیسم را به چالش کشید و شد بت تمام انقلابیهای آن عصر و اینجا بود که بسیاری رهبران دریافتند قدرت این رسانه را و یاسر عرفات که سخنانش تاریخ ساز شد و خودش را تندیس مقاومت و انقلابی گریا پیروزی انقلاب اسلامی اساسا نگاه مثبتی نسبت به سازمانهای بینالمللی در میان انقلابیون جوان و سران کشور وجود نداشت.
آنها این سازمانها را بیبو و بیخاصیت و ناتوان از اعمال نظر میدانستند و در نگاه بخش افراطیتر آلت دست امپریالیسم غرب و در راس آن ایالات متحده تا دوران شهید رجایی هیچ رهبری در دوران انقلاب در مجمع عمومی مشارکت نمیجوید.
شهید رجایی با هیئتی ۳ نفره در اوان جنگ ایران و عراق راهی نیویورک شد و در سخنانی بر تجاوز کاری عراقیها، جنایات آنها علیه مردم غیرنظامی و زنان و کودکان تاکید ورزید و نسبت به بیعملی و نظاره گری سازمان ملل اعتراض کرد و خواهان عمل بازدارنده فوری از جانب این سازمان شد.
در دوران ریاست جمهوری رهبر معظم انقلاب یکبار حضور ایشان در سازمان ملل متحد را شاهدیم که باز هم در سبیل یک انقلابی و با نگاهی تجدیدنظرطلبانه نسبت به ساختار نظام بینالمللی در نیویورک هنوز بههمرسانید و ایراد سخن نمود.
این حضورها منقطع میشود تا دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی که در فضای پسا دوم خرداد نوایی تازه از ایران به گوش میرسد و حضور رییس جمهور در مجمع عمومی و ایراد سخن برای گفتن پیامی تازه از ایرانی تازه است.
سخنان خاتمی با سخنان اسلافش تفاوتهایی شگرف دارد و ایده گفتگوی تمدنها رهاورد همین سفر خاتمی است پیامد انتخابات ۱۳۸۴ و بر آمدن محمود احمدینژاد گفتمانی تازه در ایران رخ مینماید.
احمدینژاد هر ۸ سال عزم نیویورک کرده و در مجمع عمومی به ایراد سخن میپردازد. او تریبون سازمان ملل را یک رسانه با بردی بینظیر میدانست و هرگز آن را فرو نمینهاد. تاملی بر سخنان ۸ ساله او در سازمان ملل؛ وجوه اشتراک و افتراق آن که بر سیر تحول فکری او که در سخنانش طی این ۸ سال قابل ردیابی است غایت نگارش این سطور میباشد.
۱- هیجان حضور: پس از بنیصدر و نهایتا ترور شهید رجایی شاهد ریاست ۳ گانه روحانیون بر قوه مجریه جمهوری اسلامی بودیم آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمی از نزدیکترین روحانیون به امام خمینی و شاید نزدیکترین آنان به او بودند و محمد خاتمی روحانی زاده از خاندانهای شناخته شده یزدی که سابقه وزارت طولانی آن هم در ارشاد اسلامی کلیدی را داشت محمود احمدینژاد و حلقه اول تصمیم سازان اطرافش از این حیث یگانه بودند و متفات با تمام ۲۴ سال ماقبل، احمدینژاد که به لحاظ سن به نسل دوم انقلاب تعلق داشت. اساسا با مدیریت میانی دولت سر و کار داشت و فارغ از شهرداری تهران آن هم به واسطه شورانه کار با دولت در سطح کلان کشور نه وزارت داشت نه صدارت.
۲- چپگرایی و چپ زدگی: انقلاب ۱۹۷۹ یک انقلاب ضد سلطنتی بود که یکی از مهمترین متحدان جهان غرب را ساقط کرد. هر چند ماهیت این انقلاب چپ کمونیستی، مارکسیستی نبود، اما به علت ضدیت با اردوگاه غرب خصوصا آمریکا و ساقط کردن ژاندارم آنان در منطقه با استقبال نیروهای چپ مواجه شد. در میان انقلابیون چه طیف مذهبی و غیرمذهبی فارغ از نیروهای جبهه ملی و بخشی از نهضت آزادی گفتمان چپ با غلظتهای متفاوت فراگیری داشت. پیوستگی و همدلی انقلابیون قبل از پیروزی به رهبران کشورها و جنبشهای انقلابی و چپ در سالیان قبل از پیروزی هم بر این مهم اثر وافر داشت.
۳- مرد موعودگرا: احمدینژاد و حلقه اول اطرافیان روایت خاصی از نوع رابطه با امام دوازدهم شیعیان داشتند؛ و رابطهای متفاوت نسبت به روایت و قرائت رسمی حکومتی دارای بودند. دولت خود را امتداد دولت امام زمان دانسته و حتی رئیس دولت در گفتارهایی متفاوت دولت خود را دولت امام زمان مینامید. بخشی از سخنان احمدینژاد در سازمان ملل در راستای تبیین همین موعدگرایی و تبیین مهدویت بهعنوان یک رسالت برای جهانیان بود.
اما این بار رئیس جمهور روحانی در دومین سال دوره دوم ریاست جمهوری اش مهمترین و شاید غامضترین سفرش به نیویورک برای شرکت در هفتاد وسومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل را تجربه میکند. شاید بدبینترین ناظران هم گمان نمیکردند پس از دستاورد برجام ماوریت خارجی مهم و سترگی پیش روی روحانی و وزیر خارجه اش محمد جواد ظریف باشد. اما سیب سیاست به سویی چرخید که پس از طعن و کنایتهای رقبای داخلی به برجام نهایتا دیوانه یا دیوانه نمایی به نام ترامپ در ایالات متحده به قدرت رسید و با خروج از توافق هستهای قصد بازگشت به نقطه صفر را کرد و البته یکی از معایب سیستم دموکراسی آمریکایی را هم به رخ کشید که در آن شخصی با کیفیت دونالد ترامپ تا راس هرم قدرت سیاسی هم پیش میرود و به سبب ریاست دورهای امریکا بر مجمع عمومی در صدر جلسه سران دنیا هم مینشیند؟!