فرارو- یکی از پرنفوذترین سیاستمداران عربستان سعودی، در اقدامی کمسابقه، گفتگوی بسیار مفصلی با یک روزنامه عربزبان انجام داده که در آن نکات قابلتوجهی درباره ایران آمده است.
به گزارش فرارو، بدون شک، شاهزاده بندر بن سلطان، یکی از مهمترین سیاستمداران عربستان سعودی در چند دهه گذشته بوده است که به ندرت درباره ماموریتها و اقداماتش سخن میگوید. در سالهای اخیر، خصوصا پس از اوجگیری جنگ داخلی سوریه، چند بار نام این شاهزاده به عنوان بنیانگذار گروههای تروریستی، مثل داعش، در رسانهها مطرح شده است. اتهامی که او آن را قویا رد میکند.
شاهزاده بندر، متولد دوم مارس ۱۹۴۹ (که از قضا امروز روز تولد او هست!) زندگی حرفهای خود را به عنوان خلبان در نیروهای هوایی عربستان آغاز کرد. اما فرود ناموفق جنگنده اف-۵ او در سال ۱۹۷۷، که موجب آسیب دیدن ستون فقرات او شد، شاهزاده خلبان را برای همیشه وارد میدان سیاست کرد.
در عالم سیاست او در سمتهای متعددی خدمت کرد. به مدت ربع قرن سفیر عربستان در واشنگتن بود. از آنجا که عربستان متحد بسیار نزدیک آمریکا به شمار میرود، سفارت واشنگتن برای مقامات ریاض همواره از اهمیت خاصی برخوردار است. به همین دلیل، سعودیها همواره تلاش میکنند یک شخصیت مورد اعتماد و توانمند را به عنوان سفیر به واشنگتن اعزام کنند. تا قبل از ماجرای قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد عربستانی، در کنسولگری این کشور در استانبول، شاهزاده خالد بن سلمان، برادر کوچکتر ولیعهد فعلی عربستان، یعنی شاهزاده محمد بن سلمان، در واشنگتن سفیر بود. اما طوفان خاشقجی، خالد را به ریاض بازگرداند. شاهزاده ریما بنت بندر، دختر شاهزاده بندر به عنوان سفیر جدید به واشنگتن رفت.
از جمله سمتهای مهم بندر بن سلطان، میتوان به ریاست بر شورای امنیت ملی عربستان (از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵) و ریاست بر دستگاه اطلاعات عربستان (از ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴) اشاره کرد. او سمتهای دیگری هم داشت.
اکنون، شاهزاده بندر در سن ۷۰ سالگی، تقریبا سمت خاصی ندارد و در کاخ خود در جده مشغول استراحت است. عضوان الاحمری، سردبیر بخش عربی روزنامه اندیپندنت، به مدت ۱۴ ساعت درباره طیفی از موضوعات گوناگون، از جمله ایران، با شاهزاده بندر گفتگو کرده است. در ادامه بخشهایی از این گفتگو، که در مورد ایران است، میآید.
اعلیحضرت! شما شاه فرانسه یا بریتانیا نیستید
شاهزاده بندر در پرداختن به ایران، ابتدا به تفاوتهای ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی پرداخت و به ضرب المثل معروف «دشمن عاقل از دوست نادان بهتر است.» اشاره کرد. به زعم این شاهزاده، محمدرضا شاه پهلوی، «دشمن عاقل» بود. اما ایران امروز، اینگونه نیست. بندر در این باره گفت: «شاه ایران، دوست (ما) نبود. او جاهطلب بود و خود را ژاندارم منطقه میدانست. اما عاقل بود. به عنوان مثال، زمانی که خواست بحرین را به ایران الحاق کند، تماسهایی بین او و ملک فیصل (پادشاه وقت عربستان) برقرار شد که (ملک فیصل) به او گفت: به نفع شاه ایران نیست که همه عربها با او دشمن شوند. او چگونه به گرفتن بحرین فکر میکند؟ پس به او نصیحت داد که از این مسئله چشمپوشی کند. دیدگاه شاه این بود که اگر او چشمپوشی و عقبنشینی کند، در برابر ملت خود دچار مشکل خواهد شد. بنابراین، ملک فیصل به او پیشنهاد داد که "از سازمان ملل بخواهیم گروهی برای برگزاری رفراندونم در خصوص اینکه آیا بحرینیها میخواهند جزو ایرانیان باشند یا عربها؟ اعزام کند. ما از پیش نتیجه را میدانستیم. " سازمان ملل نتیجه را اعلام کرد و شاه ایران هم آن را پذیرفت.»
با این حال، در زمان محمدرضا شاه، رابطه میان ایران و عربستان فقط به شکل رقابتی نبود بلکه گاهی اوقات آرام و دوستانه بود. شاهزاده بندر نمونهای از مکاتبات دوستانه شاه و ملک فیصل را ذکر کرد. شاهزاده بندر در این باره افزود: «قبل از سخن گفتن درباره ایران و عربستان، به یک رویداد مهم درخصوص مکاتبات میان شاه ایران و ملک فیصل اشاره میکنیم. در آن زمان، شاه، به منظور نوسازی فکری و اجتماعی ایران، انقلاب سفید را در سال ۱۹۶۳ میلادی آغاز کرد. منع حجاب، بخشی از ایدههای انقلاب او بود. فرق است بین اینکه بگویی این "ممنوع است" و "خودت انتخاب کن". در آن زمان، شاه به عنوان دوست عربستان به ملک فیصل نامه نوشت و او را به غربی کردن کشور نفتی خود -به تقلید از انقلاب سفید ایران- نصیحت کرد. تا از این طریق ملک فیصل از حکومت خود محافظت کند. ملک فیصل از او تشکر کرد و این نامه را نامه دوستی دانست که منفعت عربستان را میخواهد. (ملک فیصل) به او گفت: "میخواهم توجه اعلیحضرت را به این نکته جلب کنم که شما شاه ایران هستید نه شاه فرانسه یا بریتانیا و ملت شما غالبا مسلمان است. پذیرش مهمانان بیگانه و برپایی جشن ناهار در ماه رمضان ضرورتی ندارد. به همین دلیل، شما را نصیحت میکنم که از ایران محافظت کنید".»
در رابطه با روی کار آمدن جمهوری اسلامی، شاهزاده بندر به گونهای سخن گفته تا تقصیر تمام تنشها در روابط ایران و عربستان را به گردن نظام جمهوری اسلامی بیندازد. او مدعی شد که عربستان اولین کشوری بود که به امام خمینی (ره) پیام تبریک فرستاد و ملک خالد بن عبدالعزیز (پادشاه وقت عربستان) هم هیئتی برای تبریک گفتن به دولت و نظام جدید ایران به این کشور اعزام کرد.
شاهزاده بندر در پاسخ به این سوال که چرا بین عربستان و ایران دشمنی وجود دارد، مدعی شد که ایران مقصر است. او در ادامه ادعاهای خود با بیان اینکه «همه میدانیم صدام حسین به معنی واقعی کلمه حاکم مجرم و خونریزی بود.» افزود، اما مقامات عالیرتبه وقت ایران اعلام کردند که قصد دارند عراق را آزادسازی کنند و سپس به سراغ کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بروند. به همین دلیل، عربستان، از گزینه بد (حمایت از صدام) و بدتر، گزینه اولی را انتخاب کرد.
به گفته شاهزاده بندر، عربستان در اواخر جنگ بین ایران و عراق، به شکل سری، ابتدا در نیویورک و سپس در ژنو میانجیگری کرد، اما ایران و عراق هیچکدام راضی به دادن امتیاز نبودند.
ناامیدی عمیق سعودیها از ایران
از زمانی که ملک سلمان بن عبدالعزیز و ولیعهدش، محمد بن سلمان، قدرت را در ریاض به دست گرفتند، تقریبا هیچگونه گشایشی در روابط تهران و ریاض اتفاق نیفتاده است. دو طرف مدام از سیاستهای یکدیگر انتقاد میکنند.
البته در این اواخر از جانب دولت ایران برای بهبودی روابط دو کشور، برخی سیگنالها صادر شده است، اما به نظر میرسد که سعودیها به حدی از ایران ناامید شدهاند که دیگر هیچ سیگنالی را جدی نمیگیرند. این ناامیدی در سخنان شاهزاده بندر موج میزند. به گفته این شاهزاده، هیچ امیدی به نزدیکی ایران و عربستان وجود ندارد. چرا که -به زعم سعودیها- در ایران چندین کانون قدرت وجود دارد که دیدگاه مشترکی درباره روابط با عربستان ندارند. به نظر میرسد که سعودیها دولت ایران را فاقد توان بهبودی روابط با کشورشان میدانند. مثلا شاهزاده بندر در جایی از گفتگوی خود به صراحت میگوید: «درست است که در آنجا (ایران) انتخابات و (نهاد) ریاستجمهوری وجود دارد، اما ارزشی ندارد.»
در این رابطه، شاهزاده بندر ماجرایی را تعریف میکند که در زمان ریاستجمهوری سید محمد خاتمی اتفاق افتاده است. او پس از اشاره به تلاشهای خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی برای اصلاح رابطه با عربستان، مدعی شد که نایف بن عبدالعزیز، وزیر کشور وقت عربستان، برای پیگیری همکاری امنیتی با ایران به این کشور سفر کرد. مقام سعودی به همتای خود لیستی از متهمان سعودی مقیم ایران تحویل داد تا پس از دستگیری به عربستان بازگردانده شوند. اما بنا به ادعای بندر، برخی نهادها در ایران مانع تحویل متهمان شدند.
در دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد، هنگامی که شاهزاده بندر، رئیس شورای امنیت ملی کشورش بود، به ایران سفر کرد و با چندین مقام بلندپایه ایرانی از جمله علی لاریجانی، احمدی نژاد و آیت الله خامنهای، مقام معظم رهبری، دیدار کرد. شاهزاده بندر مدعی شد دلیل درخواست دیدار با رهبری این بود که در دیدارهای قبلی او با مقامات ایرانی، هیچ چیزی اجرا نشد.
در سال ۲۰۰۷، شاهزاده سعودی سرانجام با رهبری انقلاب دیدار کرد در این دیدار، که تاثیر مثبتی بر شاهزاده بندر گذاشته است، اتفاقات جالبی رخ داده است. این شاهزاده سعودی با اشاره به «روشنفکر و کتابخوان بودن» مقام معظم رهبری گفت: «(آیت الله) خامنهای به من گفت: "چرا یک روز دیگر نمیمانی؟ " پاسخ دادم: "با شیطان بزرگ قرار دارم". گفت: "شیطان بزرگ کیست؟ " پاسخ دادم: "ایالات متحده آمریکا، با رئیسجمهور قرار دارم."»
در اینجا، رهبری انقلاب لبخندی زد و ادامه داد: «چگونه آنها (آمریکاییها) را اینگونه توصیف میکنید؟ مگر دوستان شما نیستند؟». شاهزاده پاسخ داد: «بله، دوستان استراتژیک ما هستند. اما ترسیدم بگویم به آمریکا خواهم رفت، آن وقت شما بپرسی آمریکای جنوبی یا شمالی؟ به همین دلیل از عنوانی استفاده کردم که شما آن را به کار میبرید.»
سعودیها ادعا میکنند که آنها همه اقدامات لازم برای اصلاح رابطه با ایران را انجام دادند. اما روابط بهبود پیدا نکرد. شاهزاده بندر یک بار به ملک عبدالله، پادشاه سابق عربستان، گفته که در ایران، «آنهایی را که ملاقات میکنیم، مهربان و ملایم هستند، اما هیچ اختیاری ندارند و آنهایی که همه کاره هستند، تمایلی به دیدار با ما ندارند.»
در یکی از دیدارهای شاهزاده با علی لاریجانی، در وسط جلسه سردار سلیمانی وارد جلسه شد. سعودیها پیش از این، نام این سردار را بسیار شنیده بودند، اما تصویری از آن ندیده بودند. سردار سلیمانی در گوشه سالن نشسته بود. در این میان، به زعم شاهزاده بندر، گوشی شاهزاده سلمان بن سلطان، زنگ خورد. هنگامی که گوشی را برداشت، سردار سلیمانی به سرعت از محل جلسه خارج شد. سپس فردی در گوش لاریجانی چیزی گفت. پس از جلسه لاریجانی به هیئت سعودی گفته آنچه در جلسه اتفاق افتاده، غیراخلاقی و موهن بود. چگونه با گوشی یکی از همراهانتان از قاسم سلیمانی عکس میگیرید. شاهزاده بندر با تعجب گفت: «از سلیمانی عکس میگیریم!» لاریجانی پاسخ داد: «بله شاهزاده سلمان عکس گرفت و به همین دلیل (سردار سلیمانی) خارج شد.»
شاهزاده بندر خندید و گفت: «از شما متشکرم که به ما اطلاع دادی قاسم سلیمانی چه شکلی است. همیشه نام و تحرکات او و نتایج بد آن را میشنویم. ممنون که چهره او را به ما نشان دادی.»
شاهزاده بندر این واقعه را به ملک عبدالله گفت تا به ادعای خود، مقدار بیاعتمادی ایران به طرف مقابل را نشان دهد.
بخش دوم این گفتگو را فردا بخوانید.
خودشان هم یادشون میره شیطان کی بود؟
صد افسوس از سیاست های اشتباه