دکتر رضا طالعیفر*؛ در اینکه مقوله تولید یکی از اساسترین موضوعات در راستای شکل گیری و توسعه اقتصادی هر کشوری است، شکی نیست و قرائن و شواهد تاریخی خود تاییدی است بر این مدعی که در هر کشوری که اهمیت مقوله تولید جدی گرفته شده، رونق گرفته و به فرهنگی عامه و همه گیر تبدیل شده است، در بازه زمانی بلند مدت، آن جامعه به سرزمینی توسعه یافته و تاثیرگذار تبدیل شده است (برای نمونه: آلمان پس از جنگ جهانی دوم با آن حجم گسترده ویرانی و خسارت).
نظر به جایگاه و اهمیت تولید و توجه به الزامات و کارکردهای آن در جوامع و کشورهای توسعه یافته، اگر ما در سالیان پیش رو خواستار آنیم که در زمنیه تولید به سطحی قابل اعتنا و قابل رقابت با غولهای اقتصادی دنیا برسیم میبایست زوایای پنهان این موضوع را مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم. نگارنده در سلسله مقالات مرتبط با جهش تولید (به عنوان شعار سال ۱۳۹۹ ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری)، در سطور پیش رو قصد دارد که از منظر فرهنگی به این موضوع بپردازد.
بطورکلی در ارتباط با هر موضوع یا مقولهای اگر قرار بدان باشد که همه گیر گشته و نوعا در سطح یک جامعه نهادینه و بارور گردد، فرهنگ سازی عمیق و جدی نیازی است که بایستی برای تحققش تلاش گردد. با کاشت باورهای عمیق در ارتباط با یک موضوع در اذهان و قلوب افراد یک جامعه میتوان در سالیان بعد محصول مورد نظر را درو کرد و این کلیتی است غیرقابل انکار. موضوع "تولید" هم به عنوان موضوعی کلیدی در حوزه اقتصادی هر کشور، از این قاعده کلی فرهنگی مسثنی نیست و اگر صفحات مهم تاریخ کشورهای توسعه یافته را ورق بزنیم، تولید و گسترش آن هنگامی میسر شده است که قبل از آن باورهای یک جامعه به اهمیت آن شکل گرفته باشد.
اینکه چگونه بتوان باورهای یک جامعه را نسبت به یک موضوع مشخص (برای مثال تولید) در بازه زمانی مشخص تغییر داد، مسالهای است اساسی و کلیدی و تا این مهم صورت نپذیرد و برای نمونه روشهای دیگر درآمدزایی همچون دلالی، رانت و رشوه و سایر روشهای غیرمولد در جامعه به عنوان افضل و مسیرهای میان بر شناخته شوند، نمیتوان به رونق و جهش تولید امید داشت.
راقم این سطور بر این اعتقاد است که در حال حاضر توانمندی نرم و سخت گسترش و توسعه تولید در همه زمینهها در کشور فراهم است، ولی کشور از یک مشکل بزرگ و راهبردی رنج میبرد و آن توانایی بسیج کردن، به خط کردن و یکپارچه سازی این تواناییها و استعدادهای بالقوه در راستای منافع ملی و استفاده بهینه از آن هاست که این امر نیز میسر نخواهد گشت مگر با فرهنگ سازی و تغییر در باورهای مردم غیور و مستعد این مرز و بوم و این مهم نیز بایستی با همت و تدبیر مسوولین کشور و با ایجاد سیستم مشخص و مدون در جهت "توزیع افکار" منطبق با الزامات شعار سال یعنی جهش تولید شکل و سامان بگیرد.
در نظام تفکر کشورهای پیشرو، آنچه که در سالهای اخیر شاهدش بوده ایم صرف توان و همت مسوولان این کشورها برای توزیع افکار است تا بتوانند باورها و اعتقادات را به سمت منافع مورنظرشان تغییر دهند.
گسترش بیش از پیش انواع و اقسام رسانههای دیداری و شنیداری در این کشورها نیز بر همین پایه و اساس است تا بتوانند هر چه بهتر، دقیقتر و تاثیرگذارانه تر، افکار موردنظر خود را در سطح جامعه خویش و سطح بین الملل پخش و منتشر نمایند و در یک کلام میتوان اینگونه ادعا نمود که توانایی هر کشور در خصوص توزیع افکار، یکی از مهمترین پایههای قدرت آن کشور در نظام روابط بین الملل است؛ لذا برای محقق سازی شعار سال پیش رو، مسوولان ردههای مختلف کشور بایستی اهمیت، مزایا و تاثیرات رشد تولید در کشور را به صورت اندیشه و تفکری ساده و روان از طریق رسانههای مختلف به مردم کشور به عنوان مهمترین مسایل حال حاضر کشور توزیع کرده و هر آنچه که دارند برای همهگیری این اندیشه در هر کوی و برزن این مرز و بوم و نتیجتا نهادینه سازی فرهنگ کار و تولید بکار گیرند تا در سالهای آتی بتوان به آنچه که در این سالهای کاشته ایم، جامعه عمل پوشانده و محصولش را درو کنیم.
به یاد داشته باشیم مسیر صحیح توزیع افکار مرتبط با امر رونق بخشی تولید در بطن جامعه فعلی کشورمان زمانی محقق خواهد شد که درک درستی از جایگاه و اهمیت تولید در اذهان مردم کشور داشته، ناکارآمدی، نارساییهای قبلی و باورهای شکل گرفته در اذهان را بخوبی رصد و شناسایی کرده و سپس بتوانیم برای جانمایی تفکر رونق و جهش تولید به عنوان ضرورتی غیر قابل انکار برای توسعه آتی کشور در اذهان مردم طرح و برنامهای مشخص و سیستم توزیع فکری یکپارچه و منسجمی داشته باشیم.
*دکترای مدیریت دولتی و عضو هیات علمی دانشگاه