در شرایطی که مذاکرات برای پیوستن مجدد ایران و قدرتهای جهانی به توافق هستهای نوید بخش بوده است مخالفان برجام در حال ورود به عرصه هستند تندروهایی که خواستار جنگ علیه ایران بوده و هستند.
فرارو-جوزف کرینسیونه، او به مدت ۱۲ سال رئیس پیشین صندوق «پلاگ شیرز» بنیادی متمرکز بر روی خلع تسلیحات و حل مناقشات جهانی بوده است. او در سال ۲۰۲۰ میلادی به موسسه کوئینسی پیوست و علاوه بر آن عضو هیئت علمی دانشکده خدمات خارجی دانشگاه جورج تاون بوده است. او به مدت نه سال در مجلس نمایندگان امریکا کار کرده است و کارش را در سال ۱۹۸۵ میلادی به عنوان کارمند حرفهای کمیته خدمات مسلح آغاز کرد.
تنها چند هفته پس از آغاز سال نوی میلادی، تندروهای جنگ طلب امریکایی بار دیگر از ارتش امریکا میخواهند تا برنامههایی را برای حمله همه جانبه به زیرساختهای هستهای ایران آماده کند. از جمله آنان میتوان به «مارک دوبوویتز» مدیر بنیاد دفاع از دموکراسیها و «متئو کرونیگ» عضو شورای آتلانتیک اشاره کرد که هر دو از مدافعان قدیمی جنگ پیشگیرانه علیه ایران بوده اند. آن دو در مقاله هفته گذشتهشان در روزنامه «وال استریت ژورنال» استدلال کردند که خط قرمز برای اقدام نظامی زمانی فرا خواهد رسید که بازه زمانی مورد نیاز ایران برای ساخت سلاح هستهای به سرعت کاهش مییابد.
آنان مدعی شدهاند که این جدول زمانی میتواند در اوایل سال جاری رخ دهد. آن دو میگویند رئیس جمهوری امریکا باید دستور حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران را صادر کند تا از ساخت بمب اتمی توسط تهران جلوگیری به عمل آید.
نویسندگان این مقاله علاوه بر فراخوان برای جنگ پیشگیرانه دیگر در خاورمیانه با تحریف واقعیتها و نادیده گرفتن استراتژی صحیح نظامی نتیجه گیری میکنند. برای متقاعد کردن سیاستگذاران به منظور ارزیابی ماجراجویی نظامی دیگری در منطقه، طرفداران جنگ با ایران دو دروغ بزرگ را مطرح میکنند: این که دیپلماسی با ایران نمیتواند بحران را حل کند و در عوض جنگ میتواند راه حل باشد.
بنابراین، دوبوویتز و کرونیگ با طرح این ادعا که مذاکرات به بست رسیده، کار را آغاز میکنند. درست است که مذاکرات با ایرانیها کند بوده است. بله، آنان در حال غنیسازی اورانیوم در سطحی بالاتر از آستانه تعیین شده در برجام هستند که در سال ۲۰۱۵ میلادی مورد مذاکره قرار گرفته بود.
با این وجود، امریکا در دوران ریاست جمهوری ترامپ این توافق را در سال ۲۰۱۸ میلادی نقض کرد و بیش از هزار تحریم فلج کننده تازه را علیه ایران اعمال کرد و به طور علنی مقامهای ارشد ایران از جمله فرمانده نظامی عالی رتبه آن کشور را در سال ۲۰۲۰ میلادی ترور کرد.
علیرغم آن که «جو بایدن» رئیس جمهوری امریکا مذاکرات را برای بازگشت متقابل به پایبندی به توافق هستهای آغاز کرده تمام تحریمهای دوره ترامپ علیه ایران را حفظ نموده است. در نتیجه، جای تعجبی ندارد که روند مذاکرات کند است و ایرانیان محتاط هستند.
با این وجود، مذاکرات متوقف نشده و نشانههایی از پیشرفت را در ماه جاری نشان میدهد و دیپلماتهای ایرانی و غربی نسبت به نهایی شدن توافق در هفتههای آتی ابراز خوش بینی محتاطانهای داشته اند. شاید این چشمانداز بازگشت برجام است که باعث شده منتقدان بار دیگر بحث یک «معامله بهتر» را در رسانهها مطرح کنند.
برجام یکی از قویترین توافق های عدم اشاعه تسلیحاتی است که تاکنون مورد مذاکره قرار گرفته است و همه راههای ایران به سوی ساخت بمب اتمی توسط مفاد برجام برای دههها بسته شده بودند. ایران موافقت کرده بود که بیش از دو سوم سانتریفیوژهای خود را برچیند و تمام ذخایر عظیم اورانیوم خود را به جز مقادیر مشخصی را به خارج از کشور انتقال دهد و قلب راکتور پلوتونیوم خود را خارج کند و آن را با بتن پر نماید. هم چنین، ایران موافقت کرد تا کل تاسیسات هستهای اش را تحت رژیم بازرسی آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار دهد.
بسیاری از این محدودیتها پس از ۱۵.۲۰ یا ۲۵ سال منقضی میشوند، اما بازرسیهای بازرسان آژانس و تعهد ایران برایعدم دستیابی به سلاح هستهای که در توافق ذکر شده مانند الماسی هستند که برای همیشه ادامه مییابند. هم چنین، طبق مفاد برجام درها برای مذاکره درباره اعمال محدودیتهای احتمالی بعدی باز خواهند ماند همان طوری که در اکثر توافقهای کنترل تسلیحات از جمله توافق هستهای استراتژیک بین امریکا و روسیه نیز این موضوع صدق میکند و امری معمول است.
برای در هم شکستن این موفقیت که رکوردی در نوع خود محسوب میشود طرفداران جنگ باید ادعا کنند که حملات نظامی امریکا یک راه حل تقریبا جادویی خواهد بود که به حداقل تلاش نیاز دارد، اما حداکثر اثربخشی را خواهد داشت. برای مثال، کرونیگ چندین مقاله نوشته و خواستار حمله به ایران شده و یک کتاب را به جنگ پیشگیرانه با آن کشور اختصاص داده است. او این کتاب را در شرایطی منتشر کرد که مذاکره ایران و قدرتهای جهانی برای حصول توافق در جریان بود. این طیف جنگ طلب مدعی هستند که «واشنگتن گزینههای نظامی موثری دارد» و تردیدی نیست که پنتاگون میتواند «تاسیسات هستهای ایران را نابود کند».
درست است که وزرای دفاع پیشین گفتهاند که ایالات متحده میتواند تاسیسات هستهای ایران را نابود کند (دست کم به طور موقت)، اما هیچ یک نگفتهاند که این لزوما هوشمندانهترین ایده خواهد بود. برعکس، «رابرت گیتس» وزیر دفاع سابق در دوران جورج دابلیو بوش و باراک اوباما در سال ۲۰۰۷ گفته بود: «حمله علیه ایران یک فاجعه استراتژیک خواهد بود و چنین حملهای تنها و حداکثر تا دو سال برنامه ایران را به عقب میاندازد». او افزوده بود: "اگر فکر میکردید جنگ در عراق سخت است حمله به ایران به نظر من یک فاجعه خواهد بود.
دریاسالار «مایک مولن» رئیس سابق ستاد مشترک ارتش امریکا با این نظر موافق بوده است. او در سال ۲۰۱۵ میلادی گفته بود: «هرگونه حمله حتی در صورت موفقیتآمیز بودن به هر دلیلی توانایی هستهای ایران را دست کم یک تا سه سال به تاخیر خواهد انداخت و ایران را به طور کامل علیه امریکا و به نفع پیشبرد برنامه توسعه تسلیحات هستهای تحریک خواهد کرد».
حتی «جیم متیس» وزیر دفاع دولت ترامپ نیز گفته بود زمانی که صحبت از ایران میشود امریکا باید برای حفظ صلح زمان بخرد وبه دیپلماتها اجازه دهد تا در مورد چگونگی حفظ صلح ساعتها روی دیپلماسی کار کنند حتی هفتهها یا ماهها و سال ها. او گفته بود: «ارتش امریکا باید تلاش کند برای دیپلماتها وقت بخرد تا جادوی خود را انجام دهند».
این در حالی است که دوبوویتز و کرونیگ ادعا میکنند بایدن باید اوایل سال جاری حمله نظامی علیه ایران را انجام دهد، زیرا ایران به سوی ساخت بمب اتمی گام بر میدارد. این در حالی است که اعضای جامعه اطلاعاتی امریکا از جمله «ویلیام برنز» رئیس سیا ماه گذشته بار دیگر گفته بود هیچ مدرکی دال بر تصمیم رهبران ایران برای ساخت تسلیحات نظامی وجود ندارد.
در همین حال، تعداد قبل توجهی از مقامهای نظامی و اطلاعاتی اسبق اسرائیل از بازگشت طرفین به برجام حمایت میکنند. «ایهود باراک» نخست وزیر سابق اسرائیل گفته است خارج شدن امریکا از برجام توسط ترامپ یک تصمیم توهمآمیز بود. او گفته این تصمیم به جای آن که ایران را مجبور به تبعیت از خواست امریکا سازد و یا آن کشور را دچار فروپاشی کند به ایران این امکان را داد تا سرعت برنامه هسته ایشان را افزایش داده و در آستانه ساخت سلاح هستهای قرار گیرند.
دوبوویتز و کرونیگ تمام این نظرات کارشناسی را نادیده میگیرند و در عوض دیدگاهی فانتزی درباره اقدام نظامی کم هزینه (مشابه کسانی که حامی جنگ علیه عراق بودند) را مطرح میکنند و مدعی هستند که واکنش تهران احتمالا خاموش خواهد بود و پاسخی جدی نخواهد داد.
این در حالی است که «آنتونی زینی» ژنرال چهار ستاره بازنشسته تفنگداران دریایی و فرمانده اسبق سنتکام با این نظر مخالف است و میگوید اگر ایران تصمیم بگیرد به حملات نظامی امریکا پاسخ دهد اوضاع تا چه میزان بد میشود.
او گفته است: «پس از آن که تاسیسات آنان را بمباران کردید چه اتفاقی میافتد؟ اگر آنان تصمیم به پرتاب موشک به سوی پایگاههای امریکا در آن سوی خلیج فارس بگیرند چه رخ خواهد داد؟ اگر آنان به اسرائیل یا نقاط دیگر موشک شلیک کنند به میادین نفتی عربستان سعودی یا حوزههای گاز طبیعی حمله کنند چه رخ میدهد؟ اگر نفت کشها توسط ایران غرق شوند چه رخ خواهد داد؟ البته اقتصاد جهانی کاملا به هم میریزد. تنها به من بگویید چگونه با این همه چالش مواجه خواهیم شد»؟
زینی در نتیجه گیری خود میافزاید: «در نهایت این موضوع را تا انتها دنبال کند. به دوستانام میگویم اگر تکرار تجربه عراق و افغانستان را دوست دارید در مورد ایران نیز میتوانید این تجربه را تکرار کنید».
جنگ هرگز ساده نیست و ما باید همواره مراقب کسانی باشیم که وعده میدهند جنگ ساده است. واقعیت آن است که افرادی، چون دوبوویتز و کرونیگ هدف اصلیشان تغییر رژیم سیاسی در ایران از طریق حمله نظامی امریکاست. پس از بیش از ۲۰ سال جنگ در عراق و افغانستان، ۵۴ درصد امریکاییها با تصمیم برای خروج نیروها از افغانستان موافق بودهاند حتی اگر با نحوه مدیریت این روند مخالف بوده باشند. علاوه بر آن، ۶۹ درصد امریکاییها فکر میکنند که امریکا در دو دهه حضور نیروهای امریکایی در آنجا نتوانسته به دستاوردی دست یابد.
با مشاهده این ناکارآمدی گسترده، در واشنگتن حمایت اعضای دو حزب برای لغو مجوز استفاده از نیروی نظامی توسط رئیس جمهور وجود دارد مجوز سال ۲۰۰۲ میلادی که ترامپ از آن برای توجیه ترور هدفمند ژنرال سلیمانی در سال ۲۰۲۰ استفاده کرد.
دولت بایدن بسیار واضح گفته است که هرگز اجازه نخواهد داد ایران به سلاح هستهای دست یابد و در صورت لزوم همه گزینهها روی میز است. اما بیایید خود را فریب ندهیم و فکر نکنیم راه اندازی یک جنگ پیشگیرانه دیگر در خاورمیانه آسان، ارزان و موثر خواهد بود.
منبع: کامن دریمز
ترجمه: فرارو
ولی مخالفین این طرف حرف حسابشون چیست چرا با رفتار و کارهایشان مانع توافق میشوند ایا لذت میبرند از ازار اقتصادی معیشتی مردم آیا کاسب تحریمند یا هردو
آیا مخالفین توافق در ایران با مخالفین توافق در غرب کاملا هماهنگند و از یک ابشخور تغذیه میشوند