bato-adv
bato-adv

از انتخاب پر ریسک نوید محمدزاده تا حکایت «سرخپوست»

انتخاب نوید هم برای فیلم و هم برای خودش پر ریسک بود، ریسک‌های بالا دو وجه دارد یا نابودی مطلق یا بُرد خوب. من فکر می‌کنم با انتخاب نوید به نتیجه‌ی خوبی رسیدیم. نوید فیلم‌نامه را خیلی دوست داشت. با انرژی هم سر این کار حاضر شد. معتقدم بخشی از این انتخاب او به خاطر هوش بالای‌اش است.

تاریخ انتشار: ۱۷:۴۲ - ۲۰ خرداد ۱۳۹۸

از انتخاب پر ریسک نوید محمدزاده تا حکایت «سرخپوست»

کارگردان فیلم "سرخپوست" با بیان اینکه تجربه تماشای «سرخپوست» بر پرده سینما خیلی متفاوت است، گفت: فیلم «سرخ‌پوست» برای همه سنین است و فیلم مناسب برای خانواده‌هاست. من درحین نگارش و موقع اجرا تمام تلاشم را کردم که این فیلم، همه نوع طیف از مخاطب را درگیر کند و اینگونه نباشد که فقط برخی از مخاطبان آن را ببینند. در هدف ما، طیف خاصی از مخاطب مدنظر نبوده است. در موج اول اکران هم تلاش‌مان بر این است که برای مخاطبان خاموش، اطلاع‌رسانی کنیم که این جنس فیلم در سینما در حال اکران است.

نیما جاویدی همزمان با اکران فیلم سینمایی «سرخپوست» در نشستی در ایسنا حاضر شد تا از روند ساخت فیلمی بگوید که پس از «ملبورن» آن را ساخته و به گفته‌ی خودش تلاش کرده تا "در «سرخپوست» رومنسی را تجربه کند که فکر می‌کند جایش در "ملبورن" خالی بوده و باید رگه‌هایی از رومنس در آن می‌بود.»

او می‌گوید" موقع نگارش "ملبورن" سی و دوساله بوده است و موقع نگارش «سرخپوست» سی و هفت سال. در این مدت تجربه‌اش زیاد شده و همه این اتفاقات موجب شده که نگاهش تغییر کند و حالش با این نگاه فعلی خیلی خوب است. "

در ادامه مشروح گفت‌وگوی ایسنا را با کارگردان «سرخ‌پوست» می‌خوانید:

فیلم «سرخپوست» با توجه به استقبالی که از آن در جشنواره‌ی فیلم فجر شد و به قولی پشتوانه مردمی دارد به نظر نیاز به تبلیغات عجیب و غریبی ندارد و می‌تواند با پشتوانه مردمی در اکران موفق شود، نظر خودتان چیست؟

«سرخپوست» با اختلاف دو درصد دومین فیلم منتخب مردم در جشنواره‌ی فیلم فجر شد و استقبال از طرف مردم خیلی خوب بود. من اعتقاد دارم که مهم‌ترین تبلیغ در اکران یک فیلم همین تبلیغ دهان به دهان مردمی است، برای هر فیلمی این قاعده صدق می‌کند. حالا ممکن است از فیلم خوش‌شان بیاید، ممکن هم است خوششان نیاید؛ اگر خوششان بیاید یک تبلیغ مثبت است و شبکه گسترده‌ای از مخاطبان را ایجاد می‌کند، این نوع تبلیغ نامحسوس است.

در عین حال یک موضوع را نباید هرگز فراموش کرد، همه فیلم‌ها در ابتدای حرکت‌شان در جریان اکران به اصطلاح موج اول، نیاز به تبلیغ و اطلاع‌رسانی دارند. به نظرم اطلاع‌رسانی حداقل در موج اول خیلی مهم و تاثیرگذار است. برای فیلم «سرخپوست» هم داریم تلاش می‌کنیم به کمک اسپانسر تبلیغاتی، نصب تعدادی بیلبورد را در سطح شهر داشته باشیم تا اطلاع‌رسانی در موج اول اتفاق بیفتد و بعد از آن، تبلیغات مردمی می‌تواند به ما کمک کند.

به نظر شما اکران عید فطر با این چیدمان برای «سرخپوست» مناسب است؟

پاسخ این سوال برای من خیلی سخت است، چراکه به نظرم سوالی تخصصی است. از طرفی ممکن است حضور دو سه فیلم کمدی به اکران فیلم ما و یا فیلم‌های اجتماعی کمک کند از طرفی هم ممکن است آسیب‌زننده باشد و مسلم است که فیلم‌های کمدی مخاطبان خود را دارند. به نظر من برای فیلم‌های اجتماعی در هر فصل اکران، ترجیحاً یک فیلمی که در جشنواره بین مردم مطرح شده را باید انتخاب و اکران کرد، چراکه انتخاب چند فیلم مطرح شده در جشنواره ممکن است، باعث شود که اکران همه فیلم‌ها آسیب ببینند. البته من خودم را در این زمینه صاحب نظر نمی‌دانم.

بعد از اولین فیلم سینمایی‌تان، «ملبورن» که فیلمی تلخ، اما آموزنده بود و در ایران و جشنواره‌های بین‌المللی حضور موفقی داشت، قطعاً برای ساخت کار بعدی خود وسواس بیشتری داشتید، آیا این وسواس باعث فاصله کاری شما برای ساخت دومین فیلم‌تان شد؟ یا اینکه فیلم دیگری داشتید و بعد به «سرخپوست» رسیدید؟

وسواس که قطعاً بود. همانطور که به درستی اشاره کردید موفقیت‌های بین‌المللی فیلم موجب شد که یک مقدار دست به عصا‌تر حرکت کنم، اما در این میان من یک فیلم‌نامه نوشتم، این فیلم‌نامه پرهزینه و گران بود، یک صحنه‌ی هفت، هشت دقیقه‌ای داشت که شاید در زمان خودش به اندازه‌ی یک فیلم سینمایی هزینه داشت. شاید از ابتدا انتخاب آن فیلمنامه برای من اشتباه بود و نتوانستم آن را بسازم، چرا که ساخت آن به عنوان دومین فیلم ظاهراً برای تهیه‌کننده‌ها ریسک زیادی داشت، اما چیزی که برای من مهم است نگارش آن بود که تجربه بسیار خوبی بود. بعد از آن فیلم‌نامه"سرخ‌پوست" را نوشتم و خوشبختانه بر خلاف فیلم‌نامه قبلی خیلی زود به نتیجه رسید و به مرحله تولید رفت.

اما واقعیت درباره این فاصله کاری، به جز سفر‌های بین‌المللی که یک سالی وقت مرا گرفت، من یک فرصت مطالعاتی کوتاه برای خودم گذاشتم که قرار بود زمان آن کم باشد، اما به درازا کشید. بعد از آن شروع به نوشتن کردم و طرح‌های زیادی را نوشتم و پاره کردم تا به فیلم‌نامه‌ای که اشاره کردم و بعد از آن فیلم‌نامه «سرخپوست» رسیدم. بله وسواس بود، اما امیدوارم از این به بعد نباشد چرا که فاصله زیادی بین دو فیلم به وجود آمد.

ممکن است فیلم‌نامه‌ای که اشاره کردید پرهزینه است را بسازید؟

نمی‌دانم، به هر حال آن را دوست دارم و علاقه‌مندم که ساخته شود، اما مطمئن نیستم.

ساختن «سرخپوست» در دهه ۴۰ با وجود اینکه فیلم شما را متفاوت کرده، اما قطعاً کار را برای شما سخت کرده، ساخت لوکیشن فیلم و فضاسازی دهه‌ی ۴۰ که شما خودتان هم در آن مقطع نبودید!

لوکیشن این فیلم را تماماً در سوله‌ای در اطراف تهران_ احمد آیاد مستوفی ساختیم. اگر این فیلم در زمان حال بود مشکلی در منطق روایت آن پیش می‌آمد. بیننده اگر این فیلم را ببیند، متوجه می‌شود که این فیلم در زمان حال نمی‌تواند اتفاق بیفتد و معنی ندارد.

نوید محمدزاده با بازی در «سرخ‌پوست» هم به فیلم شما کمک کرد و هم به خودش، چراکه بعد از بازی در نقش‌های شبیه به هم در یک نقش متفاوت ظاهر شد، درباره انتخاب او توضیح می‌دهید؟

انتخاب نوید هم برای فیلم و هم برای خودش پر ریسک بود، ریسک‌های بالا دو وجه دارد یا نابودی مطلق یا بُرد خوب. من فکر می‌کنم با انتخاب نوید به نتیجه‌ی خوبی رسیدیم. نوید فیلم‌نامه را خیلی دوست داشت. با انرژی هم سر این کار حاضر شد. معتقدم بخشی از این انتخاب او به خاطر هوش بالای‌اش است.

نقش "نعمت" ده، دوازده سال از نوید بزرگ‌تر بود و برای رسیدن به این نقش چه از نظر فیزیکی، چه صدا خیلی باید تمرین می‌کرد و از آنجایی که پر از انرژی است و انگیزه است میدان را برای کار مناسب دید. در این کار خیلی همراه بود ویژگی خیلی خوبی که برای من داشت این بود که از همان اول اعتماد کرد و این اعتماد به هر دو ما خیلی کمک کرد. معتقدم بازیگری که به کارگردان خودش اعتماد نکند اولین آسیب را به خودش و بعد کار می‌زند البته در مواقعی هم باید به بازیگر حق داد که خب بحث‌اش جداست. ولی در نهایت به نظرم اعتماد به کارگردان می‌تواند ماحصل یک اثر را به نقطه اوجش برساند و این اعتماد را نوید و خانم ایزدیار به من داشتند.

با نوید برای این نقش جلسات تمرین زیادی داشتیم، باشگاه رفت و وزنش را اضافه کرد. او روی صدایش کار کرد تا کمی بم‌تر شود و به "نعمت جاهد" نزدیک شود. او به با وجود شرایط سخت فیلم‌برداری به شدت خستگی‌ناپذیر بود و تا آخرین لحظه همراه ما بود. خوشبختانه نتیجه هم قابل قبول بود.

موافقم که اتفاق ویژه‌ای بوده است، این عبارت که "داری تکراری می‌شوی" برای همه بازیگران است. واقعیت این است بخشی از آن به نقش‌های پیشنهادی برمی‌گردد. اگر مدام نقش‌های تکراری به یک بازیگر پیشنهاد شود این تکراری بودن به وجود می‌آید و خیلی هم بازیگر مقصر نیست.

در فضای فعلی که سینمای ایران در زمینه گیشه دارد و فیلم‌های خاصی مورد استقبال قرار می‌گیرند، اکران فیلمی مانند «سرخپوست» هم سخت است، شما برای این فیلم چه طیف مخاطبی را پیش‌بینی کردید؟

واقعیت این است که فیلم «سرخ‌پوست» برای همه سنین است و فقط طیف خاصی مخاطبش نیست. به نظرم فیلم مناسب برای خانواده‌ها هم هست. من در حین نگارش و موقع اجرا تمام تلاشم را کردم که این فیلم همه نوع طیف از مخاطب را درگیر کند و اینگونه نباشد که فقط برخی از مخاطبان آن را ببینند. در موج اول اکران هم تلاش‌مان بر این است که برای مخاطبان خاموش اطلاع‌رسانی کنیم که این جنس فیلم در سینما در حال اکران است.

تماشای «سرخپوست» بر پرده سینما با مانیتور و تلویزیون خیلی متفاوت است و به خاطر همین فرصت خوبی است برای کسانی که امکان مالی و زمانی را دارند که این فیلم را روی پرده ببینند چرا که تماشای آن در سینما فرق می‌کند. من و عوامل فیلم تمام سعی خودمان را کردیم که یک فیلم استاندارد و کم نقص بسازیم، ولی به دلیل اینکه داستان این فیلم پُرکشش است، به نظرم تماشای آن برای همه اقشار می‌تواند جذاب باشد.

فضای فیلم سینمایی «سرخپوست» یک فضای ثابت و خاص است، آیا سابقه تئاتری بازیگران برای ایفای نقش آن‌ها کمک‌کننده بود؟

دقیقاً همینطور است.

اظهار نظر‌ها غیر رسمی درباره پرهزینه بودن فیلم‌تان مطرح شده است، چقدر هزینه تولید این فیلم شد؟

من از جزئیات هزینه‌ها اطلاع ندارم و تهیه کننده باید در این باره توضیح دهد. باید نکته‌ای را بگویم، سال گذشته در سینمای ایران چهار، پنج فیلم پُرداکشن ساخته شد که به نظرم در مجموع این فیلم‌های پُرداکشن «سرخ‌پوست» جزو کم هزینه‌ها بوده است.

ببینده از روی ظاهر فیلم هم می‌تواند تشخیص دهد چه فیلمی پرهزینه ساخته شده است. ما ۷۴ جلسه فیلم‌برداری داشتیم. در کل می‌خواهم یک نکته بگویم فیلم‌های پرهزینه‌ای هستند که می‌توانند با جذب مخاطب و اکران از این پرهزینه بودن دفاع کنند و این اصلاً بد نیست.

بخشی از سینمای هالیوود صد برابر هزینه‌هایی که ما برای تولید فیلم‌هایمان می‌کنیم، هزینه می‌کند و چندین برابر آن هم برای‌شان سودهی دارد. صنعت سینما هم از یک منظر یک نوع بیزینس است. شکل درست آن این است که نباید از هزینه کردن در سینما بترسیم ضمن اینکه فراموش نکنیم مخاطب سینمای ایران حق دارد که از فیلم‌های کم هزینه خسته شده باشد و ترجیح دهد فیلم خوب، پر هزینه و البته با کیفیت ببیند. ما تجربه اکران فیلم‌های خارجی را در سینمای ایران داشتیم، اما به نظرم مردم ایران ترجیح می‌دهند یک فیلم با کیفیت و خوب با بازیگران ایرانی در پرده سینما خودشان ببینند.

نظر شما درباره مسئله "پول‌های کثیف" که در صنعت سینمای ایران مطرح شد، چیست؟

من قبلاً در این رابطه گفته‌ام، برای مثال شما وقتی می‌خواهید خانه ده میلیاردی خودتان را بفروشید در درجه اول برایتان مهم است آن را به بالاترین قیمت بفروشید و به تمیز و کثیف بودن پول خریدار کاری ندارید. از طرفی کسی هم با شما کاری ندارد، ولی در سینما حتی اگر یک فیلم ٢ میلیاردی هم بسازید کلی آدم وارد می‌شوند که در مورد سلامت پول اظهار نظر می‌کنند. یا اصلاً کاری که بانک‌ها با سپرده‌ی سرمایه گذاران می‌کنند یا بورس و خیلی چیز‌های دیگر مگر سلامت منبع پول چک می‌شود و اصلاً شدنی ست؟ در مملکت ارگان‌ها و سازمان‌هایی وجود دارند که بررسی کنند پول وارد شده در این صنعت تمیز است یا کثیف. اصلاً این یک کار تخصصی است.

اگر یک فیلم‌ساز یا تهیه کننده به وضوح بدانند یک پولی به قول شما کثیف است بعید می‌دانم سمت آن بروند، ولی اینکه عده‌ای با خیال راحت مدام با سم پاشی و ایجاد شبهه امنیت روانی این حوزه را به هم می‌زنند هم قابل توجه و بررسی است! پول کثیف هم یک تعریف دارد و موضوع پیچیده‌ای است که یک سری حقوق‌دان باید درباره آن توضیح دهند و در حوزه تخصصی یک سینماگر نیست. از طرف دیگر فیلمساز چگونه فیلم بسازد؟ فیلم‌سازی خیلی گران است و روز به روز گران‌تر می‌شود. معتقدم این فضاسازی‌ها امنیت روانی را در این فضا به هم می‌زند. خیلی از سرمایه‌گذار‌ها به خاطر این فضاسازی‌ها از ترس تهمت و افترا‌هایی که متاسفانه یک سری به راحتی می‌زنند عقب می‌کشند و می‌روند در حوزه‌های دیگر سرمایه گذاری می‌کنند. می‌روند سراغ برج سازی و البته حق هم دارند، چون متاسفانه به راحتی مورد افترا قرار می‌گیرند.

حضور جهانی فیلم «سرخ‌پوست» را، با توجه حضور‌های گسترده جهانی فیلم "ملبورن" چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟ خصوصاً اینکه رقابت کار‌هایی مانند «سرخپوست» در جشنواره جهانی سخت‌تر است.

من در زمان فیلم "ملبورن" بار‌ها گفتم که هدفم بیان قصه سرراست و جذابی بوده که مخاطب را نگه دارد. انتظار آن حد موفقیت در فضای بین الملل را نداشتم. من برای «سرخپوست» هم این حساب و کتاب را نکردم و الان هم نمی‌دانم چه اتفاقی می‌افتد.

حداقل روی کاغذ بر اساس سیاست بعضی فستیوال‌ها فیلم‌های روز اجتماعی بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند. البته این سیاست‌ها نه آنقدری که می‌گویند مستقیم و زیاد است نه آنقدر هم بی سیاست هستند. فستیوال با فستیوال هم فرق می‌کند. ما در جشنواره فجر هم این سیاست‌ها را داریم. اصلاً شورا‌های سیاست‌گذاری برای همین چیزهاست. فستیوال‌ها هرسال سیاست خاص خودشان را دارند، یک سال تصمیم می‌گیرند به فیلم‌سازی با موضوع و محوریت "زن" اهمیت بدهند و اگر من آن سال فیلمی با کیفیت و خیلی خوب بسازم، اما با محوریت "مرد"، از رقابت کنار گذاشته می‌شوم. این یک جور‌هایی بی‌عدالتی است، اما هست. همانطور که گفتم اینجا هم این چیز‌ها را داریم. درباره جشنواره فجر هم همین گونه است، یک جشنواره دولتی با سیاست خاص خودش است. بالاخره حمایت‌های خودش را از یک سری فیلم‌ها دارد. این سیاست‌ها گاهی بیش از حد می‌شود که این خوب نیست و البته این بحث‌اش جداست.

چیزی که مشخص است این است که فیلم «سرخپوست» اولین پیش نیاز‌ها و فاکتور‌ها را برای حضور در فستیوال‌ها ندارد و درباره ایران ۵۰ سال پیش است. اما از طرفی من امیدوارم سینمای ایران بتواند با قدرت نمایی در فیلم‌سازی اصیل و نه با دوپینگ موضوعات ملتهب و جانبی و حاشیه‌ای در این فستیوال‌ها جای خودش را باز کند. در عین حال ما قطعاً فیلم «سرخ‌پوست» را به فستیوال‌ها معرفی می‌کنیم چراکه فکر می‌کنم آنجا هم یک سری مخاطب دارند که بعد از یک مدت از دیدن فیلم‌های ایرانی، تکراری خسته می‌شوند.

امسال برای سینمای ایران در فستیوال‌ها هم سال خوبی نبوده و شاید این به این معناست یک چیز‌هایی در این رابطه تغییر کرده است. در هر صورت من کار خودم را می‌کنم و با چیزی که در ذهن دارم فیلم می‌سازم و تمام تلاشم را می‌کنم که فیلمی بسازم که مخاطب را با هر نگاه و فرهنگ و تفکری درگیر کند و تاثیر عاطفی و اندیشه‌ای درست روی او بگذارد.

پخش‌کننده خارجی «سرخ‌پوست» چه کسی است؟

آقای اطبایی این کار برعهده دارند. پخش‌کننده‌ها ابتدا سراغ فستیوال‌های الف. می‌روند، درباره "ملبورن" هم این اتفاق افتاد و در جشنواره "کن" و "برلین" رد شد و در جشنواره ونیز قبول شد.

شما بعد از فیلم "ملبورن" با فضایی تلخ، سراغ یک فیلم انسانی، عاشقانه رفتید، خواستید از آن فضای تلخ دور شوید؟

یک بخشی از این اتفاق آگاهانه بوده، اما بخش عمده آن آگاهانه نبوده و من همیشه دنبال داستانی بودم که مرا جذب کند و آن داستان سراغ من آمده و شروع کردم روی آن کار کردن. قطعاً تجربه ساخت "ملبورن" به من چیز‌هایی را آموخته که در «سرخپوست» آن‌ها را بهتر کنم.

در "ملبورن" تحول یک آدم از خوب به بد را داریم و در «سرخپوست» شاهد این اتفاق به صورت برعکس هستیم. همچنین در «سرخپوست» دوست داشتم رومنسی را تجربه کنم که فکر می‌کنم جایش در "ملبورن" خالی بوده و باید رگه‌هایی از رومنس در آن بود. شاید به خاطر این است که من موقع نگارش "ملبورن" سی و دوساله بود و موقع نگارش «سرخپوست» سی و هفت سال. در این مدت تجربه‌ام زیاد شده و همه این اتفاقات موجب شده که نگاهم تغییر کند و حالم با این نگاه فعلی خیلی خوب است.

مخاطبان شما با فیلم "ملبورن" خیلی درگیر شدند، فکر می‌کنید بازتاب آن‌ها از «سرخپوست» چیست؟

صادقانه باید بگویم خیلی‌ها به من گفتند که این فیلم را از «ملبورن» بیشتر دوست داشتند، ممکن است خیلی‌ها «ملبورن» را بیشتر دوست داشته باشند، اما چیزی که به من گفتند این بوده. این موضوع قابل درک هم است، چراکه «سرخپوست» فیلم جذابی است و به لحاظ بصری جذابیت‌های خاص خودش را دارد. اما معتقدم که «ملبورن» هم فیلم اصیل و فیلم خوبی بود، این دو فیلم از یک منظر دو فیلم کاملاً متفاوت بودند. در "ملبورن" من باید کاری می‌کردم که مخاطب با کاراکتر همذات پنداری می‌کرد، اما «سرخپوست» برخلاف این بود.

این دو فیلم یک کارگردان و یک تصویربردار داشته‌اند. تصاویر بهمنش در "ملبورن" هیچ ارتباطی با «سرخپوست» ندارد، به خاطر اینکه جهان بینی من نسبت به این قضیه عوض شده بود و متن «سرخپوست» تاکید می‌کرد که نیاز به آن میزان همذات پنداری نیست. در «ملبورن» من و همه عوامل پشت داستان مخفی شده بودیم، اما در «سرخپوست» دستمان بازتر بود که البته کار را سخت‌تر می‌کرد. در «سرخپوست» من یک توازن بین تمام اجزای فیلم برقرار کردم که یک دفعه موسیقی از صحنه یا دکور بهتر نشود و همه چیز در توازن یکدیگر باشند.‌

همانطور که اشاره کردید جذابیت تماشای این فیلم بر پرده سینماهاست، بنابراین کیفیت سینما‌ها در این اکران «سرخپوست» موثر است، در حال حاضر وضعیت سینما‌های تهران در حال بهبود است، اما در برخی از شهرستان‌ها پرده سینما‌ها همچنان بی‌کیفیت است!

بله ما تمام تلاشمان را کردیم که یک فیلم با استاندار‌های لازم برای پرده سینما‌ها بسازیم. خدار وشکر تعداد سالن‌های سینما در ایران در حال افزایش است. ۲۱ خرداد ماه از ما دعوت شده تا بزرگترین پردیس سینمایی شمال با نام "اکسین" در آمل را با فیلم «سرخپوست» افتتاح کنند. درباره اصفهان هم شنیدم که سینما سنتر آن راه‌اندازی شده و یا مشهد که جزو شهر‌های پرفروش فیلم‌هاست. اما به هرحال همیشه کیفیت بد وجود دارد، اما در مجموع اوضاع خوب است و نمی‌خواهم غُر بزنم. برای مثال در تهران سینما‌های خوب با پخش لیزری داریم مانند سینمای ایران مال یا برخی سالن‌های پردیس زندگی و کوروش و مگامال.

فیلم شما اولین فیلمی در جشنواره سی و هفتم فجر بود که مورد تمجید آقای فراستی قرار گرفت، ممکن نبود تعریف‌های ایشان به ضرر فیلم شود؟

آقای فراستی منتقد چالشی و در عین حال خیلی سخت‌گیری هستند. خود ما هم از این اتفاق غافلگیر شدیم. اما وقتی بخواهیم آن را تحلیل کنیم، می‌بینیم که خیلی هم غیرقابل پیش بینی نبوده، ایشان بار‌ها از سلیقه خودش گفته، برای مثال از دوربین روی دست خوشش نمی‌آید یا از نقدهایشان معلوم است که از شلختگی در فیلم بیزار است. پس در تحلیل تمجید ایشان متوجه می‌شویم که از فیلمی که به سلیقه‌شان نزدیک بوده، تمجید کرده‌اند. «سرخپوست» یک نظمی در اجرا دارد و روایتی کلاسیک دارد که آن را دوست دارد.

برای «سرخپوست» مشاوره فیلم‌نامه داشتید؟

من هیچ‌وقت مشاوره فیلم‌نامه نداشتم. من یک فیلمی درباره ۵۰ سال پیش نوشتم، دورانی که خودم در آن زمان حضور نداشتم یا درباره شهربانی، قطعاً منبع تحقیقاتی داشتم. تیمسار کورنگی را برای کار پیدا کردم که حدوداً ۹۲ ساله هستند و ان‌شاءالله همیشه سلامت باشند. ایشان در دهه ۴۰ رییس زندان قصر بودند و سه چهار سال پیش با خبرگزاری مصاحبه کرده بودند، از طریق آن خبرنگار ایشان را پیدا کردم.

ایشان سخنور بسیار خوبی هستند و سن‌شان در ان مقطع زمانی تقریباً هم‌سن نعمت جاهد در «سرخپوست» بوده است. من ساعت‌های زیادی با ایشان درباره آن زمان صحبت می‌کردم. در نوشتن مطلبی در گذشته که خودتان در ان حضور نداشتید با یک موضوع خاص، اولین چیزی که باید رعایت کنید این است که شناخت و تسلط کامل بر آن موضوع و زمان است. این شناخت و تسلط کافی را در درجه اول با مصاحبه با سرهنگ کورنگی کسب کردم. ایشان با تمام وجود درباره آن زمان و ویژگی‌هایش برای من توضیح داد. من از دل این مطالب به چیز‌های تازه‌ای در فیلم‌نامه می‌رسیدم. اگر بتوانیم اسم او بگذاریم مشاور انتظامی، کاملاً درست است.

برای مثال در بخشی از خاطرات خود تعریف کرد زمانی که رییس زندان آبادان بوده، شورشی در آن زندان برپا شده و ما گاز‌های اشک‌آور آوردیم. من متعجب پرسیدم در دهه ۴۰ گاز اشک‌آور بوده و ایده صحنه‌ای که گاز اشک‌آور دارد از اینجا امد. ایشان قلب رئوفی دارند، کسی که حقوق خوانده و شعر می‌گوید، اما در عین حال دی‌سپلین یک رییس زندان را داشته است و همین موضوع به خلق شخصیت "نعمت جاهد" کمک کرد.

«سرخپوست» می‌تواند مورد توجه خود اهالی سینما قرار بگیرد، سینمایی‌ها واکنش‌شان به ساخت فیلمی، چون «سرخ‌پوست» چیست؟

بله، بعضی از سینماگران این فیلم را تشویق کردند و من خیلی خوشحال شدم که خیلی از همکارانم که تا حالا حتی مرا ندیده‌اند، از هر طریقی ابراز خوشحالی و احساسشان را نسبت به فیلم با من در میان گذاشتند. آدم مدام فکر می‌کند فضا، فضای تنگ‌نظرانه‌ای است، اما حس من عوض شد.

تیزر‌های تلویزیونی فیلم چه وضعیتی دارند؟

تعداد معقولی تیزر داریم که قرار است از این هفته در این تلویزیون پخش شود.

حرف پایانی درباره فیلم؟

با اطمینان می‌گویم تجربه تماشای «سرخپوست» بر پرده سینما خیلی متفاوت است با تجربه‌ی دیدن آن روی صفحه‌ی تلویزیون.

مشغول کار جدید هستید؟

فعلاً به شدت مشغول اکران «سرخپوست» هستم و حتی نمی‌توانم به کار جدید فکر کنم.

bato-adv
bato-adv
bato-adv