bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۵۲۶۵۹۶
سیاست خارجی بایدن؛ تداوم ذهنیت اشتباه دوران جنگ سرد

چرا بایدن در سیاست خارجی شکست خورد؟

چرا بایدن در سیاست خارجی شکست خورد؟

اعضای کلیدی تیم بایدن در گذشته با استفاده اشتباه از نیروی نظامی مرتبط بوده‌اند. "آنتونی بلینکن" وزیر خارجه، "جیک سالیوان" مشاور امنیت ملی کاخ سفید و "سامانتا پاور" رئیس آژانس توسعه بین الملل به شدت در تصمیم فاجعه بار تغییر رژیم در لیبی از طریق مداخله نظامی در ده سال پیش دخیل بودند.

تاریخ انتشار: ۱۲:۳۱ - ۱۷ دی ۱۴۰۰

چرا بایدن در سیاست خارجی شکست خورد؟ / ترجمه آقای اعتضادفرارو- ملوین گودمن؛ عضو ارشد مرکز سیاستگذاری بین الملل و استاد در دانشگاه جان هاپکینز. او پیش‌تر تحلیلگر سیا بوده و نویسنده کتاب "شکست اطلاعاتی: زوال و سقوط سیا: هزینه نظامی گری امریکایی" است.


از زمان ریاست جمهوری "دوایت دی. آیزنهاور" رئیس جمهوری اسبق امریکا این کشور یک مدیر اجرایی با تجربه در سیاستگذاری امنیت بین المللی به خود ندیده است. پرزیدنت بایدن چندین دهه تجربه سیاست خارجی در کاخ سفید و سنا را دارد امری که در عرصه ریاست جمهوری امریکا معمول نبوده است. بنابراین، از او انتظار می‌رفت تا سطح بالایی از کارایی را در این عرصه نشان دهد با این وجود، عملکرد او در سیاست خارجی تاکنون دچار نقص بوده است.

بایدن در ابتدا از میوه‌های اندک آویزان به جا مانده از دوره ریاست جمهوری شکست خورده دونالد ترامپ مراقبت کرد. بایدن امریکا را به سازمان بهداشت جهانی، پیمان آب و هوایی پاریس و آژانس امداد و اقدام سازمان ملل متحد بازگرداند، که آخری به امریکا اجازه می‌دهد تا به جوامع فلسطینی در سراسر خاورمیانه کمک کند. بایدن در تلاش است تا روابط امریکا با متحدان سنتی اروپایی مان و هم چنین کشور‌های عضو ناتو را ترمیم کند. با این وجود، قرارداد زیردریایی هسته‌ای با استرالیا خشم فرانسه را برانگیخت و نشان از یک گوش ناشنوای دیپلماتیک در دولت او داشت.

باید دید که آیا او واقعا می‌تواند به "جنگ‌های همیشگی" پایان دهد یا خیر، اما دست کم در دوره بایدن استفاده از پهپاد‌هایی که مسئول کشتار تعداد غیر معقولی از غیر نظامیان بودند کاهش یافته اند و اگر کاخ سفید در برابر فرایند تصویب لایحه دفاعی بی سابقه توسط کنگره عقب نشینی نمی‌کرد ممکن بود بتوان تصور کرد که دولت بایدن مایل است روند نظامی گری دو دهه گذشته را معکوس کند. اگر پنتاگون از پهپاد‌ها در سوریه، سومالی و شاخ آفریقا استفاده نمی‌کرد ممکن بود باور کنیم که تلاش برای کاهش اگر نگوییم پایان دادن به جنگ‌های همیشگی صورت گرفته است. تداوم فروش تسلیحات به عربستان سعودی و ادامه نقل و انتقال‌ها به دولت اسرائیل نشان از تغییری واقعی در سیاست امریکا در قبال خاورمیانه ندارند جایی که چندین جنگ همیشگی در آن وجود دارد.

متاسفانه تصویر کلی برای سیاستگذاری امنیت ملی امریکا از نظر پرسنل، سیاستگذاری و فرایند ناامید کننده است. نمای کلی، عدم اتحاد تیم سیاست خارجی برای پرداختن به جنبه‌های مهم بین المللی از جمله کنترل تسلیحات و خلع سلاح، تغییرات آب و هوایی و مهار کرونا را نشان می‌دهند. بایدن باید این موضوع را برسمیت بشناسد که حملات نظامی امریکا علیه عراق و افغانستان پس از حادثه ۱۱ سپتامبر و آغاز جنگ‌های دائمی در حالی که راه حل واقعی از طریق دیپلماسی و همکاری بین المللی امکان پذیر بود اشتباه ارتکابی از سوی دولت‌های قبلی امریکا بوده است.

از نظر نوع چینش تیم بایدن افراد مناسبی انتخاب نشده اند. برای مثال، ژنرال "لوید آستین" هرگز نباید به سمت وزارت دفاع منصوب می‌شد و "آنتونی بلینکن" یک کارمند مادام العمر دموکرات به نظر نمی‌رسد بتواند وظیفه مفهوم سازی و اجرای سیاست خارجی را به خوبی انجام دهد. در مقابل، به نظر می‌رسد مسکو و چین شبه اتحادی را با یکدیگر تشکیل داده اند که می‌تواند باعث به چالش کشیدن امریکا در جبهه‌های متعدد شود.

اعضای کلیدی تیم بایدن در گذشته با استفاده اشتباه از نیروی نظامی مرتبط بوده اند. "آنتونی بلینکن" وزیر خارجه، "جیک سالیوان" مشاور امنیت ملی کاخ سفید و "سامانتا پاور" رئیس آژانس توسعه بین الملل به شدت در تصمیم فاجعه بار تغییر رژیم در لیبی از طریق مداخله نظامی در ده سال پیش دخیل بودند.

هم چنین، این افراد از ارائه کمک نظامی اضافی به اوکراین حمایت می‌کنند در حالی که آشکارا است تنها راه حل دیپلماتیک می‌تواند مرز روسیه و اوکراین را تثبیت کند. اطمینان دادن بایدن به "ولودیمیر زلنسکی" رئیس جمهوری اوکراین مبنی بر آن که امریکا با قاطعیت به استفاده روسیه از زور پاسخ خواهد داد رویکرد نادرست بود.

"وندی شرمن" معاون وزیر خارجه و "ویکتوریا نولاند" دستیار وزیر خارجه لحن سخنان معمول در دوره جنگ سرد را دارند. خواسته‌های "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهوری روسیه در مورد اوکراین همگی نامعقول نیستند و اکنون وظیفه امریکاست که اصلاحات دیپلماتیکی که درباره نقض تعهد ما به شوروی در سال ۱۹۹۰ میلادی در مورد محدود کردن استقرار نیرو‌های نظامی ناتو در مرکز و شرق اروپا بوده را عملی سازد. ما به این نقض تعهد در سال‌های پس از شوروی نیز ادامه دادیم. در این میان، اقدامات اعتماد ساز از سوی اروپا مورد نیاز است. ایجاد یک منطقه "عاری از درگیری" در مرز روسیه و اوکراین نقطه آغاز خوبی خواهد بود.

امریکا باید بپذیرد که گسترش ناتو یک اشتباه استراتژیک وحشتناک بوده است. علاوه بر این، ما ناتو را به بدترین شکل ممکن گسترش دادیم که تنها باعث تضمین اصطکاک با روسیه در آینده شد. ما در اشتباه بودیم که انتظار داشتیم همکاری مان با روسیه تحت زمامداری "بوریس یلتسین" در دهه ۹۰ میلادی دائمی باشد و رویکرد پوتین در مخالفت با اقدامات مان برای نظامی سازی مرز‌های کشور‌های هم مرز با روسیه را دست کم گرفتیم. تا زمانی که بایدن اشتباهات روسای جمهوری پیشین را انکار کند ما گروگان اتکا به اتحاد‌های نظامی برآمده از ذهنیت جنگ سرد خواهیم بود. تاکنون بایدن راه حلی را انتخاب کرده که مشکلات را بدتر می‌کند.

تیم مذاکره کننده امریکا با چین احتمالا بهترین نمونه از سرسختی و صلبیت ایدئولوژیک است. این تیم توسط سالیوان هدایت می‌شود و "کورت کمپبل" معاون اوست. این تیم بهترین نمونه برای نمایش تفکر گروهی است که "سیاست مهار چین" را پذیرفته اند. ظاهرا این تیم بر این باور است که سیاست مهار چهل سال پیش علیه اتحاد جماهیر شوروی موثر بود و نتایج مطلوبی را علیه چین به همراه خواهد داشت.

اگر تیم بایدن واقعا معتقد است که چین یاد آور اتحاد جماهیر شوروی دهه‌های پیش است در این صورت فرصت کمی برای حل معضلات دوجانبه در مورد چین و روسیه وجود خواهد داشت. بایدن در اینجا نیز راه حلی را انتخاب کرده که مشکل را بدتر می‌سازد.

به نظر من سیاست مهار در دستور کار از سوی امریکا هیچ ربطی به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نداشت. اتحاد جماهیر شوروی مانند یک خانه کارت از هم فرو پاشید صرفا بدان خاطر که از ابتدا یک خانه کارت بود. فروپاشی شوروی نمادی از این موضوع بود که رهبران دیگر نمی‌توانستند رهبری کنند. در مورد امریکای امروز بدبینی گسترده‌ای در مسیر مشابه اواخر دوره شوروی وجود دارد. من فروپاشی امریکا را پیش بینی نمی‌کنم، اما به گمان ام ما در حال رفتن به سوی مسیری تقریبا غیر قابل کنترل هستیم.

دولت بایدن باید بررسی استراتژیک جدی‌ای را انجام دهد. رئیس جمهور پس از آغاز به کار چنین وظیفه‌ای را برعهده پنتاگون گذاشت. با این وجود، هر درخواستی برای بازنگری پنتاگون مطمئنا دلیلی برای هزینه‌های نظامی بیش‌تر ایجاد می‌کند. پنتاگون چکش‌های بیش تری را خواهد خواست و هر مشکل احتمالی را به مثابه یک میخ در نظر می‌گیرد. بررسی استراتژیک باید توسط شورای امنیت ملی و وزارت امور خارجه صورت گیرد. کمیته روابط خارجی سنا باید در این روند مشارکت داشته باشد.

در سال نخست ریاست جمهوری ترامپ دریافتیم که اتکای او به احداث دیوار در مرز امریکا و ممنوعیت سفر مسلمانان سنگ بنای یک سیاست شکست خورده در عرصه امنیت ملی بوده است. اگر اتکای بایدن به دفاع از گسترش ناتو و اعتقاد به مهار چین به سنگ بنای سیاست امنیت ملی او تبدیل شود همین اندازه مایه تاسف خواهد بود.

منبع: کانترپانچ

ترجمه: فرارو

bato-adv
bato-adv
bato-adv