هشدار درباره اجرای هدفمند کردن
اسحاق جهانگيري:
در روزهاي پاياني دولت هشتم، اسحاق جهانگيري درآخرين کنفرانس مطبوعاتي خود، در پاسخ به پرسش يکي از خبرنگاران، درباره فعاليت خود پس از اتمام دوران وزارت گفته بود تصميم دارد خبرنگار شود! وزير صنايع دولت اصلاحات به دلايل متعددي که بر آنها تاکيد دارد، معتقد است در مقطع فعلي، اجرايي نشدن طرح هدفمند کردن يارانه ها، کم هزينه تر است.
اسحاق جهانگيري که علاوه بر حضور موثر خود در بخش صنعت، نمايندگي مردم زادگاه خود يعني کرمان را در دومين دوره مجلس شوراي اسلامي و عضويت در حزب کارگزاران سازندگي را در کارنامه سياسي خود به ثبت رسانده، معتقد است که اصلاحطلبان در صحنه سياسي کشور باقي خواهند ماند. او اميدوار است عقلاي هر دو جريان آنها را به سمت و سوي تعامل، اعتدال و رقابت واقعي سوق دهند. خلاصهاي از گفت و گوي وزير صنايع و معادن دولت اصلاحات با روزنامه مردمسالاري را در زير ميخوانيد.
به نظرشما اساسا طرح هدفمند کردن يارانهها ميتواند در شرايط فعلي موثر واقع شود؟
موضوع اجراي هدفمندکردن يارانهها را بايد راه غيرقابل برگشتي براي دولت دانست. البته اين بدان معنا نيست که اگر دولت تصميم بگيرد اين طرح را اجرا نکند برايش امکان پذير نباشد چرا که هنوز وارد فاز اجرايي و عملي نشده است. اما طبيعتا هرچه پيش رفته و به عملياتي شدن کار نزديک ميشوند هزينههاي اجرايي نشدن آن براي دولت و مردم افزايش مييابد. از سوي ديگر اين طرح (هدفمند کردن يارانه ها) يکي از بزرگترين طرحهاي اقتصادي دولت محسوب ميشود و تاکنون تبليغات زيادي درمورد آن شده است و استمرار وضعيت فعلي مصرف انرژي چه از نظر مالي و چه منابع، امکان پذير نيست.
از همان ابتدا هم که بحث هدفمند کردن يارانهها مطرح شد اکثر کارشناسان با آن موافق بودند، زيرا معتقد بودند با اجراي دقيق آن علاوه بر جلوگيري از هدر رفتن منابع،رونق و رشد اقتصادي مطلوب اتفاق خواهد افتاد ولي همواره صاحب نظران برمواردي به عنوان پيش نياز اجرا تاکيد ميکردند که تفاهم ملي ميان جريانات سياسي و نيز نخبگان جامعه درباره زمان و چگونگي اجرايي شدن اين طرح وجود داشته باشد و از آن مهمتر اين که دولتي اين کار را بر عهده بگيرد که از نظر توان مديريتي و نيز تصميم گيري قدرت بالايي داشته باشد تا جوانب مختلف طرح و آثار آن در بخشهاي مختلف اقتصادي را در شاخصهايي مانند دستمزدها، سرمايه گذاري، اشتغال، کشاورزي، صنعت،حمل و نقل و بهويژه آثار آن بر زندگي مردم که در واقع همان بحث تورمي بودن آن است، به صورت دقيق و با ديد کارشناسي بررسي كند و اسناد آن به صورت شفاف در اختيار مردم قرار بگيرد. علاوه بر بررسيهاي مذکور زمان اجراي طرح هم اهميت اساسي دارد.
يعني با توجه به تورم موجود، اجراي طرح را موفقيت آميز ميدانيد؟
به دلايل متعددي در مقطع فعلي، اجرايي نشدن طرح، کم هزينه تر است و مسئولان بايد اين هشدارها را جدي بگيرند و پيش از آغاز اجراي هدفمند کردن يارانه ها، پيش نيازهاي آن را به دقت بررسي کنند. خوشبختانه مجلس در اين زمينه، مصوبه بهتري داشته، چنانچه تصويب کرده بود که در سال اول اجرايي شدن طرح بايد درآمد معادل 20 هزار ميليارد تومان باشد، در حالي که دولت بر 40 هزار ميليارد تومان تاکيد دارد که اين ميتواند آثار شوک آوري بر جامعه داشته باشد.
ضمن آن که دولت بايد توجه داشته باشد طرح هدفمند کردن يارانهها مانند طرح ماليات بر ارزش افزوده، امکان عقب نشيني ندارد و لذا قبل از ورود به فاز اجرايي بايد تمام مطالعات و بررسيها و نيز پيشنيازها را فراهم کرده باشد.
جامعه امروز هيچ اطلاع دقيقي درباره اينکه پس از اجرايي شدن طرح، قيمت نفت، گازوئيل، آب و برق،گاز به چه ميزان افزايش خواهد يافت، ندارد. دولت به مردم عدد نميدهد و همين امر، نوعي اضطراب و ترس را در جامعه ايجاد کرده که آثار منفي آن بسيار بيشتر خواهد بود.
ضمن آن که در شرايط فعلي بسياري از مراکز صنعتي و توليدي نيز با بحران مواجهند و از عواقب اجراي طرح نگران هستند، بايد اطلاعات شفاف و واقعي به آنها داد که بتوانند با برنامهريزي آثار منفي طرح را در بنگاه خود کاهش دهند.
امروز يکي از مسائلي که نه تنها کشور ما، بلکه اکثريت قريب به اتفاق کشورهاي دنيا با آن مواجه هستند ورود کالاهاي چيني ارزان قيمت با کيفيت نامطلوب به بازار است. در بازار، علاوه بر کالاهاي چيني، شاهد ورود ميوههاي چيني يا کشورهاي ديگر هستيم، در اين زمينه چه تدبيري بايد انديشيده شود؟
سياست دولت نهم اين بود که در آمدهاي افسانهاي نفتي را در بودجه دولت مصرف کند با اين تصور که با خرج اين منبع درآمد، مشکلات اقتصادي را حل ميکند و در نتيجه جامعه به دولت خوشبين خواهد شد و به همين دليل بهرغم تذکر عدهاي از صاحب نظران و دلسوزان کشور چنين تصميمهاي شتابزده و غيرعلمي گرفته شد که هم به افزايش نقدينگي و هم به افزايش تورم انجاميد و در نتيجه سيل واردات به کشور را در پي داشت اما متاسفانه نه تنها توجهي به انتقادات و تذکرات صورت نگرفت بلکه تهمتها و انگهايي به اين اشخاص زده شد که نتيجه آن سياست سالها گريبانگرکشور است.
من فکر ميکنم، تا سالها مردم سوالشان از مسئولان فعلي اين خواهد بود که درآمدهاي افسانهاي نفت کجا خرج شده و چه مشکلي از مشکلات مردم يا توسعه کشور را برطرف کرد؟
جنابعالي علاوه بر حضور موثر در راس وزارت صنايع و معادن در دولتهاي هفتم و هشتم به عنوان عضو حزب کارگزاران و کسي که سابقه نمايندگي مجلس و استانداري داريد و در بخش سياسي نيز صاحبنظر هستيد با اين وصف، در حال حاضر، وضعيت اصلاحطلبان را چگونه ميبينيد؟
همانطور که در يک سال اخير، در مصاحبهها اشاره کردم، اصلاحطلبان يک جريان ريشه دار درون نظام هستند که در ابتداي شکل گيري بناي خود را بر تحقق آرمانهاي انقلاب و خط امام قرار دادند و در طول زمان تبديل به جريان اصلاحات شدند و از 30 سال عمر جمهوري اسلامي، 25 سال بخشهاي مهم اداره کشور را در اختيار داشتند، لذا اين گروه در صحنه نظام باقي خواهد ماند و اساسا به مصلحت نظام هم نيست که اجازه دهد اين گروه حذف شود چنانچه مقام معظم رهبري همواره تاکيد کردهاند که وجود هر دو جريان سياسي ضروري است.
معتقديد مشکلات اساسي جريان اصولگرا چه مشكلاتي است؟
اين جريان دچار تضادهاي جدي شده است. زماني که اصلاحطلبان روي کار بودند، اصولگرايان همواره آنان را متهم ميکردند به اينکه از نظر مسائل ارزشي و برخورد با فساد اقتصادي ضعيف عمل ميکنند و شعارهايي را براي خود انتخاب کردند که در مقطعي با استقبال مردم رو به رو شد و تبديل به وسيلهاي براي کسب راي شد. در اين ميان چهرههايي متهم به فساد شدند که نتيجه آن ميتواند، مشکلاتي به بار بياورد. به عبارتي اصولگراها براي کسب قدرت هزينه زيادي بر نظام تحميل کردند. اصولگرايان با تضادهاي جدي روبه رو هستند شعارهايي دادند که قادر به محقق کردن آنها نبودند.
اگر مهمترين شعار گروه حاکم در دوران مبارزات انتخاباتي را متهم کردن رقيب به کم توجهي به مفاسد اقتصادي بدانيم بعداز گذشت پنج سال چه دستاورد مهمي در اين زمينه وجود دارد که قابل طرح است؟ اگر هست چرا اعلام نميشود، صرفا نبايد چند شعار تحويل مردم داد.
هر چه سريعتر قوهقضائيه بايد به اين مسئله رسيدگي و ختم آن را هر آنچه هست اعلام کند. اينکه بگويند ما سفر زياد کرديم، درست، ولي دستاورهاي آن براي مردم و کشور چيست؟ در بخش اقتصادي با هزينه کردن منابع هنگفت نفت چه دستاوردي وجود دارد، سرنوشت سند چشمانداز چه شد؟ سرنوشت برنامه چهارم چه شد؟انسجام نيروهاي سياسي درون نظام در چه وضعيتي قرار دارد، فضاي بينالمللي چگونه است و دهها پرسش ديگر.