bato-adv
bato-adv

سریال نیسان آبی، قسمت چهارم

سریال نیسان آبی، قسمت چهارم

چهارمین قسمت از سریال نیسان آبی به تهیه کنندگی احسان ظلی پور و کارگردانی منوچهر هادی در روز چهارشنبه نوزدهم آبان ماه وارد شبکه نمایش خانگی شد.

فراروـ  قسمت چهارم سریال نیسان آبی به کارگردانی منوچهر هادی و تهیه کنندگی احسان ظلی پور چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ وارد شبکه نمایش خانگی شد.

در خلاصه داستان این قسمت آمده است:

«آریا بدون گواهی‌نامه سوار نیسان شد و حالا که تصادف شدیدی کرده است، چاره‌ای جز فرار ندارد. این طرف هم جمشید بی‌خبر از همه جا به خانه سینما می‌رود تا جمشید هاشم پور را ببیند؛ اما اتفاقات او را به سمت دیگری می‌کشد...»
 
آریا دختر نوجوان را زیر می‌گیرد و فرار می‌کند. کله پاچه خوردن آریا و زینال خرج یک شیشه جلوی نیسان را هم روی دست‌شان می‌گذارد. آن‌ها با هم توافق می‌کنند که کسی از تصادف بویی نبرد؛ اما وجدان آریا او را راحت نمی‌گذارد.
آریا بعد از این‌که با رفتار‌های عجیبش همه اهل خانه را به خود مشکوک می‌کند، از خانه بیرون می‌زند و به امید یک سرپناه به آغوش عمو رضا خرسند می‌رسد. رضا از آریا حمایت می‌کند و او را در گاوداری نگه می‌دارد؛ اما مشکلاتش با جهان نمی‌گذارند همه چیز با میلش پیش برود. در سویی دیگر جمشید هم خراب‌کاری به بار می‌آورد.
 
تجمع در مقابل خانه سینما برای دیدن جمشید هاشم پور برای جمشید خرمالو دردسر می‌شود و سر و کارش به پلیس و بازداشت می‌رسد. این‌بار هم این رضا است که پی‌گیر کار جمشید می‌شود و او را آزاد می‌کند. جمشید هنوز از ماجرای آریا بویی نبرده است؛ اما رضا پی‌گیر می‌شود و دختر را درحالی که در کماست، پیدا می‌کند... زندانی شدن جمشید، گم شدن نیسان، جور کردن پول و حالا بازداشت در خانه سینما و تصادف آریا. از زمین و آسمان برای جمشید می‌بارد.
 
بعد از چهار قسمت دیگر مشخص شده است که موتور محرک سریال نیسان آبی همین خرده بدبختی‌هایی است که بر سر جمشید و خانواده‌اش می‌آید و خبری از یک کنش یا روایت کلی نیست. دردسر‌ها یکی پس از دیگری می‌آیند و حل می‌شوند و قسمت‌های سریال پیش می‌رود. دردسر‌هایی که آن‌قدر ناگهانی و بی سر و ته هستند که اگر ادامه یابند، دیگر چیزی را در بیننده ایجاد نخواهند کرد؛ چراکه فرمول ساده‌شان برای آن‌ها مشخص شده است.
 
شوخی‌های نیسان آبی هم خیلی چنگی به دل نمی‌زند. بامزگی فیزیکی و ظاهری کاراکتر آریا از نقاط قوت سریال است؛ اما این کاراکتر‌ها با درگیر شدن در کنش‌های نصفه و نیمه و سرسری از دست می‌رودن و سبب می‌شود که بازی یک دستی را از او شاهد نباشیم.
 
به طور کلی کاراکتر بچه‌های جمشید و رضا از شخصیت‌های اصلی بامزه‌تر و سرپاترند؛ اما وقت زیادی که برای کاراکتر‌های اصلی و کلیشه‌هایشان تلف می‌شود، آن‌ها را از موضوع خارج می‌کند. دختر و پسر بزرگ‌تر رضا تقریبا فید شده‌اند و دختر جمشید را هم خیلی موثر نمی‌بینیم.
 
قسمت چهارم یک سورپرایز هم برای تماشاگران داشت و آن هم حضور خود منوچهر هادی در مقابل دوربین بود. او نشان می‌دهد که وقتی خودش نمی‌تواند نقش خودش را در مقابل دوربین ایفا کند، خیلی نباید از او توقع بازی گرفتن از دیگران را در نقش‌های گوناگون داشت. بدین ترتیب یک ویژگی دیگر هم به منوچهر هادی در فرهنگ بیننده‌های فیلم و سریال ایرانی اضافه می‌شود. او کسی است که نقش خودش را هم بد بازی می‌کند.
bato-adv
bato-adv
bato-adv