سردار اسعد بختیاری تا زمانی که به دستور رضاشاه دستگیر شود، در این خانه زندگی میکرد. حسین پژمان بختیاری هم مدتی همینجا زندگی کرده و بدون اغراق میتوان گفت خاطرات تلخ او از این خانه بیشتر از خاطرات شیرینش است. شاید آه پژمان یقه سردار اسعد را گرفت که سبب شد این عمارت سال۱۳۰۷ از سوی دولت مصادره شود.
یکی از زیباترین خانههای مسکونی تهران در خیابان فردوسی قرار دارد، اما کمتر کسی خبر دارد که دارایی یک یتیم در این بنای تاریخی تارج شده است.
به گزارش همشهری آنلاین، خانه تاریخی سردار «اسعد بختیاری» تنها ساختمان باقیمانده از مجموعه تاریخی و معروف باغ ایلخانی در دوره ناصری است. این خانه به دستور «جعفر قلیخان بختیاری» در کوچه باغ ایلخانی ساخته شده که روزگاری محل سکونت بسیاری از درباریان قاجار و سفرای خارجی بود.
این خانه از نظر معماری در شهر تهران بینظیر و تلفیقی از هنر و معماری دوران قاجار و پهلوی، همچنین ترکیبی از المانهای ایرانی و اروپایی است که در آخرین سالهای حکومت قاجارها در ایران ساخته شد. عمارت اصلی در ۲طبقه ساخته شده و سبک معماری آن کاملاً برونگراست، به این صورت که خانه با فضای بیرونی و خیابان پیوند دارد و برعکس منازلی است که امروزه در حریم قرار دارند و محوطه داخلی آنها غیرقابل مشاهده است.
در ساخت بنای این خانه تاریخی از آجر و گچ استفاده شده و آجرکاریهایی که در نمای ساختمان انجام شده، در نوع خود بینظیر است. چند ستون در ورودی عمارت اصلی دیده میشود که تا تراس طبقه دوم بالا رفته است. طراحی سرستونها به تقلید از سبک اروپایی انجام شده و جلوه خاصی به نمای ساختمان داده است. در ورودی از جنس چوب و استفاده از عاج فیل در منبتکاری، جلوه خاصی به آن بخشیده است. داخل عمارت هم شبیه کلیساهای اروپایی و کفپوش آن از جنس چوب است. سقف خانه هم آینهکاری زیبایی دارد و این تزئینات چشمنواز در سقف طبقه دوم چشمگیرتر است.
جعفر قلیخان بختیاری که به سردار اسعد سوم شناخته میشد، سال۱۲۹۱ دستور ساخت این عمارت بینظیر را صادر کرد. طراحی و ساخت خانه هم به «محمد معمارباشی» داده شد که آن زمان از معماران بهنام بود و بهدلیل چیرهدستی، «معمار بابا» خطاب میشد. با این وجود، در این عمارت زیبا دارایی و ثروت شخصی به نام «علیمرادخان میرپنج بختیاری» و فرزند یتیمش تاراج شد. علیمرادخان، از مشروطهخواهان و از خانهای ایل بختیاری بود که از سال۱۳۰۸ به مدت ۵سال با حکومت پهلوی اول جنگید تا اینکه به دستور رضاشاه در زندان قصر اعدام شد.
او پیش از مرگ، همه ثروتش را به «علی قلیخان سردار اسعد» معروف به سردار اسعد بختیاری یا سردار اسعد دوم، از رجال سیاسی دوره قاجار و از رؤسای ایل بختیاری سپرد تا در ازای آن از تنها پسرش نگهداری کند، اما با فوت علی قلیخان، همه چیز تغییر کرد. این ثروت به دست پسر علی قلیخان یعنی «جعفر قلیخان بختیاری» معروف به سردار اسعد سوم افتاد. همین موضوع سبب شد تا به گفته فرزند یتیم علیمرادخان، پشیزی به او نرسد و در تهران آواره شود.
البته بخت با جعفر قلیخان هم یار نبود؛ چرا که در زمان رضاشاه به زندان افتاد و به طرز مشکوکی درگذشت. او پس از مرگ پدرش، ۲سال حکومت کرمان را برعهده داشت و مدتی هم والی خراسان شد. در کودتای سال۱۲۹۹ یکی از همراهان و طرفداران رضاشاه بود و همین موضوع سبب شد تا به شاه نزدیک شود. به همین دلیل بارها به مقام وزارت منصوب شد تا اینکه رضاشاه سال۱۳۱۲ حکم دستگیری او را صادر کرد.
گفته میشود رضاشاه به جعفر قلیخان مظنون شده بود و خبر داده بودند قصد جان او را دارد. در نهایت، جعفر قلیخان سال۱۳۱۳ در زندان درگذشت. عدهای اعتقاد دارند که او در زندان به دست دکتر احمد احمدی معروف به پزشک احمدی مسموم شد، اما برخی روایتها از مرگ طبیعی او حکایت دارد.
«حسین پژمان بختیاری» محقق، مترجم و شاعر بزرگ معاصر، همان فرزند یتیم علیمرادخان میرپنج است. او ۴آبان سال۱۲۷۹ در محله حسنآباد تهران بهدنیا آمد. پدرش در زمان اقامت در تهران، با یکی از نوادگان قائم مقام فراهانی ازدواج کرد و حاصل ازدواج او با «عالمتاج قائممقامی»، تولد پژمان بود. مادرش از سلسله شریف سادات و از شاعران نامدار اواخر قاجاریه بود که با تخلص ژاله شناخته میشد. البته این وصلت به دلیل فاصله سنی و ناسازگاری پدر و مادرش، به جدایی انجامید و نگهداری پژمان در نوزادی به پیرمردی از اهالی دشتک به نام «کاکا اواسعلی» که از ملازمان علیمرادخان بود، سپرده شد.
پژمان همانجا اسبسواری، تیراندازی و فنون رزم را یاد گرفت و به مکتبخانه رفت. پس از چندسال به تهران برگشت و تحصیلات خود را ابتدا در مدرسه «اشرف»، سپس در مدرسه فرانسوی «سن لویی» ادامه داد. در این مدرسه با نیما یوشیج همکلاس بود تا اینکه در ۱۰سالگی پدرش را از دست داد. ثروت قابل توجه پدرش هم به سردار اسعد رسید تا پژمان را برای ادامه تحصیل به اروپا بفرستد، اما سردار اسعد بیمار و فلج شد. با مرگ او، آوارگی پژمان بیشتر شد، چون فرزند سردار اسعد (جعفر قلیخان) توجهی به او نکرد. پژمان هم به ناچار به استخدام وزارت پست و تلگراف درآمد و تا بازنشستگی در آنجا خدمت کرد.
او با تلاش زیاد برای کسب علم و دانش و به دلیل مطالعات مستمر، به تدریج سرآمد محافل علمی و ادبی شد و آثاری را از زبان فرانسه به فارسی ترجمه کرد. سپس با شاعران و استادان بزرگی همچون ملکالشعرای بهار، ایرج میرزا، استاد فروزانفر، جلالالدین همایی، رهی معیری، استاد شهریار و… همنشین شد و در زمینه تاریخ، فرهنگ و شعر، آثار فراوانی برجای گذاشت. او در ادبیات ایران، جایگاه برجستهای پیدا کرد و در اشعارش میتوان مضامین نو و تعابیر بدیع پیدا کرد که ضمن پایبندی به سنتها و قواعد شعر فارسی، از شاعران نواندیش و نوپرداز معاصر بهشمار میرود.
پژمان از ارادتمندان اهل بیت (ع) بهخصوص مولای متقیان علی (ع) بود و در وصف آنان اشعار زیادی سرود. به ایران زمین عشق میورزید و بیگانهستیز بود. به سرزمین بختیاری هم دلبستگی فراوانی داشت و در وصف آن، اشعار بلند و جاودانهای سرود. تخلص وی «سرمست» بود که بعدها به «پژمان» تغییر داد. سردبیر روزنامه «فکر آزاد»، مدیر ادبی برنامه گلهای رادیو ایران و عضو شورای شعر و ترانه رادیو ایران هم، از دیگر فعالیتهای او بود. در نهایت، سوم آذر سال١٣۵٣ در ٧۴سالگی بر اثر بیماری سرطان درگذشت و پیکرش در قطعه۸ بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.
سردار اسعد بختیاری تا زمانی که به دستور رضاشاه دستگیر شود، در این خانه زندگی میکرد. حسین پژمان بختیاری هم مدتی همینجا زندگی کرده و بدون اغراق میتوان گفت خاطرات تلخ او از این خانه بیشتر از خاطرات شیرینش است. شاید آه پژمان یقه سردار اسعد را گرفت که سبب شد این عمارت سال۱۳۰۷ از سوی دولت مصادره شود. پس از مدتی، ساختمان مرکزی بانک ملی را در محوطه باغ ایلخانی ساختند و خانه سردار اسعد هم که داخل این مجموعه قرار داشت، از سوی بانک ملی ایران خریداری شد.
این بنا تاکنون مورد استفادههای مختلفی از جمله دایره فلاحت و کشاورزی، باشگاه ورزشی، محل پذیرایی از مهمانان، کتابخانه و... قرار گرفته تا اینکه تصمیم گرفته شد به موزه بانک ملی ایران تغییر کاربری دهد.