نقشه شوم مادر و دختر برای اخاذی از مردان هوسران

همه این مردان برای رابطه با پای خودشان وارد خانه من شدند و هیچ آدم ربایی اتفاق نیفتاده است. وی در ادامه گفت: شوهر صیغهایم به خاطر پرداخت مهریه زن اولش در زندان است. من این کار را میکردم تا پول آزادی شوهرم را فراهم کنم. من یک فرزند ۵ ساله دارم که با پدرش زندگی میکند.
به گزارش «ایران»، اواسط مهر پارسال مردی سراسیمه خود را به مأموران پلیس غرب تهران رساند و از ماجرای گرفتار شدنش در دام دو زن فریبکار در شهرک راهآهن خبر داد.
کارآگاهان در گام نخست پی بردند که چند مرد دیگر نیز در دام زورگیری و آدم ربایی این دو زن گرفتار شدهاند و با توجه به حساس بودن پرونده مأموران اداره پنجم پلیس آگاهی تهران وارد عمل شدند.
کارآگاهان در تحقیقات پی بردند که پولهای مردان به دام افتاده به حساب پیرزنی که آلزایمر دارد منتقل شده است در حالی که این زن هیچ اطلاعی از ماجرای آدم ربایی و زورگیری دو زن نداشت. سرانجام روز ۴ آبان سال گذشته راننده یک خودرو سمند سفید رنگ که دو سرنشین زن در آن بودند خود را به مأموران گشت کلانتری در شهرک راهآهن رساند و در خواست کمک کرد.
وی مدعی شد این دو زن پولهایش را سرقت کردهاند. همین کافی بود تا مینا ۳۰ ساله و مریم ۵۰ ساله از سوی مأموران دستگیر و برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره پنجم پلیس آگاهی تهران قرار گیرند.
مینا که راهی جز اعتراف نداشت در همان ابتدا گفت: نیاز به پول داشتم به همین خاطر خانوادهام را مجبور به همکاری کردم. بعضی روزها همراه مادرم در کنار خیابان منتظر مردان هوسران میماندیم و بعد از اینکه آنها را به بهانه رابطه شوم به خانه میکشاندیم برادرم وارد عمل میشد و با تهدید پولهای آنها را به جیب میزدیم.
اعضای این خانواده که مادر، دو دختر وپسر خانواده بودند خیلی زود دستگیرشده وبه شرح ماجرا پرداختند. صبح دیروز این متهمان از زندان به شعبه هفتم دادگاه کیفری به ریاست قاضی تقیان و با حضور قاضی عباسی - مستشار دادگاه - منتقل شدند تا محاکمه شوند.
او درپاسخ به سؤال قاضی پرونده درباره اینکه در داخل خانه چه اتفاقی میافتاد؟ پاسخ داد: وقتی وارد خانه میشدیم طعمهمان را به داخل اتاق میکشاندم. من بیرون میرفتم تا چای یا آب بیاورم که در همین لحظه برادرم وارد اتاق میشد و با چاقو و قمه حمله میکرد.
چقدر از این راه پول گرفتی؟
نزدیک ۴۰ میلیون تومان.
همه پول نقد داشتند؟
نه، کارت بانکیشان را میگرفتیم و برادرم به بانک میرفت و پولها را به کارت مادربزرگم که دست ما بود واریز میکرد.
پولها را چه کردید؟
کمی از پولها را هزینه اجاره خانهمان کردم و بخشی را نیز بهعنوان سهم مادرم و برادرم به آنها پرداخت کردم.
مادر مینا نیز گفت: از ۱۶ سالگی ازدواج کردم و پس از جدایی در خانههای مردم کار میکردم تا هزینههای زندگی فرزندانم را تأمین کنم، اما حالا خودم بهخاطر اشتباه دخترم روانه زندان شدهام.
آنگاه دختر کوچک خانواده که نسترن نام داشت درحالی که اشک میریخت گفت: من در جریان این اتهامهایی که به من نسبت داده شده نبودم من فقط در خانه حضور داشتم هیچ نقشی در این سناریو شوم نداشتم.