ترنج موبایل
کد خبر: ۴۹۰۶۲۷

(تصاویر) زابل، شهر سوخته

(تصاویر) زابل، شهر سوخته

زابل نگران دختران خردسال روستاهایش هم هست که تفریح آن‌ها ایستادن در صف آب است، تا تانکر حمل آب روزی یکبار بیاید و آن‌ها دبه‌های ۲۰ لیتری سهم خانواده را پرکنند.

تبلیغات
تبلیغات

زابل شهر کوچکی است، اما مشکلات بزرگی دارد. جایی که بیکاری و فقر دارد، وهر جا بیکاری و فقر هست، فساد هم هست. زابل نگرانی دیگری هم دارد. نگران کودکانی که غذای خوب ندارند، بهداشت ندارند، تفریح و رفاه ندارند و جز بازی با تل ماسه‌ها که همیشگی است؛ چاره دیگری برای انتخا ب زندگی بهتر پیش روی خود نمی‌بینند.

زابل نگران نوجوانانش هم هست. نگران نوجوانانی که دبیرستان نمی‌روند و کسی از آن‌ها نمی‌خواهد عضو کتابخانه شود چراکه کتابخانه‌ای هم نیست تا عضوی بخواهد؛ و از این که به مدرسه نمی‌روند ناراحت نیستند، چون می‌دانند اگر درس بخوانند باید از زابل بروند؛ وقتی زابل فقط یک کتابفروشی دارد که کتاب‌های سفارشی اساتید دانشگاه را می‌آورد و به دانشجویان می‌فروشد و از دو طرف سودی اندک می‌گیرد. یا این که دانشجویان دانشگاهش هم فقط مدرک می‌گیرند و کاری برای آن‌ها در شهرشان پیدا نمی‌شود و... انگار وقتی فقر باشد بقیه مشکلات هم پی در پی می‌آید.

زابل نگران جوانانش هم هست، چون کار ندارند و برای فرار از بیکاری مجبورند به هر کاری تن دهند؛ کار‌هایی که در میان آن ناخودآگاه خلاف قانون هم پیش می‌آید و همین سوء پیشینه کافیست تا از سوی باند‌های سوداگر مواد مخدر و یا حتی مخالفان ایران و ایرانی به مزدوری پذیرفته شوند که در آن پول‌های کلانی هم رد و بدل می‌شود و برخی هم به آن‌ها می‌رسد.

زابل نگران دختران خردسال روستاهایش هم هست که تفریح آن‌ها ایستادن در صف آب است، تا تانکر حمل آب روزی یکبار بیاید و آن‌ها دبه‌های ۲۰ لیتری سهم خانواده را پرکنند و سهمی در زنده ماندن و ماندن در روستای آباء و اجدادی خود داشته باشند. خانواده‌هایی که جایی را ندارند تا بروند، با کدام پول و کدام جرات؟

عکاس: حیدر رضایی/ نورفتو

تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات