bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۶۳۷۹۷

پاهایت را بریدند دیگو مارادونا، دست خدا را بگیر!

پاهایت را بریدند دیگو مارادونا، دست خدا را بگیر!

مارادونا برای بزرگ بودن نیاز نداشت مدال‌های پرشمار و رنگارنگ به گردنش بیندازد. یک قهرمانی جهان و چند قهرمانی در ایتالیا برایش بس بود، مارادونا با این نشان‌ها مارادونا نبود. او را در دل کوچه و خیابان‌ها - جایی که توپ فوتبال پوست می‌انداخت و تکه تکه می‌شد و پسران و مردان مست غرور از پیروزی نامش را فریاد می‌زدند - بیشتر می‌شناختند. او را می‌پرستیدند.

تاریخ انتشار: ۰۰:۲۴ - ۰۶ آذر ۱۳۹۹

هر کسی که یک بار روی سکوها، پای تلویزیون و پشت فنس‌ها برای فوتبال اشک ریخته، شب سختی خواهد داشت. حالا وقت بایگانی کردن شماره ۱۰ است.

به گزارش ایسنا، برای فوتبالی‌ها ۲۵ نوامبر، سیاه‌ترین روز تقویم است. ۱۵ سال پیش در همین شب جرج بست، ستاره بزرگ فوتبال درگذشت و حالا جهان فوتبال در سوگ از دست دادن یکی از بزرگ‌ترین ستاره‌های تاریخ نشسته است؛ دیگو آرماندو مارادونا.

"می‌خواهی عکس دیگو را برایت تتو کنم؟ " می‌گویند اگر در بوینس‌آیرس هوس خالکوبی کردن به سرتان بزند، این اولین پیشنهادی است که در مغازه‌ها به شما می‌دهند. او نه تنها در زادگاهش بلکه در هر جایی که عاشقان فوتبال، روزگار می‌گذارنند یک اسطوره بود؛ یک اسطوره ابدی، یک اسطوره با همه اوج‌ها و فرودهایش. او نماد فوتبال نه، او خود خود فوتبال بود.

وقتی در ۱۹۸۶ آرژانتین را قهرمان کرد ۲۶ ساله و در اوج فوتبالش بود. در بازی با انگلیس، بازیکنان حریف را شبیه مانع‌های تمرینی دید. او دست خدا را گرفت و به فوتبال هدیه داد. درباره این بازی گفته بود با دو گلش، به شکل نمادین انتقام جنگ فالکلند را از انگلیسی‌ها گرفت. بوسه‌اش به جام طلایی، فوتبال را زیباتر کرد.

بعد از نایب قهرمانی در جام جهانی ۱۹۹۰ و پس از پایان لیگ ایتالیا ناگهان اعلام شد که در بدن مارادونا آثاری از کوکایین یافت شده است. چرا دیگو؟ این سوالی است که هوادارانش، آن‌هایی که فوتبال نه تفریحشان بلکه زندگی‌شان است حداقل یک بار پرسیده‌اند. در مستندی که امیر کوستوریتسا از زندگی‌اش ساخته بود می‌گوید: "من اگر کوکایین نمی‌کشیدم چه بازیکنی می‌شدم. عجب بازیکنی را از دست دادیم، عجب بازیکنی. "

فیفا او را ۱۵ ماه از فعالیت‌های فوتبالی محروم کرد. ۱۵ ماه یعنی چند مسابقه دیگو؟ چند مسابقه بیشتر می‌توانستی چشم‌ها را خیره کنی؟

شایعه شد که او حتی در خرید و فروش مواد مخدر در ناپل دست داشته است. به آرژانتین برگشت، اما پلیس بوینس‌آیرس هم از خانه‌اش مواد مخدر پیدا کرد.

بعد از پایان محرومیتش وقتی کسی فکر نمی‌کرد، با دعوت آلفیوباسله، سرمربی وقت آرژانتین، دوباره پیراهن سفید و آبی را به تن کرد و در جام جهانی ۱۹۹۴ پا به میدان گذاشت، اما درست زمانی که هواداران از بازگشت او خوشحال بودند، در بازی آرژانتین و نیجریه آزمایش دوپینگش مثبت اعلام شد؛ سقوطی دیگر.
فیفا او را دو سال از شرکت در مسابقات محروم کرد. بعد از محرومیت گفت که پاهایش را بریدند. چه پا‌هایی دیگو.

محرومیتی که خیلی‌ها از جمله خودش آن را به مسائل پشت پرده ربط دادند. البته در سال ۲۰۱۰ و زمانی که سرمربی آرژانتین بود اعتراف کرد که او و همبازیانش نوعی قهوه آرژانتینی مصرف کرده بودند و برای همین آزمایشش مثبت شد. او این را گفت و تقصیر را گردن سرمربی‌اش انداخت.

مارادونا برای بزرگ بودن نیاز نداشت مدال‌های پرشمار و رنگارنگ به گردنش بیندازد. یک قهرمانی جهان و چند قهرمانی در ایتالیا برایش بس بود، مارادونا با این نشان‌ها مارادونا نبود. او را در دل کوچه و خیابان‌ها - جایی که توپ فوتبال پوست می‌انداخت و تکه تکه می‌شد و پسران و مردان مست غرور از پیروزی نامش را فریاد می‌زدند - بیشتر می‌شناختند. او را می‌پرستیدند.

سرمربی آرژانتین شد، سرمربی مسی. چه قهرمانی‌ای می‌شد دیگو، ولی حیف دیگر به جای پیراهن راه راه، کت و شلوار بد ریختی تنت کرده بودی، حیف دیگو.

حالا که رفته‌ای همه برایت می‌نویسند، حتی پله، همان که خیلی دوستش نداشتی. همان که درباره‌اش گفته بودی قلبش را به فیفا فروخت. برایت نوشته: "یک روز در آسمان با هم فوتبال بازی خواهیم کرد. " چه فوتبالی بشود دیگو.

bato-adv
bato-adv