واکنش فعالان سیاسی به جنجالهای اخیر احمدینژاد
احمدینژاد پاسخگوی عملکردش باشد، "آمنه آمنه" فدای سرش!

این که آقای احمدینژاد با ژست اپوزیسیون بخواهد خود را نماد حق و مخالفین خود را باطل تلقی کند از طنزهای تلخ تاریخ است؛ چرا که هنوز آثار زیانبار حضور او در راس دولت بر این کشور و بن بستهای پیش روی نظام و مردم قابل لمس است و با موضع گیری رندانه نمیتوان حافظه تاریخی مردم را پاک کرد. آقای احمدی نژاد اگر چه بیان کنند که اینگونه موضع گیریها با هدف ورود به انتخابات نیست و یا گفته باشند قصدی برای ورود به کارزار انتخاباتی پیش رو ندارند، اما تجربه و سابقه ایشان در تعارض با چنین ادعایی است
به گزارش فرارو، احمدینژاد که چند روز پیش ادعا کرد خیالی برای حضور در انتخابات ندارد، اما همچنان سعی میکند در دایره توجه رسانهها و افکار عمومی قرار بگیرد و این بار موسیقی بهانهای است که نام او بر سر زبانها بیفتد. در گفتگویی که بابازاده با احمدینژاد صورت داده صحبت از معین و حبیب، شجریان و افتخاری و هیچکس به میان میآید و احمدینژاد نشان میدهد چندان هم درباره صدای زنان سختگیر نیست. او در تمام گفتگو زیر بار مسئولیت مشکلاتی که در دوره ریاست جمهوری او پیش آمده نمیرود و باز انگشت اشارهاش به سوی جریانی است که نامی از آن نمیبرد.
احمدینژاد که از همان آغاز ریاست جمهوری با اظهار نظرات عجیبش همیشه در صدر اخبار نشسته است این روزها نیز سعی میکند نامش در حاشیه نباشد.

عبدالله مؤمنی فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتگو با فرارو در این باره گفت: احمدینژاد تلخترین نقطه ناکامی طبقه متوسط فعال ایران را در دوران نیم قرن اخیر رقم زد و در سقوط امید ایرانیان به بهبود و پیشرفت، عاملیت درجه اول را داشت. چرا احمدینژاد نمیتواند محل اعتماد باشد بدین خاطر که کارنامه او در دوران بسط یدش، سیاه و توام با سلطه بود. فرار از پاسخگویی در خصوص وضعیت فعلی کشور از سوی یک جریان سیاسی دیده میشود که بخش عمدهای از بن بست و موانع پیش روی روند بهبودگرایی مردم ریشه در ساز مخالف و کارشکنیها و مسولیت گریزی این جریان اصولگرا و جریانات ضد اصلاحات دارد و بنظر میآید آقای احمدینژاد و جریان اصولگرا با نوعی فرافکنی و فرار به جلو میخواهند از پاسخگویی در خصوص نقش خود و جریان سیاسی حامی خود طفره رفته و تمامی مسولیتها را به گردن جریان اصلاحات و اعتدال بیاندازند.
وی افزود: اگرچه بواسطه نقش و عملکرد هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا رویگردانی مردم از هر گونه حضور و فعالیت در ذیل دو جریان عمده سیاسی کشور امری روشن است، اما آیا اینکه محافظهکاران با بیمسئولیتی، بیتوجهی یا فرافکنی و تعصبات سیاسی و فرقهای آن را انکار یا به جریان مقابل نسبت میدهند اهمیت چندانی ندارد؟ مهم این هست که اگر جریانی میخواهد صادقانه به سمت بازسازی و احیای رابطه ترک خرده مردم با خود حرکت کند بدون شک بایستی با صداقت و پذیرش نقش خود در ایجاد وضعیت کنونی بدنبال اصلاح در مناسبات به بن بست رسیده باشد نه اینکه اصولگرایان و یا اصلاحطلبان با شروع نمودن بازی سیاسی بدنبال فریب جامعه باشند و بخواهند مردم را از توجه به مشکلات دورههای قبل یا وضعیت فعلی دور نمایند. اگرچه این نقدها به مفهوم تبرئه دولت از مسولیتاش در برابر مردم نیست و نخواهد بود و این موضوع که دولت باید پاسخگوی خواستهها و مطالبات جامعه باشد، امری بدیهی است. شرایط امروز ایران محصول عملکرد دولتهای پیشین و بخصوص عملکرد معارض با منافع ملی در دولت احمدینژاد و نیز ناکارآمدی دولت فعلی است.
مؤمنی اظهار کرد: اما این که آقای احمدینژاد با ژست اپوزیسیون بخواهد خود را نماد حق و مخالفین خود را باطل تلقی کند از طنزهای تلخ تاریخ است؛ چرا که هنوز آثار زیانبار حضور او در راس دولت بر این کشور و بن بستهای پیش روی نظام و مردم قابل لمس است و با موضع گیری رندانه نمیتوان حافظه تاریخی مردم را پاک کرد. آقای احمدی نژاد اگر چه بیان کنند که اینگونه موضع گیریها با هدف ورود به انتخابات نیست و یا گفته باشند قصدی برای ورود به کارزار انتخاباتی پیش رو ندارند، اما تجربه و سابقه ایشان در تعارض با چنین ادعایی است؛ چنانچه در انتخابات پیشین برغم صدور اطلاعیه و نفی مطلق کاندیداتوری، اما؛ در دقیقه نود همه تحلیلها را با حضور خود بهم زد.
این فعال سیاسی اضافه کرد: احمدینژاد با نوعی بازی سیاسی عوامفریبانه به دنبال ایجاد ارتباط و پیوند با طبقه متوسط شهری است که خواهان آزادیهای اساسی اجتماعی است. اما احمدی نژاد بداند این طبقه در مجموع بیشتر در پی بسط و ایجاد و مطالبه آزادیهای سیاسی است و تکیه بر آزادیهای اجتماعی بدون توجه به آزادیهای سیاسی کار عوامفریبانه و پوپولیستی است و طبیعتا نمیتوان در دفاع از آزادی و حقوق شهروندی بصورت گزینشی عمل کرد؟!
عبدالله مومنی بیان کرد: احمدینژاد چرا دوره و عملکرد خود را بابت سرکوب انجمنها و جنبش دانشجویی و محدودیتها و ممانعت از تحصیل و فعالیت آزادانه تشکلهای دانشجویی نقد نمیکند. اگر یکبار او به اتفاقات تلخی که در دوره ایشان صورت گرفته، به رفتار خطا و برخوردهای ناپسند اعتراف کند و نقش خود را در روند محدودیتهای اعمال شده مورد شماتت قرار دهد؛ یا مشخصا در خصوص محدودیتهایی که در طی هشت ساله دولت او پیش روی همه گرایشات دانشجویی منتقد وضع موجود و بخصوص انجمنها قرار گرفت صحبت کرد و پذیرفت که انسداد پیش روی آزادی در دانشگاه اشتباه است میشود باور کنیم او تغییر کرده است.
مؤمنی ادامه داد: بنظر میآید آنچه تحت عنوان تغییرات صورت گرفته در احمدی نژاد از آن یاد میشود ریشه در دو مساله دارد؛ مسله نخست اینکه او خود نیز مغضوب شده و برخی از یاران و موتلفین و همراهانش طعم تلخ زندان و حذف را تجربه کردهاند و محرومیت از حق انتخاب شدن و کاندیداتوری و رد صلاحیتش میتواند دلیلی بر برخی تغییرات سطحی و موضع گیریهای بعضا تند و احساسی او باشد.

امانالله قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره در گفتگو با فرارو گفت: دیگر دوران احمدینژادیها در جامعه تمام شده است و چنین اقداماتی از سوی آنان تلاشی است که به عمل میآید تا جلب افکارعمومی را بکنند. او میداند هنر موسیقی به ویژه موسیقی سنتی ایران برای همه گوهر گرانبها و کمیابی است بنابراین برای جلب توجه به آن متوسل میشود.
وی افزود: از نظر دیوید رایسمن جامعه سه نوع است یک جامعه سنتگرا، یکی دنباله رو و یکی هم جامعه خودمختار است. در شرایط کنونی دیگر دوران جامعه سنتی و دنبالهرو به پایان رسیده است. امروز جامعه ایرانی به خودمختاری فکری و عقلی رسیده است و در پی دنباله روی از سنتها و گذشتگان و محافظه کاران نیست. جامعه از سنت خواهی، سنت گرایی و دنباله روی دوری میکند و یک جامعه خودمختار است. به خصوص نسل جوان عقل گرایانهتر فکر میکند. این به معنای خودمختاری است. یعنی بر مبنای عقل و ذهن خود عمل میکند. دیگر جوانان به فکر این نیستند گذشتگان چه میگویند.
قرایی مقدم اظهار کرد: ما تقریبا ۲۰ میلیون فارغ التحصیل دانشگاه داریم و ۶۴ درصد دانشجویان ما دختر هستند. درچنین شرایطی دوران این حرف و حدیثها و با این و آن گپ زدن و خود را مطرح کردن گذشته است. احمدینژاد هم این را فهمیده بنابراین سعی میکند برای جلب توجه از هنجارها رد شود غافل از اینکه زمان این کارها گذشته است.
او اضافه کرد: او برای ادامه حیات خود تلاش بیخودی میکند و به جلب توجه نسل جدید میپردازد. در حالی که همه میدانند در زمان خودش وضعیت چگونه بوده است. نسل جوان خودمختار با عقل گرایی حاکم بر جامعه این حرفها را نمیپذیرد. امروز هر چه شنیده میشود آنالیز میشود جوانان دیگر مثل گذشتگان نمیاندیشند. اینکه خوانندگان زن بخوانند این قبول، اما هر کسی این را میشنود از او میپرسد زمان خودت بود؟ ایا چنان قدرتی دارد زنی را در تلویزیون بیاورد و بخواند. به حرف اوست مگر؟ چه کاره است؟
او گفت: صحبتهای او در همان زمان انتخابات و ریاست جمهوری درباره بگم بگم یا برادران لاریجانی خودآگاهی در جامعه ایجاد کرد و در پیش برد جامعه به سوی خودمختاری نقش داشت، اما حالا جامعه او را شناخته و اعتماد چندانی به او و حرفهایش ندارد، اما او همچنان در پی جلب توجه است برای آنکه به حیاتش ادامه بدهد.

حسن رسولی فعال سیاسی اصلاحطلب در این باره در گفتگو با فرارو گفت: آقای احمدینژاد به هر حال هشت سال رئیس جمهور این کشور بوده و چه به عنوان یک شخص حقیقی و چه به عنوان یک شخص حقوقی که یک جریان فکری و سیاسی را نمایندگی میکند جزو حقوق اولیه اش است که درباره موضوعات متعدد کشور از جمله موضوعات فرهنگی اظهار نظر کند و این چیز غیر مترقبهای نباید باشد. اما درباره حضور احمدینژاد در انتخابات اطلاعی ندارم.
چندی پیش بود که در خبرها آمد احمدینژاد مشغول رایزنی با شورای نگهبان برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ است خبری که البته از سوی شورای نگهبان رد شد. با این حال برخی از چراغ سبز حاکمیت برای حضور او در انتخابات سخن میگویند و حتی از تلاش مجلس برای بازگشت احمدینژاد حرف میزنند. آنچه کیهان به آن جواب داده و نوشته است: افراطیون مدعی اصلاحات بهتر از هر کس میدانند که امکان بازگشت احمدینژاد به عرصه سیاست وجود ندارد، به همان دلایلی که امکان بازگشت امثال خاتمی نیست. اما عمدا اصرار دارند کشور را مجبور به انتخاب میان روحانی و احمدینژاد کنند. البته دولت ائتلافی روحانی آن قدر بد عمل کرده که عملکرد دوره احمدینژاد با وجود همه تخلفها و انحرافات سه سال قبل وی و برخی اطرافیانش باز هم در حوزه اقتصادی بهتر از دوره روحانی در ذهن مردم ارزیابی میشود. اما در آینده قرار نیست کشور متوقف نوع سیاستورزی روحانی یا احمدینژاد متوقف بماند.