قتل خواهر شوهر سابق، شرط زن برای ازدواج سوم!

تعدادی قرص خواب آور را درون شربت متادون حل کردم و به او خوراندم. وقتی به حالت خواب عمیق مانند بیهوشی فرو رفت، پیکرش را با پیکان مهدی به سمت چاههای منطقه خرو نیشابور بردیم و او را دو نفری درون چاه انداختیم!
به گزارش خراسان، سوم تیر سال ۹۲، مردی که نگرانی در چهره اش موج میزد، با تسلیم شکواییه قضایی به کارآگاهان پلیس آگاهی، از آنان برای پیدا کردن همسر گم شدهاش کمک خواست.
در پی اعلام این گزارش، تلاش کارآگاهان با ردیابیهای اطلاعاتی و تحقیقات میدانی برای پیدا کردن سرنخی از ماجرای گم شدن زن ۵۲ ساله آغاز شد. بررسیهای تخصصی و غیرمحسوس کارآگاهان نشان میداد که «معصومه» برای آخرین بار در صبح دوم تیر با زن ۳۲ سالهای به نام «مریم» دیده شده است. ادامه تحقیقات بیانگر آن بود که «معصومه» خواهرشوهر اول مریم است.
بنابر گزارش خراسان، درحالی که پیگیری همه سرنخها به مریم میرسید، کارآگاهان او را با دستور قضایی بازداشت کردند و مورد بازجوییهای تخصصی و فنی قرار دادند.
متهم ۳۲ ساله که سعی میکرد خود را خونسرد و آرام نشان دهد، درباره ارتباطش با معصومه گفت: ما از همان روزهای آغازین زندگی مشترک با همسر اولم، ارتباط خوبی با یکدیگر داشتیم به طوری که این ارتباط دوستانه بعد از طلاق هم ادامه یافت.
با این حال، کارآگاهان احتمال میدادند او حقیقت ماجرا را کتمان میکند چرا که استرس خاصی در چهره اش نمایان بود و از سوی دیگر نیز مدارک و شواهد مستند در تحقیقات غیرمحسوس حکایت از آن داشت که «معصومه» (زن گم شده) بعد از رفتن با مریم برای خرید، دیگر ناپدید شده و کسی از او اطلاعی ندارد! به همین دلیل بازجوییها ادامه یافت تا این که متهم ۳۲ ساله لب به اعتراف گشود و راز قتل معصومه را فاش کرد.
او باعث شد من اسفند سال ۹۱ از همسر دومم نیز طلاق بگیرم. بعد از این ماجرا کینه عجیبی از معصومه به دل گرفتم چرا که فکر میکردم او موجب همه بدبختیهای من است و او را عامل از هم گسیختن دو زندگی مشترکم میدانستم به همین دلیل همواره به انتقام از او میاندیشیدم تا این که «مهدی- ر» به خواستگاری ام آمد.
با این حال، خانواده ام به شدت مخالف ازدواج من با مهدی بودند. آنها میگفتند: «او مردی سابقه دار و خلافکار است و نباید با او ازدواج کنی! چرا که این زندگی عاقبتی نخواهد داشت! اما همه وجود من سرشار از کینه و نفرت بود و تنها به «مرگ» خواهر شوهر اولم میاندیشیدم. بالاخره روز انتقام فرا رسید. صبح روز دوم تیر طبق نقشه قبلی از معصومه خواستم تا برای خرید لباس مرا همراهی کند.
او هم قبول کرد و ما در حالی که سوار بر خودروی پیکان سفیدرنگ مهدی بودیم به بهانه خرید به راه افتادیم.
متهم این پرونده جنایی در ادامه اعترافات وحشتناک خود اضافه کرد: تعدادی قرص خواب آور را درون شربت متادون حل کردم و به او خوراندم. وقتی به حالت خواب عمیق مانند بیهوشی فرو رفت، پیکرش را با پیکان مهدی به سمت چاههای منطقه خرو نیشابور بردیم و او را دو نفری درون چاه انداختیم!
گزارش خراسان حاکی است: در پی اعترافات این زن، بلافاصله کارآگاهان همدست او (مهدی) را نیز دستگیر کردند و بدین ترتیب با کشف جسد از درون چاه، این پرونده جنایی وارد مرحله جدیدی شد.