یک فیلمنامهنویس درباره نقدهایی که به پایان برخی سریالها از جمله «هیولا» میشود، چنین میگوید: «اصولا جمعبندی کردن یک کار سختتر از شروع کردن آن است؛ زمانی که شما به عنوان مخاطب یک سریال را بدون توقع شروع به دیدن میکنید مشکلی ایجاد نمیشود اما زمانی که به سریال دلبستگی پیدا کرده باشید دوست دارید سریال طوری تمام شود که شما دلتان میخواهد و اگر این طور نباشد فکر میکنید که کار پایان خوبی نداشته است.»
علی خودسیانی که نگارش سریالهایی چون «فصل زرد» (مجید زهتابی)، «نیمکت» (به کارگردانی محمد رحمانیان، «خواستگاران» (کارگردان گلاب آدینه)، «همچون سرو» (بیژن بیرنگ)، «هیئت مدیره» (مازیار میری) و «مرز خوشبختی» (حسین سهیلیزاده) را بر عهده داشته است، دربارهی کاهش سریالهای کمدی هم به ایسنا گفت: تولید کار کمدی و نوشتن فیلمنامهای که بتواند مخاطب را با خود همسو کند و در عین حال ارزش هنری خودش را از دست ندهد، بسیار سخت است.
او درخصوص کمبود نیروی متخصص در ژانر کمدی چنین بیان کرد: ما تا دلتان بخواهد نویسنده ملودرام داریم که یا قصهای را با همفکری هم میسازند یا از داستانهای واقعی که در جامعه اتفاق میافتد قصهشان را مینویسند اما نویسندگان کارهای کمدی معمولا کم هستند؛ چون قصهسازی در این ژانر ساده نیست.
کارگردان مجموعه نمایشی «بازخوانی یک پرونده» ادامه داد: در ژانر ملودرام چون میتوانند به موضوعات بیشتری بپردازند، هر کسی که کمی علم نوشتن داشته باشد میتواند کار کند؛ یعنی احتیاج به خلاقیت زیاد ندارد اما نوشتن کار طنز تخصصی است و به تبع آن، دستمزدی که یک نویسنده طنز میگیرد بیشتر از نویسنده کار ملودرام است. وقتی قدیمیهای این حرفه در حال حاضر کار نمیکنند به دلایل مختلف مثل این که فیلمنامهای را نوشتهاند اما خریداری نشده یا پولش را ندادند یا این که فیلم اصلا اکران نشده نمیتوانیم از نیروهای جوان توقع حضور در این عرصه را داشته باشیم. من خودم دو سال است که نصف دستمزد سریالم را طلبکارم؛ آن وقت یک هنرجو با چه انگیزهای بخواهد وارد این عرصه شود!
او یکی از نکاتی که میتواند کارهای کمدی را افزایش دهد تربیت نیروهای متخصص دانست و تحقق این امر را مستلزم حضور نیروهای قبلی در این عرصه خواند تا بتوانند نیروهای جدید را پرورش دهند. خودسیانی ادامه داد: کسانی که کمدی مینویسند به طور مثال پنج نفر هستند آنها هم هر کدام حدود ۲۰ سال سابقه کار دارند. آدم جدیدی وارد این حوزه نشده است. این افراد هم اگر به کارنامه کاریشان نگاه کنید چندین سال آیتمنویس بودند بعد پرورش پیدا کردند تا وارد حیطه سریالسازی شدند.
این نویسنده در رابطه با افزایش سریالهای شبکه نمایش خانگی و محدودیت قصهگویی در تلویزیون گفت: تماشاگر تلویزیون مردم عام هستند و مخاطب میلیونی دارد اما در شبکه نمایش خانگی این حجم از مخاطب وجود ندارد، در نتیجه برای قصهپردازی دست عوامل بازتر است. اما در تلویزیون اینطور نیست و یک محدودیتهایی خود سازمان صداو سیما دارد؛ البته این موضوع فقط در حوزه سریالهای طنز نیست؛ مثلا «گاندو» ازشبکه سه سیما پخش شد اما نقدهای بسیاری به آن شد این سریال اگر در نمایش خانگی پخش میشد این اتفاق نمیافتاد. کلا در تلویزیون هر نقدی اتفاق بیفتد صداوسیما مسوول است پس اجازه قصهسازی را محدودتر میکند.
خودسیانی درباره نقدهایی که به سریال «هیولا» وارد شد، گفت: این موضوع که میگویند این سریال پایان خوبی نداشته فقط دامنگیر سریالهای ایرانی نیست. شما در نمونههای خارجی هم که نگاه کنید مخاطب چند فصل از یک سریال را دنبال کرده اما قسمت آخرش را دوست نداشته است. اصولا جمعبندی کردن یک کار سختتر از شروع کردن آن است. زمانی که شما به عنوان مخاطب یک سریال را بدون توقع شروع به دیدن میکنید مشکلی ایجاد نمیشود اما زمانی که به سریال دلبستگی پیدا کرده باشید دوست دارید سریال طوری تمام شود که شما دلتان میخواهد و اگر این طور نباشد فکر میکنید که کار پایان خوبی نداشته است.
او ادامه داد: اما این که چرا پایان یک سریال مطابق میل برخی مخاطبان ساخته نشده است، میتواند به عوامل بیرونی و درونی ارتباط داشته باشد. ممکن است علاقه عوامل سازنده متفاوت با این عده از مردم باشد یا این که ممکن است در پایانبندی گروههای سازنده نگران افکار عمومی باشند یا عوامل سازنده تحت فشار قرار بگیرند که اگر میخواهید دوباره کار کنید پایان داستان باید به این شکل باشد.