نقشه «ممل آمریکایی» و دوستانش برای سرقت هالیوودی
«ممل آمریکایی» و دوستانش وقتی که در یک قهوهخانه نقشه سرقتشان را مرور میکردند، یکی از آشناها فالگوش ایستاد و صحبتهای آنها را شنید. همین باعث شد که این تیم سارق مسلح پیش از اجرای نقشهشان در تله پلیس آگاهی پایتخت گرفتار شوند و نقشهشان نقش برآب شود.
اولینبار بود که میخواستی سرقت کنی؟
بله. تا بهحال به فکر سرقت هم نبودم. اینبار هم فریب خوردم.
چندوقت پیش یکی از دوستانم آمد پیشم و گفت که دوستش اسلحه کلت دارد. همان زمان با دوستم تصمیم گرفتیم سرقت کنیم. دوستم صاحب اسلحه را آورد و او هم قبول کرد که با من به سرقت بیاید. میخواستیم یک بانک و یک طلافروشی را که درست کنار هم بودند، مورد سرقت قرار دهیم. تمام نقشه را خودمان طراحی کردیم. همه چیز با جزییات آماده بود، اما پیش از اجرای نقشه لو رفتیم.
یکی از آشناهای من ماجرا را به پلیس گفت. قضیه از این قرار بود که یک شب من و همدستانم در قهوهخانهای که پاتوقمان بود، نشستیم و دوباره نقشه را مرور کردیم. وقتی داشتیم درباره این سرقت حرف میزدیم، همان آشنای دور من هم در قهوهخانه بود. او را ندیده بودم، اما او صحبتهای ما را شنیده بود. فالگوش ایستاده بود. همانشب هم موضوع را به پلیس گفته بود و ما هم دستگیر شدیم.
روز اول آذر که پنجشنبه بود، میخواستیم سرقت کنیم؛ یعنی فقط سه روز مانده بود به اجرای نقشهمان که لو رفتیم.
به خاطر همان فیلم قدیمی مرا به این اسم صدا میزنند، چون از ٢٥سال پیش بوکس کار میکردم و بوکسور حرفهای بودم. از طرف دیگر هم دعوای ناموسی زیاد میکردم. یعنی هرجا پای ناموس وسط بود، من غیرتی میشدم و دعوا میکردم. به خاطر بوکسوربودنم، حریفم را شکست میدادم، چون عاشق آمریکا هم بودم، از چندسال پیش مرا به این اسم صدا میزدند.
یکبار به جرم درگیری دستگیر و دوسال زندانی شدم.
موتورسازی داشتم.
بله. یک پسر ١٠ساله دارم.