در گفتگو با فرارو مطرح شد؛
جلالیزاده: هیچ کس برای اصلاحات، خاتمی نمیشود/ نمازی: هدف انتقاد شخص عارف بود

این روزها خاتمی زیر تیغ انتقادات برخی اصلاحطلبان از جمله کرباسچی و زیباکلام قرار گرفته است. آنچه موضوع گفتگوی فرارو با دو تن از اصلاحطلبان قرار گرفت. جلالیزاده در این باره گفت: در میان اصلاحات کسی مانند خاتمی وجود ندارد و منتقدین او که در انتخابات اخیر شرکت کردند و از مردم جواب رد گرفتند باید پاسخگو باشند اما نمازی در مقابل تیزی انتقادات به ویژه از سوی کرباسچی را متوجه شخص عارف دانست و گفت کسی نباید از انتقاد مصون باشد.
به گزارش فرارو، نهم اردیبهشت ماه بود که غلامحسین کرباسچی در گفتگو با جهان صنعت، تعارفات سیاسی را کنار گذاشت و خواستار حذف برخی چهرههای جریان اصلاحطلب شد. او با اشاره مستقیم به محمدرضا عارف و بعد سیدمحمد خاتمی گفت: «با شخصیتهای محترم سیاسی هم رودربایستی نداشته باشیم... آقای عارف اگر میتواند در شورای عالی اصلاحات، فراکسیون امید یا هر جایی نقش برجسته ایفا کند باید از او حمایت کنیم، اما اگر در عمل دیدیم که شخصیت اجرائی با توانایی برقرارکردن یک سازوکار فعال را ندارد باید تعارف را کنار بگذاریم... درباره بقیه بزرگان هم همینطور است. حتی دیگر کسانی که شاید برای ما کاریزما بوده و شخصیت مورد علاقه ما باشند. حالا آقای خاتمی یا هر کدام از رفقا.»
اما این نخستین باری نبود که کرباسچی رهبری اصلاحات را هدف انتقادات خود قرار داد، مردادماه سال ۹۸ کرباسچی در گفتگو با سازندگی اظهار کرده بود: «رهبری مفهوم مشخصی دارد. رهبری این نیست که فقط به صورت نمادین بگوییم آقای خاتمی رهبر تشکیلاتی اصلاحات است. آقای خاتمی فردی شناختهشده، مورد احترام و فرهیخته است و از بهترین شخصیتهایی است که در عرصه سیاسی فعالیت میکند، اما موضوع رهبری یک جریان سیاسی امری متفاوت و نیازمند سازوکار تشکیلاتی در جبهه اصلاحات است. اصلاحات از ابتدا تاکنون رهبری نداشته که اکنون بگوییم نیازمند رهبری جدید است. آقای خاتمی مورد احترام همه بوده و هستند، اما آیا بهواقع آقای خاتمی اصلاحات را رهبری میکنند؟ اینکه زمانی در جریان انتخابات یا در مسئلهای در حوزه دیگری ایشان اظهارنظری کنند و همه به نظر ایشان احترام بگذارند، به معنی رهبری نیست. رهبری یعنی ورود به مسائل، مدیریت و ساماندهی آنها.»
هر چند با عذرخواهی مرعشی، آتش اختلافات حول رهبری اصلاحات، فروکش کرد اما انتقادات از خاتمی آن هم هنگامی که اصلاحطلبان در اندیشه تغییرات ساختاری خود هستند، پرسشهایی را پیش کشید که همچنان جای بحث دارد؛ چون انتقادات صورت گرفته به رهبری اصلاحات از سوی برخی حامیان خاتمی به بالا بردن توقعات مردمی از او تعبیر شده است؛ در صورتی که خاتمی در چند سال اخیر همواره محدودیتهایی داشته و اصلاحطلبان نیز با مانعی به نام ردصلاحیتها مواجه بودند. با توجه به این مسایل، پرسش این است که منتقدین از این موضعگیریها چه اهدافی را دنبال میکنند و آیا این فشارها در نهایت میتواند منجر به تغییر در رهبری اصلاحات شود؟
منتقدین خاتمی باید پاسخگو باشند

وی افزود: «هرچند هیچ حرکت یا نهضتی نباید قائم به شخص باشد و با رفتن یک رهبر یا مؤسس آن حرکت یا نهضت نباید دچار فروپاشی، تندروی یا ضعف شود. اما بحث این است در شرایط فعلی، کسی که کاریزمای آقای خاتمی و مقبولیت ایشان را داشته باشد و مورد قبول همه طیفهای مختلف اصلاحات باشد؛ وجود ندارد.»
به گفته جلالیزاده مطرح کردن این انتقادات به هر دلیل یا هدفی که صورت بگیرد در پی ارائه راهکار برای بهبود وضعیت حاکم است. او در این باره بیان کرد: «امروز جامعه ما دچار افسردگی و دلزدگی یا بیتفاوتی نسبت به مسائل پیرامونی شده است که جریان اصلاحطلب هم طبعاً خارج از این روند نیست. ولی اصلاحطلبان باید با تبادل نظر و تضارب آرا به رایزنی برای اصلاح وضعیت موجود بپردازند و یک موضعگیری قوی و منسجم داشته باشند و سعی کنند با اجماع به راهکاری درست برسند.»
وی در پاسخ به این پرسش که آیا انتقادات کرباسچی از خاتمی، عزم حزب کارگزاران سازندگی برای رهبری اصلاحات را نشان میدهد یاخیر، گفت: «ضمن احترام به آقای کرباسچی و کارگزاران سازندگی ما باید قضاوت را به خود مردم واگذار کنیم و ببینیم که در طول این چندین سال، چه کسانی اصلاحطلب واقعی بودند و چه کسانی منافع مردم را بر منافع خود ترجیح دادند.»
او افزود: «متأسفانه برخی از احزاب اصلاحطلب و افراد و بخصوص حزب کارگزاران سازندگی در صورتی این مسایل را مطرح میکنند که در انتخابات اخیر برخلاف اجماع درونی اصلاحطلبان عمل کردند و در انتخابات شرکت کردند، اما مردم به آنها «نه» گفتند. در واقع مردم به کارگزاران سازندگی و سایر اصلاحطلبانی که در انتخابات دوم اسفند حضور پیدا کردند جواب رد دادند. این احزاب با این سنجش و بررسی وضعیت حزبی و جایگاه منفی در میان مردم، اولین کاری که باید کنند این است که در مواضع و مسائل مختلف بازنگری کنند. آن احزابی که در انتخابات اخیر شرکت کردند و با استقبال منفی مردم مواجه شدند باید پاسخگو باشند. اینها هستند که باید در برنامه خود بازنگری کنند.»
این فعال سیاسی، ادامه داد: «شاید اینها ایراد بگیرند چرا آقای خاتمی در انتخابات اخیر از ما حمایت نکرد؛ خب، وقتی که مردم حاضر به حمایت از شما نیستند اگر آقای خاتمی هم میآمد و از شما حمایت میکرد در مقابل مردم قرار میگرفت و وجهه خود را از دست میداد.»
جلالیزاده در نهایت با توجه به احتمال اهداف انتخاباتی از طرح این انتقادات، افزود: «آزموده را آزمودن خطاست، اینها در انتخابات اخیر اعتبار خود را آزمودند و تجربه کردند که جدا شدن از جمع جز شکست و موضعگیری منفی مردم هیچ نتیجهای ندارد؛ بنابراین چه اینها بخواهند به صورت مستقل وارد میدان شوند و چه بخواهند با اصولگرایان ائتلاف بکنند به نظر میرسد مردم تمایلی به استقبال از هیچکدام از اینها نخواهند داشت.»
انتقاد به عارف بود نه خاتمی

وی افزود: «آقای خاتمی با شروع بحث شورای عالی اصلاحطلبان، تأثیر بسیار زیادی بر انتخابات دو دوره ریاستجمهوری آقای روحانی، مجلس دهم و شوراها و حتی خبرگان رهبری داشت. این امر موجب ایجاد توقعاتی شد. از یکطرف، افراد دوست داشتند که این روند قابل تداوم باشد؛ از طرفی هم مخالفین بیکار ننشستند و مخالفت خود را آغاز کردند. افرادی هم از روی دلسوزی، نقدهایی مطرح کردند. به هر حال، من با شناختی که از آقای خاتمی دارم میدانم به تمام این نقدها توجه خواهد کرد و به انتقاداتی که وارد است ترتیب اثر خواهد داد. حتی بعد از این هم موضعی خواهد گرفت و توضیحاتی را به جامعه ارائه خواهد داد.»
او ادامه داد: «آنها اول باید این اصلاحات را انجام بدهند و بعد از این که اصلاحات انجام گرفت مشخص کنند که میخواهند ادامه دهند یا خیر، به نظر میرسد باید بزرگان کارزار تشکلهای سیاسی چه اصلاحطلب و چه اصولگرا بیشتر بر حاکمیت احزاب و کارکرد حزبی در کشور تاکید بکنند. یعنی از مقامات مسئول بخواهند به سمت حاکمیت کارکرد حزبی برویم و حکومت هم این راه را بیشتر از گذشته باز کند. در این راستا تمام تشکلهای اصلاحطلب یک تشکل بشوند و اصولگراها هم در کل یک تشکل را ایجاد کنند. یک حزب سومی هم با گرایشی متفاوت از اصلاحطلبان و اصولگرایان شکل بگیرد؛ بنابراین باید تشکلهای قوی و فراگیر در کشور ایجاد بشود مثلا سه حزب قوی و فراگیر و حکومت نیز مجبور شود راه را باز کند.»
به گفته نمازی در چنین وضعیتی، اداره کشور با کارکرد حزبی در عرصه سیاسی و بهویژه انتخابات صورت میگیرد. او اضافه کرد: «برای آنکه فضا برای انتخابات ۱۴۰۰ فراهم شود اصلاحات باید به سرعت ارزیابی خود را صورت دهند و نقاط ضعف خود را بشناسند. اگر ساختار ایرادی دارد؛ اصلاح کنند، اگر مشکل به افراد برمیگردد انتخابات دیگری برگزار کنند و یک شورای جدید درست کنند. اما در نهایت این شورا باید رئیس خود را عوض کند.»
وی با تأکید بر اینکه کرباسچی با انتقاد از عارف گریزی هم به خاتمی زده بود، بیان کرد: «آقای کرباسچی نمیخواستند از آقای خاتمی انتقاد کنند بلکه منظور آقای کرباسچی این بود که بحث انتقاد و ارزیابی، آن قدر جدی است که هیچکس نباید مصون از انتقاد باشد. به عبارت دیگر، علاوه بر خود انتقادی، دیگران هم بتوانند از افراد انتقاد کنند.»
او ادامه داد: «این عرصه باید به گونهای فراهم شود که فعالیت افراد شفاف باشد و افرادی که مسئولیت دارند انتقادپذیر باشند و بهتر است افراد نزدیکتر انتقاد کنند. هر کسی که دلسوز است باید از کار شورای عالی اصلاحطلبان که خیلی مهم است انتقاد کند. حتی خود آقای خاتمی هم باید در این میدان بیشتر حضور داشته باشند.»
نمازی تشریح کرد: «در انتخابات یازدهمین دوره مجلس، موقعیت، مواضع و عملکرد شورای عالی اصلاحطلبان خوب نبود، بعضی از احزاب کلاً انتخابات را تحریم کردند، برخی شرکت کردند و برخی هم در کارزار رقابت انتخاباتی وارد شدند و نامزد معرفی کردند. این تفرق، زیبنده شورای عالی اصلاحطلبان نیست. نباید بین اعضای شورا کثرت باشد. اما آیا این تفرق، ناشی از این است که آقای خاتمی سرمایهگذاری لازم را نکرده است؟ خیر، من فکر میکنم آقای خاتمی، با دلسوزی در عرصه حضور داشتند و نمیخواستند این اتفاق بیفتد. ولی این نتیجه عملکرد آقای عارف است. به نظر میرسد رهبری آقای عارف آن جامعیت لازم را ندارد. در واقع مدیریت آقای عارف آن فراگیری و جامعیت لازم را ندارد.»
این فعال سیاسی با اشاره به اینکه رهبری اصلاحات چند ایراد اصلی دارد، گفت: «این ایرادات به خودی خود درست نمیشود. اول باید هیئترئیسه و بعد رئیس از کاریزما و قدرت تاثیرگذاری بالایی برخوردار باشند. همچنین رئیس باید شخصیت نافذی داشته باشد و در برنامهها و اجرای آن از ثبات برخوردار باشد. یکی از مسائل مهم در مدیریت، ثبات است، نخست اینکه مدیریت ثبات داشته باشد و مدیران مدام تغییر نکنند. سپس اینکه شخص مدیر ثبات داشته باشد. اولاً اگر قرار است درباره موضوعی تصمیمگیری کند به صورت درست اتخاذ کند و بعد شخص مدیر در اجرا و عمل کردن آن تصمیم، مصر باشد؛ مذبذب نباشد. مواضع و موضعگیریها با ضعف همراه نباشند و در تصمیمات، تشکیک نکند و آنها را تغییر ندهد. در کل، رئیس یک تشکل در ایجاد اجماع و در فراهم آوردن فضایی که همه اعضا پایبند تصمیمات باشند، خیلی نقش دارد.»