مزدک دانشور در گفتگو با فرارو تحلیل کرد
وزیر بهداشت، پزشکان متخصص و چگونه "خون ملت در شیشه" شد؟

اگر قرار بود مردم بر تخصیص بودجه نظارت کنند ترجیح آنها چگونه بود؟ آیا ترجیح مردم این نبود که بیماران خاص تا زمانی که میسر است و علم پزشکی اجازه میدهد فرصت زندگی کردن داشته باشند و پزشکان متخصص حقوق کمتری بگیرند؟
فرارو- چند هفتهای است که سخنان جنجالی وزیر بهداشت مورد توجه رسانهها قرار گرفته است. اول با هشتگ #خودت بمال و بعد با هشتگ #فاشیسم. هر چند نانوای بجستانی قاضی زاده هاشمی را حلال کرد، اما انتقادها از او کم نشد.
به اعتقاد مزدک دانشور این نوع برخورد مختص آقای قاضی زاده هاشمی نیست. این انسانشناس در گفتگو با فرارو با تحلیل ساختار اقتصادی بیمارستانها بعد از انقلاب و تعرفه گذاریهای جدید به ریشه این نوع برخورد «از بالا به پایین» پزشک نسبت به بیمار میپردازد.
این پزشک با انتقاد از طرح تحول سلامت و مقایسه ماجرای کشیدن بخیه دختر اصفهانی با سخنان وزیر بهداشت در مورد عدم هزینه برای بیماریهای خاص سوالی را مطرح میکند:
«چرا هنگامی که میلیاردها تومان در طرح تحول سلامت برای افزایش حقوق پزشکان خرج کردند، از مردم و حتی دیگر کادرهای بیمارستانی اجازه نخواستند؟ اگر قرار بود مردم بر تخصیص بودجه نظارت کنند آیا ترجیح نمیدانند که بیماران خاص تا زمانی که میسر است و علم پزشکی اجازه میدهد فرصت زندگی کردن داشته باشند و پزشکان متخصص حقوق کمتری بگیرند؟»
گفتگوی مزدک دانشور با فرارو را در ادامه میخوانید:
اجازه بدهید قبل از اینکه وارد بحث موردی در رابطه با سخنان وزیر بهداشت شوم نقبی به رویکرد اقتصادی سیاسی این دولت و دیگر دولتهای پس از جنگ بزنم. این دولت که بیشترین شباهت را در زمینه اقتصادی سیاسی به دولت هاشمی رفسنجانی دارد، به نوعی وامدار سیاستهایی است که با عنوان تعدیل ساختاری و یا نئولیبرالیسم خوانده میشود.

در زمینه درمان وضعیت، اما وضعیت پیچیدهتر از موارد بالاست. اجازه بدهید نقبی به تاریخ بزنیم. هزینههای بیمارستانها از سالهای اولیه دهه ۱۳۷۰ با اجرای طرح خودگردانی هرچه بیشتر بر عهده بیماران و یا خانوادههای آنها قرار گرفت و دولت وظایف خود را هر چه بیشتر به شیوه "بلیط اتوبوس" عقب کشید!
در بیمارستانها نیز دولت سیاستهای تعدیل خود را با خودگردانی بیمارستانها پیش برد. پول بسیاری از تجهیزات و مواد و داروها و حتی تهیه آنها نیز برعهده بیمار گذاشته شد و حتی نگهداری از بیماران در بخشها نیز با همراهان بیمار بود. بیمارانی که همراهی نداشتند نیز باید یک نفر را برای نگهداری از خود در بیمارستانهای دولتی! استخدام میکردند و یا اینکه بدترین خدمات به آنها ارائه میشد! در مقابل بخشهای ویژه، دیپلماتیک و VIP را نیز به راه انداخت تا افرادی که میتوانستند پول بیشتری بدهند از آن بهرهمند شوند.
همه اینکارها امکان اجرایی شدن نداشت مگر با حمایت و همراهی یک قشر قدرتمند در بیمارستان یعنی پزشکان متخصص. از سال ۱۳۷۴ یک تغییر کلی در رابطه با تعرفه گذاری امر درمان رخ داد. به این شیوه که درمان محصول کار پزشک دانسته شد و درصد اصلی پولی که بیمهها و یا بیماران میپرداختند به جیب پزشکان رفت.
میتوان به طور خلاصه گفت که نگاه بخش قابل اعتنایی از پزشکان متخصص بیمارستانی نه تنها به بیماران بلکه به همکاران بیمارستانی شان نیز از بالا به پایین است. آنها نه فقط در جایگاه "شمن شفابخش" نشسته اند و از هاله قدسی آن بهرهمنداند، بلکه در سلسله مراتب اجتماعی نیز بالاترین قلههای ثروت و قدرت را به خود اختصاص میدهند. آیا فکر میکنید فرادستانی چنین قدرتمند به فکر فرودستان جامعه هستند؟ آیا میتوان از آنها انتظار داشت تا به شیوه برابر و احترام آمیز با بیماران فقیر و عاجز سخن بگویند؟
به رغم وجود اقلیتی که شیوههای انسانی را در رابطه با بیمار پیش میگیرند، بخشی اعظم خرده فرهنگ بیمارستانی بازتابی از رابطه فرادست-فرودست است و این فرهنگ تا پایینترین لایههای بیمارستانی نیز کشیده شده و در زبان و ادبیات بالاترین رتبههای وزارتخانه نیز قابل ردیابی است.
صحبتی که وزیر بهداشت در مورد هزینهکرد برای برخی بیماران خاص کرد ادعای سنگینی است که تا مدتها مورد توجه رسانهها قرار گرفت. برخی بررسی این موضوع را در حوزه فلسفه اخلاق میدانند، عدهای برخورد حقوقی با آن دارند و عدهای صرف هزینه برای این بیماران را با سایر هزینههای -به زعم آنان- غیرضروری مقایسه میکنند. شما به عنوان یک پزشک و انسانشناس در این مورد چه دیدگاهی دارید؟
تخصیص بودجه همواره دغدغه اصلی دولتهای مدرن بوده است. به راستی منابع باید به کدامین بخش بیشتر اختصاص یابد؟ سوال مهمتر این است که چه افراد، نهادها و گروههایی باید این توزیع منابع را تحت کنترل داشته باشند؟
وزارت بهداشت و درمان به عنوان یکی از وزارتخانههای عمومی وظیفه خدمات رسانی به مردم را دارد و باید بودجههای تخصیصی را به گونهای توزیع کند که ضعیفترین اقشار و نیازمندترین بیماران در اولویت اصلی باشند. با این همه تیم فعلی حاکم بر وزارت بهداشت با اجرای طرح تحول سلامت نشان داد که گروههای قدرتمند در تخصیص بودجه دارای اولویت محض هستند.
با این مقدمه اجازه بدهید به سخنان وزیر بهداشت در زمینه تخصیص بودجه برای بیماران خاص بپردازیم. ایشان در سخنانی عمومی اعلام کردند که مردم به ایشان اجازه نمیدهند که چند میلیارد تومان برای فردی هزینه کنند که یک بیماری خاص دارد و دیگر بیماران نیازمند بدون دارو بمانند. ایشان باید پاسخ بدهند چرا هنگامی که میلیاردها تومان در طرح تحول سلامت برای افزایش حقوق پزشکان خرج کردند، از مردم و حتی دیگر کادرهای بیمارستانی اجازه نخواستند؟ اگر قرار بود مردم بر تخصیص بودجه نظارت کنند ترجیح آنها چگونه بود؟ آیا ترجیح مردم این نبود که بیماران خاص تا زمانی که میسر است و علم پزشکی اجازه میدهد فرصت زندگی کردن داشته باشند و پزشکان متخصص حقوق کمتری بگیرند؟
دومین نکته هایپوکراسی پنهانی است که در سیاستهای رسمی وجود دارد. همه ما ماجرای کشیدن بخیههای چانه دختر اصفهانی را به علت بی پولی شنیده ایم. سطوح بالای نظام پزشکی و وزارت بهداشت این اقدام را نکوهش کردند و برخی حتی گفتند شایسته بود که پزشک از جیب خودش هزینه بخیه را به بیمارستان میپرداخت و دست به چنین عمل شنیعی نمیزد. من هم در محکوم کردن چنین عملی (کشیدن بخیه از چانه یک دختربچه معصوم به علت بی پولی) همراه و همقدم مسولان محترم هستم. اما چرا وقتی وزیر میلیاردر بهداشت به بهانه کمبود بودجه عدهای را از ادامه حیات محروم میکند، این اساتید اخلاق و حکیمان والاقدر به میدان نمیآیند و به وزیر محترم توصیه نمیکنند که دست در جیب کند و هزینه این بیماران نیازمند را از جیب بدهد؟

در پایان مایلم نکتهای را به مطالب بالا اضافه کنم. در زمینه درمان و بهداشت کمبود بودجه مانع اصلی خدمات رسانی نیست. بلکه نحوه توزیع و تخصیص این بودجه هاست که مشکل ایجاد میکند. وزارت بهداشت نیز به عنوان بخشی از دولت تماما در خدمت منافع همگانی قرار ندارد و اقشار و گروههای ذینفع تخصیص بودجهها را تحت کنترل دارند. حال این وظیفه پزشکانی، چون من و روشنفکران جامعه مدنی است که با فشار بر دولت و وزارت بهداشت به صورت خاص این نهادها را به جایگاه اصلی خود- یعنی خدمت گزاری مردم- برگردانند... زمان گذرا و لغزان است و فرصتها به سرعت از دست میروند... پس باید زمان را دریافت که جاودان نیستیم و در برابر آن پاسخگوییم.