سلطان قابوس؛ نیم قرن سلطنت در منطقهای بلاخیز!

سلطان قابوس بن سعید، دوازدهمین حاکم از خاندان «آل بوسعید» است که از سال ۱۷۴۴ میلادی، قدرت سیاسی در عمان را در دست داشتند. قابوس نهمین «سلطان» عمان از این خاندان به حساب میآید چرا که حکام عمان در ابتدا از عنوان «امام» استفاده میکردند.
به گزارش فرارو به نقل از خبرگزاری رسمی عمان، دیوان پادشاهی این کشور اعلام کرد که سلطان قابوس پس از تحمل یک دوره بیماری درگذشت. دیوان پادشاهی عمان در پی درگذشت سلطان قابوس سه روز عزای عمومی و تعطیلی رسمی اعلام کرد. پرچم عمان نیز به مدت ۴۰ روز برای ادای احترام به پادشاه فقید نیمه افراشته خواهد بود.
سلطان قابوس که بود؟
دوران پیش از سلطنت سلطان قابوس

به سلطنت رسیدن قابوس

سلطان سعید بن تیمور پدر قابوس، فردی به شدت سنت گرا و مخالف ورود مظاهر غربی به کشور بود و همین امر بسیاری را در عمان آزرده کرده بود. به دنبال این شرایط، قابوس با کمک تعدادی از فرماندهان نظامی در ۲۳ جولای ۱۹۷۰ دست به کودتای نظامی آرامی زد که در پی آن پدرش از قدرت خلع و به لندن تبعید شد. این کودتای آرام در عمان با عنوان «انقلاب سفید» معرفی شد که هدف آن ایجاد یک کشور یکپارچه و مدرن بود.
بحران ظفار؛ نخستین چالش سلطنت قابوس
در ۱۹۶۷ دو حادثه موجب شد تا قدرت چپگراها و ناصریستها در این سازمان افزایش پیدا کند. اول شکست اعراب در جنگ شش روزه که دیدگاههای رادیکال را در تمام جهان عرب تقویت کرد و دیگری تشکیل جمهوری دمکراتیک یمن (یمن جنوبی) با خروج نیروهای انگلیسی از عدن بود.
جنبش ظفار با گرایش به مارکسیسم لنینیسم از کمکهای گسترده یمن جنوبی و چین برخوردار شد. کمک چین بهویژه از آن جهت بود که آنها سازمانی با پایگاه دهقانی و باورهای مائوئیستی قوی بودند. چین بیدرنگ سفارت خود را در عدن تأسیس کرد و از یمن جنوبی به عنوان محل انتقال سلاح به عمان استفاده میکرد. اعضای سازمان همچنین از آموزش جنگهای نامنظم و تعلیمات مکتبی چین و شوروی بهره میبردند.
تا سال ۱۹۶۹ نیروهای شورشی بر بیشتر مناطق کوهستانی ظفار تسلط یافتند و تنها جادهای که از صلاله به سوی این منطقه میرفت را قطع کرده بودند. سلطان قابوس پس از به قدرت رسیدن در ۱۹۷۰ با گوشزد کردن خطر قوت گرفتن جنبشهای چپگرا در منطقه در صورت موفقیت شورشیان ظفار توانست حمایتهای نظامی و مالی گستردهای را از کشورهای منطقه دریافت کند.
محمدرضا پهلوی در ۱۹۷۳ میلادی (پائیز ۱۳۵۲) واحدهای واکنش سریع ارتش شاهنشاهی ایران را با سلاحهای مدرن و ۲۰ فروند بالگرد به ظفار اعزام کرد. نخستین گروه نظامیان ایرانی شامل ۳ هزار نیرو در ۳۰ نوامبر ۱۹۷۳ وارد عمان شد. ارتش شاهنشاهی ایران هدف از مشارکت در این عملیات نظامی در ظفار را تأمین ثبات منطقه و مقابله با جریانهای انقلابی، تجربه جنگ واقعی برای نیروهای نظامی ایران و ضربه به رادیکالترین حکومت منطقه یعنی یمن جنوبی عنوان کرد.

سلطان قابوس در نهایت این بحران را با کمک نیروهای خارجی در اواخر سال ۱۹۷۵ فرونشاند و به این ترتیب نخستین بحران سلطنت وی به پایان رسید.
اجرای اصلاحات گسترده در عمان
سلطان قابوس همچنین با توسعه ارتباطات دریایی و زمینی، مراودات تجاری کشور عمان را متحول کرد. مهمترین اقدامات او در این زمینه تأسیس دو بندر «سلطان قابوس» و «ریسوت» بود که نقش بسیار مهمی در تجارت دریایی این کشور ایفا کرده و میکنند.
در زمینه سیاست داخلی، سلطان قابوس در جهت ایجاد دموکراسی در کشور، در سال ۱۹۸۱ «مجلس مشورتی» را تأسیس کرد که در سال ۱۹۹۰ آن را به «مجلس شورا» و در نهایت در ۱۹۹۷ به «مجلس دولتی» تغییر داد. در مناسبات خارجی نیز یک سال پس از به قدرت رسیدن سلطان قابوس، عمان به عضویت «اتحادیه کشورهای عرب» درآمد. همچنین از لحاظ سیاسی، سلطان قابوس از موءسسین «اتحادیه شورای همکاری کشورهای خلیج فارس» در سال ۱۹۸۱ به شمار میآید و با دنبال کردن سیاستهای دوستانه در مناسبات خارجی خود، ملقب به «دوست همگان» در عرصه بین المللی شد.
بیشتر بخوانید
- سمت و سوی عمان پس از درگذشت سلطان قابوس
- پادشاه جدید عمان کیست؟
-
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر سلطان قابوس
سلطان قابوس و ایران
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، در تیرماه ۱۳۵۸ هیأتی به ریاست یوسف بنعلوی معاون وقت وزارت خارجه عمان، از سوی سلطان قابوس، برای تبریک و مذاکره وارد ایران شد و در قم با امام خمینی (ره) دیدار کرد. مدتی بعد به دستور مهندس مهدی بازرگان، رئیس دولت موقت، نیروهای نظامی باقیمانده ایران در ظفار به کشور بازگشتند.
در طول جنگ ایران و عراق بر خلاف بسیاری از همسایگان در خلیج فارس، سلطان قابوس موفق به حفظ روابط دیپلماتیک با هر دو طرف جنگ شد و از قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد برای پایان دادن به جنگ، حمایت میکرد. در طول جنگ، سلطان قابوس تلاش کرد تا مذاکرات آتشبس بین دو طرف متخاصم در مسقط برگزار شود و اگر چه هرگز در طول این مذاکرات به توافقی حاصل نشد، اما تا حدودی بیاعتمادی را در هر دو طرف کاهش داد. علاوه بر این، پس از جنگ، عمان با وساطت بین ایران و عربستان سعودی مذاکرات برای برقراری روابط دیپلماتیک بین این دو کشور و همچنین ایران و انگلستان را انجام داد.
اما نخستین سفر سلطان قابوس به ایران پس از پیروزی انقلاب به مرداد سال ۱۳۸۸ بر میگردد که از آن بهعنوان فصل جدیدی از روابط میان ایران و عمان یاد میشود. این سفرها در سطح سران ادامه یافت و سلطان عمان بار دیگر در سال ۱۳۹۲ به ایران سفر کرد و با مقامات ایرانی گفتگو کرد.
سلطان قابوس و مسأله هستهای ایران
یکی از نقشهای مهم سلطان قابوس و در رابطه با ایران، به توافق هستهای سال ۲۰۱۵ باز میگردد. طبق نوشته روزنامه وال استریت ژورنال، کلید مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا در پرونده هستهای در اواخر سال ۲۰۱۱ خورد. طبق گزارش سال ۲۰۱۳ این رسانه، جان کری در دسامبر سال ۲۰۱۱ یعنی زمانیکه ریاست کمیته روابط خارجی سنای آمریکا را بر عهده داشت، گفتگوهای محرمانهای را با سلطان قابوس پیگیری میکرد و از وی خواسته بود تا شرایط انجام دیدارهایی در سطح بالا بین مقامهای ایران و آمریکا انجام شود. در نهایت این تلاشها به نتیجه رسید و ایران و آمریکا در عمان در سال ۲۰۱۲ مذاکرات محرمانهای را انجام دادند.
علی اکبر صالحی که در آن زمان وزیر خارجه ایران بود، در سال ۱۳۹۴ در گفتوگویی با «روزنامه ایران» گفته بود: «از طرف ما آقای خاجی، معاون اروپا و امریکای وزارت خارجه به همراه چند نفر از مدیران کل، برای مذاکره به عمان اعزام شدند. آمریکاییها در نخستین جلسه متعجب شده و گفته بودند که «ما اصلاً باور نمیکنیم، این اتفاق افتاده است؛ فکر کردیم عمان شوخی کرده؛ ما برای صحبت با شما، اصلاً، آمادگی نداریم!».
این مذاکرات محرمانه در نهایت به مذاکرات علنی در مسقط بین وزرای خارجه آمریکا و ایران و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۴ کشیده شد و سرانجام به توافق هستهای سال ۲۰۱۵ منتهی شد.
