همیشه تفاوتی هست بینِ افکار استادانِ اتوکشیدۀ دانشگاه، و بحرانهای وخیمی که در دنیای واقعیت روی میدهند. بههمین دلیل، خیلی وقتها راهحلهای استادان دانشگاه برای حل مشکلات، در نظر سیاستمداران مضحک و غیرعملی جلوه میکند. اما این روند در سالهای اخیر دو استثنای بزرگ داشته است: توماس پیکتی، ستارۀ جوان علم اقتصاد و یانیس واروفاکیس، وزیر اقتصادِ دولت سیریزا. اما آیا تلاشهای آنها میتواند اروپا را نجات دهد؟
مشهور است آدمها در جوانی انقلابیاند و سنشان که بالا میرود محافظهکار میشوند. اما زندگی پیکتی وارونه است. او در عنفوان جوانی به کشورهای اروپای شرقی سفر کرد، و با دیدن خیابانهای خاکستری و مغازههای بهگلنشستۀ آنجا متقاعد شد که چیزی نمیتواند جایگزین رقابت بازار شود. اما رفتهرفته، وقتی با حجم عظیمی از دادههای اقتصادی مواجه شد، فهمید صاحبان سرمایه چه شکاف ناعادلانهای در جامعه ایجاد کردهاند و همین پژوهشهایش را بهسمت نابرابری اقتصادی کشاند. تابهحال ۲.۵ میلیون نسخه از کتاب پیشین او، سرمایه در قرن بیستویکم، فروش رفته و حالا با کتابی قطورتر و البته خطرناکتر بازگشته است.
به گزارش ترجمان علوم انسانی، توماس پیکتی چیزی برای تبدیلشدن به یک اقتصاددانِ موفق جریان اصلی کم نداشت. تحصیلاتی درخشان و استادی در دانشکدۀ اقتصاد امآیتی در جوانی. اما پس از دو سال تدریس در آن دانشگاه، به این نتیجه رسید که در برج عاج نشسته است و آنچه به دانشجویانش میگوید، ربط چندانی به واقعیت ندارد. پس تدریس را رها کرد و به پاریس برگشت تا اینبار «واقعیت» را مطالعه کند، و آنچه در این جستجو پیدا کرد دریایی از نابرابری بود.
کتاب جدید توماس پیکتی تلاشی عظیم برای ساختن اقتصادی برابرتر است
«سرمایه در قرن بیستویکم»، با آنکه در تمام دنیا تحسین شد، از نظر نویسندهاش دو ایراد داشت: یکی آنکه فقط بر تجربۀ غرب تکیه میکرد و دوم آنکه چیز زیادی دربارۀ ایدئولوژیهای حاکم بر نابرابری نمیگفت. کتاب جدید او، «سرمایه و ایدئولوژی» قرار است علاوه بر چیزهای دیگر، این دو ایراد را نیز برطرف کند. پیکتی در گفتگو با انتشارات دانشگاه هاروارد از ایدههای جدیدی که طی هفت سال گذشته به آن رسیده است سخن میگوید.
نابرابری توجیهناپذیر است، برای همین همواره بر ایدئولوژی متکی بوده
استکم نیستند نویسندگانی که با انتشار کتابی جنجالی برای مدتی در صدر گفتگوها جای میگیرند، اما همانطور که به سرعت مشهور شدهاند، به سرعت هم فراموش میشوند. از قرار معلوم، توماس پیکتی، از آن دسته نخواهد بود. او که هفت سال پیش با انتشار «سرمایه در قرن بیستویکم» ناگهان انفجاری در بحثهای اقتصادی به وجود آورد، حالا با کتابی هزار صفحهای بازگشته است تا بار دیگر مهارتش را در آمار، فهم جزئیات و نگرشهای اقتصادی حیرتانگیز اثبات کند.
پیکتی با نگارش کتاب سرمایه در قرن ۲۱ به خوبی متوجه گرایش عمومی به اقتصاد سیاسی کلاسیک شده بود. به همین دلیل برخی او را آدام اسمیت قرن جدید معرفی کردهاند. اما آنچه اقتصاددانان کلاسیک را مهم کرد توجه آنان به مسائل فلسفی و اخلاقی بود، چیزی که پیکتی از آن غافل شد.
اروپا غرق میشود و کسی به پیکتی گوش نمیدهد
همیشه تفاوتی هست بینِ افکار استادانِ اتوکشیدۀ دانشگاه، و بحرانهای وخیمی که در دنیای واقعیت روی میدهند. بههمین دلیل، خیلی وقتها راهحلهای استادان دانشگاه برای حل مشکلات، در نظر سیاستمداران مضحک و غیرعملی جلوه میکند. اما این روند در سالهای اخیر دو استثنای بزرگ داشته است: توماس پیکتی، ستارۀ جوان علم اقتصاد و یانیس واروفاکیس، وزیر اقتصادِ دولت سیریزا. اما آیا تلاشهای آنها میتواند اروپا را نجات دهد؟
کتاب جدید پیکتی تأسفبار است
توماس پیکتی بعد از انتشار کتاب سرمایه در قرن بیستویکم به ستارۀ اقتصاددانان جهان تبدیل شد. او امسال کتاب جدیدش را به نام اقتصاد نابرابری منتشر کرد. اما پل کروگمن معتقد است این کتاب، از سرمایه بسیار ضعیفتر و اساساً گامی به عقب است.
پیکتی: عامل ظهور داعش نابرابری درآمدی است
پیکتی با اظهار نظری جنجالی دربارۀ رابطۀ نابرابری در خاورمیانه و ظهور داعش به صحنه بازگشته است.
توماس پیکتی، یکسال پس از انتشار سرمایه در قرن بیستویکم، با استدلالی دیگر دربارۀ نابرابری درآمدی به صحنه آمده است. استدلالی که ممکن است جنجالیتر از کتابش از آب درآید. پیکتی بهتازگی در یادداشتی در روزنامهٔ فرانسوی لوموند مینویسد: نابرابری عامل اصلی تروریسم خاورمیانه از جمله حملات اخیر داعش در پاریس است.
گردش به چپ ستارههای اقتصاد
نوا اسمیث در بلومبرگ ویو نوشت بعضی در مقابل استفادهٔ مفرط از ریاضی در اقتصاد به اعتراض برخاستهاند. ولی آنچه میخواهند هیچ ربطی به روششناسی ندارد، آنها میخواهند اقتصاد به چپ متمایل شود؛ اما چند دههای هست که آرزویشان محقق شده است! در طرف راست طیف چه اقتصادان محبوبی میتواند با کروگمن و پیکتی برابری کنند؟
دیدگاهی عملی برای جامعهای برابر
آنتونی بی. اتکینسن، اقتصاددان برجستۀ انگلیسی سالهاست در زمینۀ نابرابری پژوهشهای گستردهای انجام داده است. توجه همزمان به مسائل تاریخی و تجربی و موضوعات نظری، در کنار دقت او در فرآیند پژوهش اهمیت خاصی به نوشتههای او بخشیده است. او در کتاب اخیر خود «نابرابری: چه میتوان کرد؟» اصلاحطلبی رادیکال جدید را بررسی میکند. اتکینسن با مروری تاریخی به نظام مالیاتی انگلستان، راهکارهایی برای کاهش نابرابری از طریق اصلاح نظام مالیاتی مطرح کرده است. توماس پیکتی «نابرابری: چه میتوان کرد؟» را نقد و بررسی میکند.