طرح تحول موشک بعدی است
محمد خوش چهره
طرح هدفمندی یارانه ها از دو بخش می تواند مورد بررسی قرار گیرد . بخش اول در باب ضرورت وجودی این طرح است و در گام بعدی می توان مفاد و مستندات آن را مورد بررسی قرار داد . دکتر خوش چهره در این گفتگو بارها و بارها وقتی نسبت به انتقاد از مفاد این لایحه می پرداخت، تاکید می کرد این انتقادات اصلا به معنی تایید وضعیت فعلی نیست . وی عدم تایید وضعیت فعلی را نیز به معنای موافقت با هر طرحی نمی دانست . او در بخش نخست این گفتگو با ارائه آمارهایی نشان داد بسیاری از مستندات مطروحه در این حوزه فاقد مبنای علمی و کارشناسی است و نمی تواند به عنوان توضیح و مبنای طرح مورد استناد قرار گیرد .
خوش چهره معتقد است طرح ها و لوایحی که از آن ها با عنوان انقلاب اقتصادی و یا جراحی بزرگ یاد می شود و در ابعاد وسیعی دارند لازم است در قالب برنامه های توسعه ای پیش بینی شوند تا برای مجالس بعدی و دولتهای بعدی نیز لازم الاجرا باشند چرا که در غیر این صورت با تغییر دولت و تغییر جریان سیاسی ممکن است زمین گذاشته شوند .
او در فصل دوم گفتگو تاکید کرد مشوق هایی برای اجرای این طرح برای دولت وجود دارد اما در مقیاس واقعی تداوم اجرا میسر نیست . وی با ارائه بحثی واژه شناختی در مورد کلمه مستضعفین و عبارت هایی نظیر دهک درآمدی و اقشار آسیب پذیر که آن ها را عبارت هایی وارداتی می خواند گفت راه حل بسیاری از مشکلات بازگشت به مفاهیم اصیل است . او گفت مستضعف کسی است که به ضعف کشیده شده و خود نقشی در این فرآیند ندارد .
آیا شما در ارزیابی هایتان با این موضوع که لایحه هدفمندی یارانه ها یک اصلاح ساختاری بزرگ و مهم است موافقید؟ بحث مفیدی درباره این که این موضوع اولویت دارد یا خیر مطرح شد .می خواهیم بدانیم با اصل این موضوع که هدفمندی یک اصلاح ساختاری است موافقید یا خیر ؟
شواهد تاریخی و تجربی در دنیا نشان می دهد به هیچ وجه ابزارهای قیمتی و مکانیزم صرف قیمت نمی تواند اصلاح ساختار ایجاد کند . این اقدام یک امکان مقطعی مسکن وار است.پس بنابراین این ادعا که فکر کنیم با شفاف سازی قیمت همه چیز درست می شود و حتی تولید رونق پیدا می کند نه استناد تجربی و قانونی دارد و نه جهانی.قیمت ها طبق شروطی می توانند روی الگوهای رفتاری تاثیر بگذارند.
یکی از این شروط کالای جایگزین است . یعنی اگر شما می خواهید مثلا قند را که برای خیلی از افراد مضر است از سبد مصرف خارج کنید نمی توانید چای خوردن را متوقف کنید.همه گروه های اجتماعی چای مصرف می کنند . برای خود من هم چای حکم دوپینگ دارد تا برای کلاس بعدی یا بحث بعدی ام آماده شوم. برای خیلی از گروه های اجتماعی همین وضعیت وجود دارد . پس اگر قرار است قند را به خاطر مضرات اقتصادی و مشکل واردات و ... وارداتش مصرف نکنیم باید کالای جایگزین مثل کشمش ارزان و توت ارزان و خرمای مناسب را در کشور فراهم آوریم تا بنده شیرینی مورد نظرم را با کالای متعارف و منطقی پر کنم .
در این صورت می شود قیمت قند را 10 برابر کرد تا کسی این کالا را مصرف نکند . اما اگر به صرف مصرف نکردن قند قیمت را چند برابر کنید چای خوردن ترک نمی شود . ممکن است مصرف قند اندکی کاهش یابد اما جریان مصرف کماکان برقرار خواهد بود . . در دنیا ابتدا کالای جایگزین مناسب ایجاد کرده اند و بعد به مبارزه قیمت رفته اند. یعنی چی ؟
یعنی یک سیستم حمل و نقل عمومی کارا ، من به لفظ کارا معتقدم، طراحی شده و بعد قیمت ها رشد نموده است . در انگلستان قبل از جنگ دوم جهانی، مترو و اتوبوس و تراموا که با هم متصل هستند در خیلی کشورهای شکل گرفته است. این سیستم سبب شده در لندن یا توکیو و خیلی جاهای دیگر هفتاد درصد سفرهای شهری با وسایل حمل و نقل عمومی کارا صورت گیرد . کمتر از سی درصد سفرهای شهری با استفاده از خودروهای شخصی صورت می گیرد.
در حالی که این کشورها خودشان تولید کننده خودرو هستند . در ایران اما این نسبت بر عکس است . زمانی که کالای جایگزین کارا وجود دارد می شود توصیه اخلاقی حفظ محیط زیست و بیرون نیاوردن ماشین و ... را انجام داد.شخص می تواند از وسایل حمل و نقل عمومی برای رسیدن به مقصد استفاده کند اما وقتی کالای جایگزین مطلوب در دسترس نیست این حرف ها فایده ندارد.
در حال حاضر شاهد هستیم که بین شهرداری و دولت منازعات سیاسی وجود دارد ،فارغ از این که بخواهیم به دلایل و علت و معلول و مقصر و غیر مقصر بپردازیم باید به این نکته اشاره کنیم که در چنین فضایی به موضوع حمل و نقل عمومی که از پیش شرط ها و الزامات هر طرح قیمتی مثل هدفمند کردن یارانه هاست خوب توجه نشده است و حتی به ملاحظات قانونی نیز پایبندی وجود ندارد. در مورد حامل های انرژی خصوصا بنزین سه مدل در دنیا وجود دارد . بعضی از کشورها بنزین را تولید یا وارد می کنند و زیر قیمت به مصرف کننده می فروشند مثل ایران .
برخی کشورهاحامل های انرژی را چه تولیدی باشد و چه وارداتی به قیمت تمام شده و بدون سود می فروشند و برخی کشورها بنزین وارداتی را با سود و مالیات می فروشند . شاید به ظاهر بگوییم بهترین مدل مدل آخر است اما استفاده از این مدل مستلزم وجود پیش شرط هایی است. انگلستان ، یکی از کشورهایی که این مدل را مورد استفاده قرار می دهد ابتدا کالای جایگزین را ایجاد کرده و بستر سازی لازم را به انجام رسانده و بعد به دنبال مکانیزم قیمتی رفته است . به همین خاطر افزایش قیمت بنزین آثار تورمی در اقتصاد ندارد چرا که قیمت حمل و نقل عمومی ثابت است و به مصرف کننده کم درآمد فشار نمی آید.
در کنار این ها رفاه طلبی و مزیت های سفر شخصی را با قیمت متعارف کرده است . بنابراین رسیدن به آن وضع مطلوب بدون رسیدن با کالای جایگزین حرف غیر منطقی و نشدنی است .
به هر حال تا کنون لایحه هدفمند کردن یارانه ها وقت زیادی از دولت و بدنه کارشناسی کشور گرفته است و مجلس شورای اسلامی نیز آن را بررسی کرده و به شورای نگهبان ارائه داده است . در چنین فضایی باید چه تدبیری اندیشید ؟
اصلا باید درباره مطرح شدن بحث در همین قالب صحبت کنیم . ایران 60 سال سابقه برنامه ریزی دارد و بعد هند دومین کشور با سابقه برنامه ریزی است. حالا جدای از نتایج برنامه ها ، قبل از انقلاب 5 برنامه عمرانی اجرا شده و چهار برنامه بعد انقلاب به اجرا درآمده است.از سوی دیگر ما تدوین برنامه چشم انداز بیست ساله را در کارنامه داریم که جزو برنامه های بلند مدت است . قابل قبول نیست که با این عقبه برنامه ریزی ما بیاییم چنین مسائل مهمی را در قالب طرح یا لایحه در دوره زمامداری یک دولت مطرح می شود کنیم که قبل و بعد آن هم معلوم نیست این طرح قبل از انتخابات هم مطرح بود .
وقتی در مجلس بودم سعی می کردم از نظر محتوایی وشکلی به این موضع بپردازم.جدای از مباحث و استدلالاتی که گفتم بحث ما این بود که این گونه اقدامات باید در قالب برنامه 5 ساله با دوره ها ی مشخص و حمایت از ظرفیت کارشناسی و قانونگذاری مجلس صورت گیرد و اجماعی بین قوه مجریه و مجلس در مورد آن وجود داشته باشد .
نه این که چنین اقداماتی را به صورت شتابان در قالب طرح و لایحه ارائه دهیم.به خاطر ایراداتی که در همین زمینه از جانب ما و دوستانمان در مجلس هفتم گرفته شد تصویب این طرح به تعویق افتاد ومجلس هشتم نیز تا برگزاری انتخابات بررسی را عقب انداخت و بعد از انتخابات بدان پرداخت.ما نباید اجازه بدهیم خیلی از کارهای که به عنوان جراحی های بزرگ انجام می دهیم یا انقلاب اقتصادی و ... در قالب طرح یا لایحه مطرح شود.لایحه تحول و طرح تحول .
این ها باید در قالب برنامه های توسعه ای دیده شوند تا برای مجالس بعد و دولت های بعدی هم الزام آور باشند. خیلی از این طرح ها شاید با تغییر دولت و تغییر جریان سیاسی زمین گذاشته شود که این به نفع کشور نیست.
شیوه های اجرایی این طرح را چطور ارزیابی می کنید ؟
یکی از نکات مهم همین شیوه های اجرایی است.برآوردها راجع به منافع این پول فوق العاده غیر کارشناسی است.مثلا محاسبات نشان می دهد منافع افزایش قیمت ها سالی بیست میلیارد دلار است در حالی که اختلالات ناشی از این اقدام بسیار بیشتر است. بعضی از کارشناسان خود دولت هم شجاعانه این حرف ها را زدند.
متاسفانه مطالعات بخشی در این طرح نیست.مثلا معلوم نیست در اثر اجرای این طرح چه اتفاقی برای بخش مسکن می افتد یا چه اتفاقی برای بخش حمل و نقل می افتد . در موردهمه این ها کلی گویی شده است. البته بانک جهانی مطالعاتی در این زمینه کرده است و بسیاری از کارشناسان هم به استناد آن برای دولت گزاش تهیه کرده اند.این گزارش ها مبتنی بر تورم های نگران کننده است.تورم هایی بالای هشتاد درصد در بخش حمل و نقل و ساخت و ساز.این تورم مخصوصا در بخش تولید کالاهای انرژی بر مثل سیمان و فولاد وجود دارد. پس یک جریان تورمی که ناشی از افزایش قیمت بخشی است وجود دارد.
محاسبات نشان می دهد قراردادهای موجود بین 4 تا 4 هزار و 500 میلیاد تومان است.یعنی 5/4 میلیارد دلار.بررسی ها نشان می دهد افزایش قیمت حمل و نقل و قیر و دستمزد باعث می شود قیمت پروژه ها تاسقف 5/3 برابر افزایش یابد یعنی می شود 5/13 میلیارد دلار.پس اگر بخش قابل توجهی از افزایش درآمدها فقط به یک وزارتخانه یا دو وزارتخانه تخصیص یابد باز هم تمامی ندارد.مطالعات مربوط به آثار بخشی این جریان کمتر دیده شده وضعیف است.
مقام معظم رهبری بر این نکته که آثار فرهنگی طرحها و لوایح باید بررسی شود تاکید دارند.آیا در مورد این لایحه منویات ایشان لحاظ شده است ؟
مقام معظم رهبری درباره پیامد و آثار فرهنگی پروژه ها تاکید فراوانی دارد.این جریان با همه عظمتی که دولت بدان اطلاق می کند هیچ پیوست فرهنگی،اجتماعی و امنیتی را طراحی نکرده است.حداقل تا الان که بحث در حال تبدیل به قانون است و در شورای نگهبان در دستور کار بررسی است . مجلس باید به استناد این پیوست ها به این لایحه رای می داد.خیلی ها معتقدند با افزایش تورم زمینه های گسترش فقر افزایش می یابد.خود این مساله می تواندعامل گسترش بزهکاری،جرم،جنایت و فحشا در جامعه باشد .
نبود پیوست های فرهنگی،امنیتی و اجتماعی و امثالهم از جمله مسائلی است که در مورد این طرح وجود دارد.باز هم تاکید می کنم حفظ وضع موجود مورد قبول نیست و در حال حاضر منابع تلف می شود.نمی توان قبول کرد شش میلیارد دلار بنزین به این صورت وارد کشور شود.اختلالات شبکه حمل و نقل را نمی توان پذیرفت.در مورد همه این ها اتفاق نظر وجود دارد که باید اقدامی کرد اما مفهوم گفته من این نیست که با این شتاب و با این دایره از درک و فهم بخواهیم کاری صورت دهیم .
با توجه به این ها آیا دولت ریسک اجرای لایحه را به جان می خرد؟
دولت به دنبال در اختیار گرفتن منابع ناشی از افزایش قیمت به طور مستقیم است .. می گوید منابع حاصل از این اقدام در صندوقی در اختیار دولت.چنین جاذبه ای ،جدا از این که بلند مدت هست یا نیست می تواند دولت را تشویق به اجرایی کردن این موضع کند .اما این که اجرایی هست خیر؟ تورم اول دولت را با کسری بودجه جدی مواجه می کند چون دولت بزرگترین مصرف کننده جامعه است .
اگر آموزش و پرورش و نیروهای نظامی و انتظامی و ادارات و دانشگاه ها را کنار هم بگذاریم می بینیم که آثار تورمی هزینه های دولت را بالا می برد و منافع حاصل از افزایش قیمت ها را می خورد . بنابراین یک تورم در بدون درآمدهایی که دولت دنبال می کرد در جامعه می ماند. از این رو نمیشود به استمرار اجرای چنین طرحی امید داشت .
حضرت امام در سخنان خود همواره بر مساله مستضعفان و محرومان و رسیدگی به این قشر تاکید داشتند . فکر می کنید این لایحه بهبود وضعیت گروه های مستضعف و فقیر را نشانه گرفته است ؟
برآوردها نسبت به اجرای این طرح خوش بینانه نیست . اما آن چه باید توضیح دهم واژه ای است که مورد اشاره قرار دادید . سئوال مهمی را مطرح کردید . عبارت مستضعفین و محرومان در تاکیدات حضرت امام خمینی (س) و قانون اساسی و مقام معظم رهبری آمده است .
گروههایی که امام به آنها محروم و مستضعف می گفت از نظر واژه شناسی مهم هستند . متاسفانه ما این واژه ها را کنار گذاشتیم و با واژه های وارداتی نظیر قشر آسیب پذیر و جدیدا واژه های وارداتی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول بر اساس دهک درآمدی مباحث را تحلیل وتبیین می کنیم . همین جا من یک توضیح بدهم. واژه محروم و مستضعف ریشه هایی در فرهنگ غنی اسلامی و فرهنگ ملی ما دارد .مخصوصا آموزه های دینی ما مبین چنین واژه هایی است.مستضعف از استضعاف می آید. یعنی به ضعف کشیده شده.این بدان معنی است که شخص قابلیت و توانایی دارد اما شرایط و سیستم او را به ضعف کشیده و خودش مقصر نیست .
مثلا یک شخصی با شرافت سی سال کار کرده و توانایی اش را هم به کار برده است.این فرد یک خانواده ای را می گرداند و در شان و منزلت مطلوب خودش قرار دارد.حالا یک باره سیاست های نامناسب پولی، تورمی را ایجاد می کند که قدرت خرید پایین می آید.سیاست های نامناسب زمین و مسکن چنان قیمت را بالا می برد که قدرت خرید وی پایین می آید . او دیگر نمی تواند خودش را مطلوب اداره کند . خجالت عیال و فرزندانش را می کشد.
این یعنی مستضعف.یعنی به ضعف کشیده شده ،بدون این که خودش بخواهد.مستضعف با فقیر هم فرق دارد.مستضعف یعنی شخص در شان و جایگاه خودش نیست . خیلی از اساتید دانشگاه معلمین مصداق مستضعف هستند . یعنی در جایگاه خودشان نمی توانند ازحقشان که یک ماشین خوب است بهره مند باشند.پس واژه مستضعف و محروم مهم است . وقتی این ها را به کار می بریم دنبال ریشه های استضعاف می گردیم که آیا برون زاست ، درون زاست ، ناشی از سیاست ها و تصمیمات است و ... وضعیت فعلی آموزش و پرورش را نگاه کنید علیرغم تاکیدات همه بزرگان نظام و انقلاب آموزش و پرورش به یک آموزش و پرورش طبقاتی تبدیل شده است .
مدارس غیر انتفاعی و .. آمده . در حال حاضر رشته های خوب دانشگاهی را معمولا کسی می تواند قبول شود که مدرسه غیر انتفاعی رفته باشد یا کلاس های کنکور یا کمک آموزشی زیادی را هزینه کرده فرزندی که این امکانات را ندارد یا نمی تواند در این رشته ها قبول شود یا به سختی این اتفاق می افتد . این خیلی نامانوس است که ما مستضعف را با واژه های وارداتی دهک و اقشار آسیب پذیر مقایسه کنیم و بگوییم دهک دهم سی برابر دهک اول فلان کالا را مصرف می کند .
کسی این طور مقایسه نمی کند . دهک اول یعنی فقیرترین افرادی که زیر خط فقر هستند، مشکل مسکن دارند و کارتن خواب و بی خانمان هستند . معلوم است افراد بی خانمان اصلا برق مصرف نمی کنند یا نمی توانند ماشین داشته باشند . پس نوع مقایسه و تقسیم بندی غلط است . امید است که سایت شما با احیای مباحث ارزشی وارد موضوعات بشود و بازگشتی به این مباحث صورت گیرد. ما باید به واژه مستضعف را برگشت کنیم و بعد ریشه های استضعاف را پیدا کنیم . خیلی از کشاورزان ما مستضعف هستند . یعنی چی ؟
یعنی به جای این که به شیوه های تولید کمک کنیم تا این قشر با کرامت و شرافت درآمد پایدار داشته باشد به ریشه های استضعاف توجه نمی کنیم و یک پرداختی تحت عنوان سهام عدالت می دهیم و فکر می کنیم کار خدا پسندانه و خیر خواهانه انجام داده ایم . البته من هر گونه کمک به گروه های مستضعف و محروم از جمله کشاورزان و روستاییان که جزو گروه های شریف هستند را نفی نمی کنم اما به جای ماهیگیری و ایجاد درآمد پایدار داریم یک وعده یا دو وعده ماهی بهشان می دهیم و فکر می کنیم کمک کرده ایم .
بنابراین تشخیص ریشه ها استضعاف، روش ها برای تحقق عدالت را متفاوت می کند. ما به این ها کمتر توجه می کنیم . ما الان به جای این که به رونق اقتصاد ملی توجه کنیم و موانع را از بین ببریم داریم به توزیع ثروت و دارایی و درآمد توجه می کنیم . خصوصی سازی می کنیم تا پولش را بگیریم سهام عدالت بدهیم . منابع ملی را توزیع پول می کنیم . همین یارانه ها را می خواهیم تحت عنوان پرداخت های نقدی توزیع کنیم . این ها روش هایی است که نه شواهد تجربی آن را تایید می کند و نه شواهد تاریخی و نه مبانی نظری . به اعتقاد بنده آموزه های دینی نیز این را تایید نمی کنند .
کرامت انسانی به این است که از دسترنج خودش استفاده کند . کشاورز ایرانی محروم است اما سیل قوی واردات میوه، باغداری غنی ما را به طور جدی تهدید کرده است . در مقطعی نزدیک 90 درصد روغن نباتی وارداتی بود . شکر وارداتی است ، نود و چند درصد چای وارداتی است . بخش قابل توجهی از برنج وارداتی است . خوب اگر رفع موانع صورت گیرد و به تولید کمک شود درآمدهای پایدار برای روستایی ایجاد می شود . دیگر لازم نیست که فقری را ناخواسته و علیرغم نگاه ارزشی دولت دهم و مجلس هشتم با اتخاذ شیوه های غیر کامل ایجاد کنیم و بعد با ادبیات جهانی که به خورد ما دادند مثل قشر آسیب پذیر و دهک های درآمدی آن را توجیه کنیم .
من این موضوع را فوق العاده مهم می دانم . ریشه خطا برمی گردد به عدم تعریف های درست و نگرش های عمقی از بعضی موارد که متاسفانه در سطوح بالای تصمیم گیری نیز در برخی موارد جا افتاده و عادی شده است .ما از کنار این مسائل خیلی بد به سادگی می گذریم . بازگشت به اموزه های دینی از جمله مسائلی است که برای هویت بخشی به نظام جمهوری اسلامی ضوری است .
پیش بینی شما از وضعیت آینده اقتصادی چیست ؟
من نسبت به وضعیت آتی اقتصاد خوش بین نیستم اما معنی اش این نیست که تسلیم و نا امید باشم . معتقدم با تغییر نگرش و تغییر شیوه ها و روش ها می توان به نقطه مطلوب رسید . به هیچ وجه من الوجوه کشور ما استحقاق فقر و این رقم بیکاری را ندارد و اختلالات پیش آمده در اقتصاد ناشی از خطای نظام تصمیم گیری یا اجرایی و قانونگذاری است .این مشکلات به خود نظام یا ماهیت نظام بر نمی گردد.من حاضرم در هر بحثی داخلی و خارجی از موازین و محتوای شکل دهنده نظام جمهوری اسلامی دفاع کنم چرا که قابل دفاع است.
مثلا قانون اساسی ما در حوزه اقتصاد فوق العاده پیش رو و مترقی است.متاسفانه ما نتوانسته ایم به خوبی به این قانون عمل کنیم . به هیچ وجه من الوجوه کشور ما استحقاق فقر و این رقم بیکاری را ندارد و اختلالات پیش آمده در اقتصاد ناشی از خطای نظام تصمیم گیری یا اجرایی و قانونگذاری است .این مشکلات به خود نظام یا ماهیت نظام بر نمی گردد.من حاضرم در هر بحثی داخلی و خارجی از موازین و محتوای شکل دهنده نظام جمهوری داسلامی دفاع کنم چرا که قابل دفاع است.مثلا قانون اساسی ما در حوزه اقتصاد فوق العاده پیش رو و مترقی است.
متاسفانه ما نتوانسته ایم به خوبی به این قانون عمل کنیم.من معتقدم در چند سال اخیر به ستون های اقتصاد ملی ما چند موشک کروز اصابت کرده است . باید توجه داشت که ایران اقتصادی قوی دارد شاید اگر جای دیگری بود با یکی از این موشک ها دچار اختلالات جدی می شد . یکی از این موشک ها که خیلی هم مهم بود موشکی بود که در قالب پمپاژ پول ، تزریق بی رویه پول و ارز به کشور تحت عنوان عدالت و توسعه پروژه های عمرانی و طرح های زود بازده ای که از همان ابتدا ناکارآمدی اش معلوم بود شلیک شد و ترکش های تخریبی جدی داشت .
از تاثیرات این اقدامات به خطر افتادن سیستم بانکی کشور بود که خود را در قالب معوقات نشان می دهد . نظام بانکی خط قرمز هایی دارد از جمله این که معوقات نباید بالاتر از 15 تا 17 درصد سپرده ها باشد . حالا اگر این نسبت در برخی بانک ها به 35 ردصد برسد باید نگران بود.حتی بعضی از دوستان بانکی شجاعانه در این مورد اظهار نظر می کنند البته باید توجه داشت این مقوله بسیار حساس است و اظهار نظرها نباید به گونه ای باشد که یک نوع آشفتگی رفتار مالی را ایجاد کند. این اظهار نظرها در عین این که باید به تصمیم گیران هوشیاری بدهد نباید سبب ایجاد نگرانی در بین مردم شود .
آمارها نشان می دهد بانک ملی نزدیک به 11 هزار و 500 میلیارد تومان بدهی معوقه داد . البته این رقمی است که رسانه ای شده اما من برآرودهای خودم را در اینجا عنوان نمی کنم . بانک ملت نیز به دلیل آنکه باید خصوصی می شد حساب هایش را شفاف کرد . معوقات این بانک نیز حدود 10 هزار میلیارد تومان است . این رقم در بانک های کشاورزی و سپه و ... نیز بسیار بالاست . اگر همه این ها را کنار هم بگذاریم می بینیم این موشک کروز تاثیرات جدی در نظام پولی و مالی ما ایجاد کرده است که در این مرحله ما نیاز به مدیریتی فهیم داریم تا نگذارد این ترکش ها ی آسیب رسان باعث تخریب نظام پولی و مالی کشور شود .
موشک بعدی در قالب سیاست های زمین و مسکن شلیک شد که به سوداگری در این بازار و افزایش قیمت خرید و اجاره منجر شد و متعاقب آن این بخش در رکودی شدید فرو رفت . استمرار این رکود معنی داربیکاری را گسترش می دهد فراتر از آن تقاضای اجابت نشده مسکن را بی پاسخ می گذارد . طبق قانون اساسی تامین سرپناه از جمله وظایف دولت است و دومین نهاد انقلابی که به دستور حضرت امام تشکیل شد بنیاد مسکن و حساب صد بود .
آمارها نشان می دهد در سال 58 به برکت این طرح ها 240 هزار واحد مسکونی در کشور ساخته شد که این رقم برای جمعیت 30 میلیونی آن زمان رکوردی محسوب می شد در حالی که بیشترین آمار ساخت مسکن در رژیم گذشته 190 هزار واحد بود . متاسفانه از آن زمان تا کنون به درستی به قانون اساسی عمل نشده است .طرح هایی غیر کارشناسی چون مسکن مهر نمی تواند مشکل مسکن را در کشور و شهرهایی که با بحران تقاضا روبرو هستند حل کنند چون این طرح به توزیع زمین در نقاطی نظر دارد که فشار تقاضا در آن وجود ندارد .
برخی فکر می کنند با طرح مسکن مهر و مسکن روستایی مشکل مسکن در کشور حل می شود .چنین طرح هایی نه تنها بحران مسکن شهری را به خصوص در کلان شهرها حل نمی کند بلکه یک نوع انحراف از موضوع و اهمیت شرایط را در ذهن مسئولین ایجاد می نماید . به گواه آمار پروانه ساخت در بهترین شرایط آمار تولید مسکن به 250 هزار واحد مسکونی در سال رسیده در حالی که لازم است سالانه یک میلیون واحد مسکونی به طور متوسط احداث کنیم تا شاید بتوانیم به فشارهای ناشی از تقاضا که مربوط به بی مسکنی و بعد بدمسکنی و سوء مسکنی است را حل کنیم . توقف چنین حجمی از تولید با توجه به آمارها نشان میدهد این موشک ضربه ای به این بخش زده که با مدیریت استراتژیک باید تبعات ناشی ازآن را برطرف کرد .
موشک بعدی که هنوز شلیک نشده است است طرح تحول اقتصادی است که به اعتقاد من این طرح تورم گسترده ای را ایجاد کند.این موشک ها با توجه به فضای شیطنت دنیای سلطه و در راسش آمریکا که در اوج سبوعیت کمر به تضعیف و هدم نظام جمهوری اسلامی بسته اند موشک های قابل تاملی هستند که از پایگاه های خودی شلیک می شوند.در پایان باید بگویم امیدوارم پیش بینی بدبینانه من تحقق نیابد اما موشک دیگری در راه است که اگر شلیک شود لرزه اش قابل برآورد نخواهد بود.من توضیحی در مورد آن نمی دهم تا در انتظارات روانی جامعه اختلال ایجاد نشود.